آیات ابتدایی کتاب اعمال رسولان بهوضوح میگویند که این کتاب، فقط ادامهٔ انجیل لوقا و ضمیمهای بر داستان تعالیم و خدمت عیسی نیست، بلکه در واقع اینجاست که کار تازه شروع میشود. قیام مسیح آغازگر چیزی کاملاً جدید بود: «وعدهٔ پدر» که به کسانی که شاهدان عینی قیام بودند اعلام شد تا منتظر آن بمانند. زمانی که رسولان در مورد بازگشت پادشاهی به اسرائیل سؤالی میپرسند، عیسای قیامکرده به نرمی آنان را ملامت میکند: «بر شما نیست که ایام و زمانهایی را که پدر در اختیار خود نگاه داشته است بدانید»، اما در همین حین، قویاً بر نگاه به جلو تأکید میکند.
تأکید روی این حرکت رو به جلو در سخنان دو مرد سفیدپوش در زمان صعود عیسی به آسمان هم دیده میشود، درست مانند سخنانی که عیسی به مریم مجدلیه در انجیل یوحنا گفت: «بر من میاویز…» از اینجا به بعد، زندگی عیسی به طریق جدیدی تجربه میشود. او دیگر تنها بهعنوان معلم و شفادهندهای بزرگ بهیاد آورده نمیشود، بلکه بهعنوان کسی که همیشه از طریق تعمید در روحالقدس، در زندگی شاگردان حضور خواهد داشت. حال اینکه این حقیقت، آنان -و ما- را به کجا میبرد، داستانی است که در ادامهٔ کتاب اعمال خواهیم دید.
با وجود آنکه ما در جهانی پساپنطیکاستی زندگی میکنیم، اما به آن گروه از شاگردان منتظر در بالاخانه -که شاید همان محل شام آخر خداوند باشد- میپیوندیم و از این موضوع نیز آگاهیم که بخشی از این روایت بیپایانیم و توسط نان پاره شده، شراب ریختهشده و پاهای شستهشده و هر چیزی که اینها به آن اشاره دارند، شکل داده شدهایم.