بازگشت ثانوی مسیح
« و آنگاه که رفتم و مکانی برای شما آماده کردم، باز میآیم و شما را نزد خود میبرم، تا آنجا که من هستم شما نیز باشید.»
«شما را بیکس نمیگذارم، نزد شما میآیم.»
یوحنا ۱۴: ۳ و ۱۸
در اعتقادنامه نیقیه که تقریبا مورد وثوق تمامی مسیحیان است چنین می خوانیم:
من ایمان دارم به خداوند یکتا، عیسای مسیح،
…بر حَسَب کتاب مقدس،
روز سوم رستاخیز نمود و به آسمان صعود کرد
و به دست راست پدر نشسته است و بار دیگر در جلال خواهد آمد
تا زندگان و مردگان را داوری کند و سلطنتش را پایان نخواهد بود.
آمدن درباره خداوند ما عیسی مسیح به معنای بازگشت پر جلال وی در پایان جهان و فرارسیدن ملکوت ابدی او است.
انسان به حسب ذات موجودی مرگ اندیش است به این معنی که انسان تنها موجودی است که مرگ خود را پیشبینی کرده، به عاقبت خود می اندیشد. مسالهٔ غایت در طول تاریخ بشریت، از جِبِلّی ترین و اساسی ترین پرسش برای انسانها بوده است.
عیسای مسیح به این پرسش اساسی بشریت چنین پاسخ می دهد:«من قیامت و حیات هستم. هر که به من ایمان آورد، اگر مرده باشد، زنده گردد.» (یوحنا ۱۱: ۲۵)
کلیسا در طول حیات خویش وعده بازگشت مسیح را پاس داشته، و دائماً در انتظار بازگشت ثانوی مسیح بوده است، زیرا این غایت تحقق وعدهٔ نجات کلیساست «باز میآیم و شما را برداشته با خود خواهم برد». آمدن پرجلال مسیح برای ایمانداران، دنیایی کاملا نوین ترسیم می کند، دنیایی که انبیایی چون اشعیا از پیش آنرا اعلام کرده اند «…و موت را تا ابدالآباد نابود خواهد ساخت و خداوند یهوه اشکها را از هر چهره پاک خواهد نمود…» (اشعیا ۲۵: ۸) لذا کلیسا همچون ده باکره دانا به چراغ دانهای خود توجه کرده است زیرا نمی داند داماد کی خواهد آمد، پس بر حسب فرمایش عیسی مسیح پیوسته کوشش کرده است تا با بیداری و هوشیاری آماده بازگشت خداوند عیسی مسیح، و پذیرش ملکوت پر جلال و جاودانی او باشد «… زیرا که نمیدانید در کدام ساعت خداوند شما میآید.» (متی ۲۴: ۴۲)
مطالعهٔ کتاب مقدس
یوحنا ۱۴: ۳ و ۱۸
عیسی، تنها راه به سوی پدر
۱«دل شما مضطرب نباشد. به خدا ایمان داشته باشید؛ به من نیز ایمان داشته باشید. ۲در خانۀ پدر من منزل بسیار است، وگرنه به شما میگفتم. میروم تا مکانی برای شما آماده کنم. ۳و آنگاه که رفتم و مکانی برای شما آماده کردم، باز میآیم و شما را نزد خود میبرم، تا آنجا که من هستم شما نیز باشید. ۴جایی که من میروم راهش را میدانید.» ۵توما به او گفت: «ما حتی نمیدانیم به کجا میروی، پس چگونه میتوانیم راه را بدانیم؟» ۶عیسی به او گفت: «من راه و راستی و حیات هستم؛ هیچکس جز به واسطۀ من، نزد پدر نمیآید. ۷اگر مرا میشناختید، پدر مرا نیز میشناختید؛ امّا پس از این او را میشناسید و او را دیدهاید.» ۸فیلیپُس به او گفت: «سرور ما، پدر را به ما بنما، که همین ما را کافی است.» ۹عیسی به او گفت: «فیلیپُس، دیری است با شما هستم و هنوز مرا نشناختهای؟ کسی که مرا دیده، پدر را دیده است؛ پس چگونه است که میگویی ”پدر را به ما بنما“؟ ۱۰آیا باور نداری که من در پدرم و پدر در من است؟ سخنانی که من به شما میگویم از خودم نیست، بلکه پدری که در من ساکن است، اوست که کارهای خود را به انجام میرساند. ۱۱این سخن مرا باور کنید که من در پدرم و پدر در من است؛ وگرنه به سبب آن کارها این را باور کنید.
۱۲«آمین، آمین، به شما میگویم، آن که به من ایمان داشته باشد، او نیز کارهایی را که من میکنم، خواهد کرد، و حتی کارهایی بزرگتر از آن خواهد کرد، زیرا که من نزد پدر میروم. ۱۳و هرآنچه به نام من درخواست کنید، من آن را انجام خواهم داد، تا پدر در پسر جلال یابد. ۱۴اگر چیزی به نام من از من بخواهید، آن را انجام خواهم داد.
وعده روحالقدس
۱۵«اگر مرا دوست بدارید، احکام مرا نگاه خواهید داشت. ۱۶و من از پدر خواهم خواست و او مدافعی دیگر به شما خواهد داد که همیشه با شما باشد، ۱۷یعنی روحِ راستی که جهان نمیتواند او را بپذیرد، زیرا نه او را میبیند و نه میشناسد؛ امّا شما او را میشناسید، چرا که نزد شما مسکن میگزیند و در شما خواهد بود.
۱۸«شما را بیکس نمیگذارم؛ نزد شما میآیم. ۱۹پس از اندک زمانی جهان دیگر مرا نخواهد دید، امّا شما خواهید دید، و چون من زندهام، شما نیز خواهید زیست. ۲۰در آن روز، خواهید دانست که من در پدر هستم و شما در من و من در شما. ۲۱آن که احکام مرا دارد و از آنها پیروی میکند، اوست که مرا دوست میدارد؛ و آن که مرا دوست میدارد، پدرم او را دوست خواهد داشت و من نیز او را دوست داشته، خود را بر او ظاهر خواهم ساخت.»
۲۲یهودا، نه اَسخَریوطی، از او پرسید: «سرور من، چگونه است که میخواهی خود را بر ما ظاهر کنی، امّا نه بر این جهان؟» ۲۳عیسی پاسخ داد: «اگر کسی مرا دوست بدارد، کلام مرا نگاه خواهد داشت، و پدرم او را دوست خواهد داشت، و ما نزد او خواهیم آمد و با او مسکن خواهیم گزید. ۲۴آن که مرا دوست نمیدارد، کلام مرا نگاه نخواهد داشت؛ و این کلام که میشنوید از من نیست، بلکه از پدری است که مرا فرستاده است.
۲۵«این چیزها را زمانی به شما گفتم که هنوز با شما هستم. ۲۶امّا آن مدافع، یعنی روحالقدس، که پدر او را به نام من میفرستد، او همه چیز را به شما خواهد آموخت و هرآنچه من به شما گفتم، به یادتان خواهد آورد. ۲۷برای شما آرامش به جا میگذارم؛ آرامش خود را به شما میدهم. آنچه من به شما میدهم، نه چنان است که جهان به شما میدهد. دل شما مضطرب و هراسان نباشد. ۲۸شنیدید که به شما گفتم، ”من میروم، امّا باز نزد شما میآیم.“ اگر مرا دوست میداشتید، شادمان میشدید که نزد پدر میروم، زیرا پدر از من بزرگتر است. ۲۹اکنون این را پیش از وقوع به شما گفتم، تا چون واقع شود ایمان آورید. ۳۰فرصت چندانی باقی نمانده که با شما سخن بگویم، زیرا رئیس این جهان میآید. او هیچ قدرتی بر من ندارد؛ ۳۱امّا من کاری را میکنم که پدر به من فرمان داده است، تا جهان بداند که پدر را دوست میدارم. برخیزید، برویم.
یوحنا ۱۴: ۱ - ۳۱