در مقالهٔ قبل به توضیح موانع و مخالفتهایی که ممکن است در مسیر احیاشدن و شفای احساسات با آنها روبهرو شویم پرداختیم. همچنین، با توجه به کتاب نحمیا، به راهکارهایی برای ایستادگی و عبور از این موانع اشاره کردیم. موضوع مهم دیگری که در این مسیر باید نسبت به آن آگاه بود، فریب و نقشههای شیطان است که در این مقاله به توضیح آن و همچنین به اهمیت هوشیاربودن ما نسبت به ترفندهای ابلیس میپردازیم.
از همان ابتدا در کتاب پیدایش، نقشه و دسیسهٔ شیطان بر علیه انسان را شاهد هستیم. او با تغییر موذیانهٔ پیغامی که خدا به آدم داده بود، حوا را فریفت و بهواسطه او، آدم نیز از فرمان خدا تخطی کرد و گناه وارد جهان شد. با این وجود، خدای عاشق، انسان سقوط کرده را به حال خود وانگذاشت و همانطور که عریانی آدم و حوا را نه با برگهای انجیر که دوامی ندارند، بلکه با پیراهنی از پوست حیوان پوشانید، به شکلهای مختلف محبت و عشق خودش را نسبت به انسان گناهکار نشان داد تا به او بفهماند که چه ارزش و جایگاهی دارد و برای چه هدفی ساخته شده است. در انجیل یوحنا ۱۰:۱۰ عیسی مسیح میفرماید: «دزد نمیآید جز برای دزدیدن و کشتن و نابودکردن؛ من آمدهام تا ایشان حیات داشته باشند و از آن به فراوانی بهرهمند شوند.» در این مقاله میخواهیم نسبت به ترفندها و حملات شیطان که پدر دروغگویان است، در مسیر بنای حصارهای زندگیمان هوشیارتر و آگاهتر شویم.
در کتاب نحمیا ۸:۴ و ١١ میخوانیم که تصمیم دشمن، نزدیکشدن به یهودیان و ازپادرآوردن و متوقفساختن کار آنها بود. آنان برای انجام این کار با هم دسیسه کردند تا به اورشلیم حمله و در آنجا اغتشاش ایجاد کنند. شاید این اغتشاش از بیرون برای ما اتفاق نیفتد. ممکن است اغتشاش فکری، احساس بیارزشی و ضعیفبودن، خوابآلودگی روحانی، ترس و بیایمانی، سوءظن نسبت به اطرافیان و هر شخصی که حتی قصد کمک دارد و… باشد. کلام خدا به ما هشدار میدهد که هشیار و مراقب باشیم؛ چون شیطان همچون شیر غران در گردش است و کسی را میجوید تا ببلعد (١پطرس۸:۵). شیطان در جنگ با خدا و فرزندانِ خداست. او از مرمت حصارهای فروریخته و بستهشدن شکافهای زندگی ما خشمگین میشود و به هر شکلِ ممکن تلاش میکند تا مانعِ کار خدا در ما شود.
او عیسی مسیح را در بیابان وسوسه کرد و با استفاده از آیاتی از عهدعتیق او را مورد آزمایش قرار داد و حقیقتِ «پسرِ خدا بودن» عیسی را به چالش کشید (متی ۴: ١-١١). او به عیسی مسیح گفت: «اگر پسر خدایی، به این سنگها بگو نان شوند.» به جملهٔ وسوسهکنندهٔ ابلیس دقت کنید: «اگر پسر خدایی.» آیا تابهحال شده این جمله به فکر شما هم خطور کرده باشد که اگر من فرزند خدا هستم، پس چرا این مشکلات و آسیبها برایم اتفاق افتاده؟ اگر من فرزند خدا هستم پس چرا اجازه داده که متحمل این آزار و اذیتها شوم؟ و سؤالات دیگری از این قبیل که ما را نسبت به هویت و ارزشی که در خداوند داریم به شک بیندازد و اطمینان ما را نسبت به محبت و نیکویی خدا کمرنگ سازد. حتی ممکن است اشخاصی همچون دوستان ایوب، ما را متهم به گناهکاربودن کنند که شاید اشتباه و خطایی در زندگی مرتکب شدهایم که سزاوار چنین سرنوشتی هستیم! این تفکر هم ما را از درک مفهوم فیض و رحمت خدا دور میکند. طبق کلام خدا ما فرزندانِ نور و فرزندانِ روز هستیم؛ ما به شب و به تاریکی تعلق نداریم. پس به خواب نرویم، بلکه بیدار و هوشیار باشیم (١تسالونیکیان۵:۵-۶).
به کتاب نحمیا برگردیم و راهکارهایی که نحمیا و یهودیان در مقابل تهدیدها و دسیسههای دشمن برداشتند را بررسی کنیم. اولین قدمی که نحمیا در هر بار شنیدنِ نقشههای دشمن برمیداشت، رفتن به حضور خدا و دعاکردن بود. همچنین، او به خودش و به یهودیان حضور عظیم و مهیب خدا را یادآور میشد تا بهجای ترسیدن و مأیوسشدن، به محبت خدای زنده توکل کنند (۲۰:۲، ۴:۴-۵ و ۹ و ۱۴). اقدام دیگر او گماشتن نگهبان در برابر دشمنان بود که برخی در جایگاه خود و برخی در مقابل خانهٔ خودشان پاسبانی کنند (۹:۴ و ۲۲، ۷:۳).
پاسبانی از حصارهای زندگی بسیار مهم است. برای این کار نیاز است که ما درک درستی از حد و مرزهایمان داشته باشیم و در طول روند بازسازی و مرمت دیوارهای شکسته و خُردشدهٔ وجودمان، نسبت به محافظت از آنچه دوباره ساخته میشود غافل نباشیم. از خداوند بخواهیم که به ما حکمت، امید و قوت ببخشد تا بتوانیم این بنا را هر چه زیباتر بسازیم. باب ۴ آیات ١٧ و ١٨ نکتهٔ جالبی را در همین راستا بیان میکند. باربران و بنایان با «یک دست» کاری که بهعهدهٔ آنها بود را انجام میدادند و در دست دیگر، سلاح و شمشیر داشتند که نشاندهندهٔ بیداربودن در جنگهای روحانی است. در رسالهٔ پولس رسول به افسسیان ۱۰:۶-۱۸ به اسلحههای جنگ روحانی اشاره شده است که خداوند ما را به آنها تجهیز کرده تا به پشتوانهٔ مقتدر او، نیرومند باشیم. بنابراین، خود را بیدفاع و ضعیف نپنداریم و باور داشته باشیم او که بالاتر از بالاست، برای ما میجنگد.
خواهر و برادر عزیز، شما چه جنگهایی را در این مسیر تجربه کردهاید؟ آیا همچنان با آنها درگیر هستید؟ چقدر با اسلحههای روحانیای که خدا به شما بخشیده خودتان را تجهیز کردهاید؟