در قسمت قبل در خصوص شرایطی صحبت کردیم که تاریکی و ظلمت دور تا دور ما را فرا گرفته باشد و ما مایوس و ناامید باشیم.
اشعیای نبی میفرماید: « کیست از شما که از خداوند میترسد و آواز بندۀ او را میشنود؟ هر که در ظلمت سالک باشد و روشنایی ندارد، او به اسم یهوه توکل نماید و به خدای خویش اعتماد بکند.» اشعیا (۵۰: ۱۰) کسانی که از خداوند میترسند، باید از احکام او اطاعت نموده، به هنگام ظلمت نیز به خداوند اعتماد کرده و به پیشروی خود ادامه دهند.
خداوند کسی را میخواهد که در تمامی لحظات به او توکل و اعتماد نماید، نه تنها در لحظات خوشحالی و جواب مثبت دعاها، بلکه حتی در جوابهای منفی و غمانگیز.
گاهی حتی توانایی دعاکردن را نداریم، چون احساس میکنیم خداوند در سکوت مانده و نمیخواهد که بشنود. پس چه باید کرد؟
پیشنهاد این است که با وجود تمام دلسردیهایمان، با اعتماد بر اینکه خداوند ما امین است به دعاکردن ادامه دهیم، چرا که او شنوا و داناست و این ما هستیم که باید به حکمت او اعتماد کنیم. همچون ایوب نبی که در اوج سختی و تنگی فرمود: «میدانم که ولیّ من زنده است.» (ایوب ۱۹: ۲۵)
یادمان باشد که با اتکا به خواستههای نفسانی خود پیش نرویم، بلکه ارادۀ پدر را در هر لحظه بطلبیم؛ چنانکه اشعیای نبی میفرماید:
«هان جمیع شما که آتش میافروزید و کمر خود را به مشعلها میبندید، در روشنایی آتش خویش و در مشعلهایی که خود افروختهاید سالک باشید، اما این از دست من به شما خواهد رسید که در اندوه خود خواهید خوابید.»
اشعیا ۵۰: ۱۱
ابراهیم مدت زمانی طولانی در انتظار وعدۀ خداوند بود، اما زمانی که پیری همسرش ساره را دید، در همان تاریکی، مشعل خود را با هاجر که کنیز خانه بود روشن کرد؛ درحالیکه خداوند امین بود و در زمانی که خود در نظر داشت چراغ او را روشن کرد. اما در ادامه، چراغی که ابراهیم و هاجر افروختند چطور پیش رفت؟
پس ای عزیزان، به یاد داشته باشید که گاهی وجود ظلمت به این دلیل است که خداوند به دلایل خاصی که فقط خودش آنرا میداند، نور را پس کشیده و آن را بازداشته است. پس بیایید شمعهای خودساخته را روشن نکنیم و دلسرد نشویم، بلکه با ادامۀ دعا ارادۀ پدر آسمانی را بطلبیم و آگاه باشیم که گاهی نور خودساختۀ شمع ما باعث بیثمرماندن اهداف خداوندمان خواهد شد چرا که او برای تکتک ما هدف و نقشهای عالی و نیکو دارد.
فقط در تاریکی است که میتوانیم ستارههای درخشان و زیبا را ببینیم، گاهی تاریکی لازمۀ زندگی ماست.
وقتی خداوند نور را پس میکشد، میخواهد چیزی به ما یاد دهد. بنابراین، وقتی نور زندگیمان کم میشود به خداوند بچسبیم و او را به تمامی دل و تمامی جان خود پرستش نماییم (یوشع ۲۲: ۵)، چرا که او ما را قوت خواهد بخشید.
و در نهایت در تمامی لحظات تاریک و روشن زندگی به خداوند تکیه کنیم، چنانکه در کتاب امثال نیز آمده : «به تمامی دل خود بر خداوند توکل نما و بر عقل خود تکیه مکن.» (امثال ۳: ۵)