(افسردگی در کتاب مقدس)

خود انتظارات بی‌جا نداشته باشیم

یکی دیگر از علل بروز افسردگی بالینی این است که شخص از خود توقعات و انتظارات بی‌جایی داشته باشد. نسبت به خود سختگیر باشد و از خود انتظار داشته باشد که در همۀ زمینه‌های زندگی، «سوپرمن» باشد. در روان‌شناسی این را «کمال‌گرایی» می‌نامند. این قطعاً یکی از علل مهم بروز افسردگی است، چون شخص هیچ‌گاه نمی‌تواند آن شخصیتی باشد که در ذهن خود مجسم می‌کند، یا نمی‌تواند کارها را آن‌گونه که در ذهن خود دارد کامل انجام دهد.

عزیزان، در کلام خدا یک حقیقت بسیار حیاتی وجود دارد: خدا ما را همین‌طور که هستیم دوست دارد. او مرا که ضریب هوشی‌ام متوسط است، همان‌قدر دوست دارد که رفیق مرا که ضریب هوشی‌اش در بالاترین حد است. خدا هیچ‌گاه از من انتظار نداشته که دکتر یا مهندس بشوم، چون می‌دانسته ضریب هوشی من برای این تحصیلات کافی نیست. اما او به من کمک کرده تا به «بهترین» جایگاهی برسم که متناسب با ضریب هوشی خودم است. سال‌ها پیش در کتابخانه‌ای وابسته به یک سفارت خارجی در تهران کار می‌کردم. یکی از مراجعین دائمی ما، دانشمند جوان و معروفی بود که دکترای فلسفه داشت و مردی بسیار فروتن و نرم‌خو بود. یک‌بار که او به کتابخانۀ ما آمد، ناگهان یک نجوای درونی به من گفت: «خجالت بکش! این آقا دانشمند شده! تو چی شدی، ای بی‌عرضه!». خیلی غمگین شدم. اما کمی بعد، به موقعیت مالی خانواده‌ام و شرایط روان‌شناختی خودم فکر کردم. من در تمام طول تحصیلات دانشگاهی‌ام، هم می‌بایست کار می‌کردم تا شهریۀ دانشگاهم را بپردازم و هم به خانواده‌ام از لحاظ مالی کمک می‌کردم. پس دیگر وقتی برای مطالعات بیشتر نداشتم. تازه، ضریب هوشی من قطعاً خیلی پایین‌تر از این دانشمند جوان ایرانی بود. در ضمن، می‌دانستم که او متعلق به خانواده‌ای مرفه بود و مانند من دغدغۀ این را نداشت که آخر ماه مخارج خانواده‌اش را چه کسی تأمین خواهد کرد.

عزیزان، یکی از راه‌های سودمند برای یافتن آرامش و رهایی از افسردگی، این است که خودمان را همان‌طور که هستیم، بپذیریم. خدا ما را به همین شکل که هستیم، پذیرفته است. از خودمان انتظار بی‌جا نداشته باشیم و در ضمن، خود را با دیگران مقایسه نکنیم. «خود را بپذیریم» و «آزاد شویم!» نسبت به خود سختگیر نباشیم، چرا که در غیر این صورت، مدام غصه خواهیم خورد و این غصۀ طولانی، سرانجام منتهی به افسردگی خواهد شد.

نابودکردن خودبزرگ‌بینی و خودشیفتگی

یکی از عواملی که در برخی افراد ایجاد افسردگی می‌کند، طاعون مرگبار خودبزرگ‌بینی و خودشیفتگی است، همان چیزی که در کتاب ‌مقدس «غرور و تکبر» نامیده می‌شود. به‌حق می‌توان گفت که این ویرانگرترین خصوصیت در انسان است. این همان خصیصه‌ای است که سبب شد آدم و حوا از آن میوۀ ممنوع بخورند تا «مانند خدا» شوند. هیچ‌یک از ما از این طاعون در امان نیستیم، اما در برخی افراد، این‌ها به صورتی بیمارگونه وجود دارند. ریشۀ آن یا می‌تواند ژنتیکی باشد یا تربیت نادرست در چند سال نخست زندگی کودک. وقتی والدین؛ فرزند خود را بی‌جا تشویق می‌کنند، از او تعریف و تمجیدی نادرست به‌عمل می‌آورند و یا هر چیزی که کودک امر و فرمایش کند، به‌جا می‌آورند، در کودکی که تشخیص نمی‌دهد مانند هر کودک دیگری شخصی کاملاً عادی است، این تصور نادرست ایجاد می‌شود که وی موجودی برتر از دیگران است و به اصطلاح عامیانه، «از دماغ فیل افتاده است». چنین کودکی در بزرگسالی، همین خصوصیت را با خود حمل کرده، تصور می‌کند از همه برتر است و در جمع همۀ نگاه‌ها به اوست و همه باید به او سرویس بدهند؛ چون وظیفه‌شان است. چنین شخصی وقتی وارد اجتماع شد و دید که دیگر چنین خبرهایی نیست و کسی در مقابل او سر تعظیم فرود نمی‌آورد و انتظاراتش را برآورده نمی‌سازد، شوکه شده، «ممکن است» دچار افسردگی گردد.کلام خدا در مورد خودبزرگ‌بینی و خودشیفتگی نکات زیادی بیان کرده است. سلیمان می‌فرماید: «غرور پیشروِ نابودی است، و دل متکبر پیشروِ لغزش» (امثال ۱۶:‏۱۸). و نیز «خدا در برابر متکبران می‌ایستد، اما فروتنان را فیض می‌بخشد» (یعقوب ۴:‏۶). همچنین باید توجه داشته باشیم که شرط پیروی از مسیح، انکار نفس است (متی ۱۶:‏۲۴). یکی از ثمرات انکار نفس، محو ساختن «من» است. کسی که در مسیح زندگی می‌کند، باید «من» را محو سازد که صد البته که این کار بسیار دشوار است و نیاز به دعایی عمیق و صادقانه دارد. مشاورین روان‌شناسی نیز می‌توانند کمک مؤثری به چنین شخصی بکنند.

تعمق و تفکر

  • آیا مواردی از این قبیل را در زندگی خود به یاد می‌آورید؟
  • آیا با دیگران مقایسه می‌شدید، و یا اینکه همیشه همه چیز باب میل شما بوده است؟ نتایج این برخوردها چه بوده‌اند؟
  • خدا چگونه به شما برای رهایی از این موارد و افسردگی کمک کرد؟ داشتن یک شریک برای دعا همچنین دوختن نگاه‌مان به مسیح از مواردی هستند که به ما کمک می‌کنند تا بتوانیم مسیر فکری جدیدی را انتخاب کنیم.

در قسمت بعدی (پایانی) این مقاله به این موضوعات، یعنی داشتن «شریک دعا» و «دوختن نگاه‌مان به مسیح» خواهیم پرداخت.

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.