نان روزانه

کلام امروز: مرقس ۱۴: ۳۳ – ۳۴ | مطالعهٔ کتاب مقدس: * لوقا ۲۲: ۳۹-۴۶* یوحنا ۱۷: ۱-۲۶

اندوه عیسی

او (عیسی) پریشان و مضطرب شده، بدیشان گفت: “از فرط اندوه، به حال مرگ افتاده‌ام. در اینجا بمانید و بیدار باشید.” مرقس ۱۴: ۳۳ – ۳۴

اناجیل، جزئیاتی چند از آنچه که پیش از دستگیری بر عیسی می‌گذشت در اختیار ما قرار داده‌اند. در باغ جتسیمانی، ظاهراً تمام فکر و نیروی عیسی بر مهم‌ترین هدف زندگی زمینی‌اش – پرداخت کفارۀ گناهان بشر – متمرکز بود. با این وجود، بنظر می‌رسد که نگارندگان اناجیل از توصیف کامل جدالی که عیسی در این دعا با آن درگیر بود، قاصر آمدند و تنها به نقل این کلام عیسی اکتفا کرده‌اند که: “از فرط اندوه، به حال مرگ افتاده‌ام.” در واقع، هیچ‌کسی به درستی نمی‌داند که در آن لحظات بر عیسی چه می‌گذشت. عیسی، در باغ جتسیمانی حقیقتاً به حال مرگ افتاده بود. تصور تحمّل گناه تمامی جهان بر صلیب، در حالیکه حتی پدر نیز روی خود را از او پوشانده است، عیسی را به آن وضع پریشان دچار کرده بود. او باید برای پرداخت کفارۀ گناهان ما و تکمیل کار نجات، پیالۀ غضب خدا را سر‌می‌کشید (اشعیا ۵۱: ۱۷). در آن لحظات سنگین و کشنده، حتی نزدیک‌ترین یارانش نیز از یاری رساندن به او عاجز بودند. مشاهدۀ قطرات عرقی که چون خون از پیشانی عیسی جاری بود گواه رنج جانکاه او در این لحظات بود. دیدن پریشانی عیسی چنان تاثیر عمیقی بر اذهان یاران نزدیک او نهاده بود که از فرط اندوه به خواب رفته بودند (لوقا ۲۲: ۴۵)، گویی ذهن آنان در ناتوانی درک این حالات عیسی، از حرکت باز‌ایستاده بود. چگونه آن عیسای پیروزمندی که بر روی آب راه می‌رفت، مردگان را زنده می‌کرد و ارواح شریر از او می‌گریختند، اکنون به یک چنین حال‌و‌روزی دچار شده است که لازم بود فرشته‌ای به یاری او بیاید.

امّا حتی در این لحظات مرگبار نیز، عیسی کاملاً هوشیار بود. این اندوه مرگبار، به هیچ‌وجه عیسی را از انجام ارادۀ الهی باز‌نداشته بود. تنها،چند قدم دورتر از شاگردان خواب‌آلود، عیسی با جدّیت تمام به مجاهده در دعا مشغول بود. او در این حال‌و‌روز پریشان نیز، خواستار انجام ارادۀ خدا بود؛ “نه خواست من، بلکه ارادۀ تو” و در این حال نیز به شاگردان تعلیم داد که لازم است مطابق همین نمونه‌ای که از او در این دعا مشاهده کردند، در لحظات آزمایش بیدار باشند و دعا کنند. چه درس حیاتی و بی‌نظیری! غلبه بر جسم ناتوان توسط روحی که شدیداً مشتاقِ انجام ارادۀ خداست.

مطالعهٔ کتاب مقدس

مرقس ۱۴: ۳۳ – ۳۴

او (عیسی) پریشان و مضطرب شده، بدیشان گفت: "از فرط اندوه، به حال مرگ افتاده‌ام. در اینجا بمانید و بیدار باشید."

* لوقا ۲۲: ۳۹-۴۶

دعا در کوه زیتون
 
۳۹سپس عیسی بیرون رفت و بنا‌ به عادت، راهی کوه زیتون شد و شاگردانش نیز از پی او رفتند. ۴۰چون به آن مکان رسیدند، به ایشان گفت: «دعا کنید تا در آزمایش نیفتید.» ۴۱سپس به مسافت پرتاب سنگی از آنها کناره گرفت و زانو زده، چنین دعا کرد: ۴۲«ای پدر، اگر ارادۀ توست، این جام را از من دور کن؛ امّا نه خواست من، بلکه ارادۀ تو انجام شود.» ۴۳آنگاه فرشته‌ای از آسمان بر او ظاهر شد و او را تقویت کرد. ۴۴پس چون در رنجی جانکاه بود، با جدیّتی بیشتر دعا کرد، و عرقش همچون قطرات خون بر زمین می‌چکید. ۴۵چون از دعا برخاست و نزد شاگردان بازگشت، دید از فرط اندوه خفته‌اند. ۴۶به ایشان گفت: «چرا در خوابید؟ برخیزید و دعا کنید تا در آزمایش نیفتید.»

* یوحنا ۱۷: ۱-۲۶

دعای عیسی برای خود
۱پس از این سخنان، عیسی به آسمان نگریست و گفت: «پدر، ساعت رسیده است. پسرت را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد. ۲زیرا او را بر هر بشری قدرت داده‌ای تا به همۀ آنان که به او عطا کرده‌ای، حیات جاویدان بخشد. ۳و این است حیات جاویدان، که تو را، تنها خدای حقیقی، و عیسی مسیح را که فرستاده‌ای، بشناسند. ۴من کاری را که به من سپردی، به کمال رساندم، و این‌گونه تو را بر روی زمین جلال دادم. ۵پس اکنون ای پدر، تو نیز مرا در حضور خویش جلال ده، به همان جلالی که پیش از آغاز جهان نزد تو داشتم.
دعای عیسی برای شاگردان
۶«من نام تو را بر آنان که از جهانیان به من بخشیدی، آشکار ساختم. از آنِ تو بودند و تو ایشان را به من بخشیدی، و کلامت را نگاه داشتند. ۷اکنون دریافته‌اند که هرآنچه به من بخشیده‌ای، براستی از جانب توست. ۸زیرا کلامی را که به من سپردی، بدیشان سپردم، و ایشان آن را پذیرفتند و به‌یقین دانستند که از نزد تو آمده‌ام، و ایمان آوردند که تو مرا فرستاده‌ای. ۹درخواست من برای آنهاست؛ من نه برای دنیا بلکه برای آنهایی درخواست می‌کنم که تو به من بخشیده‌ای، زیرا از آنِ تو هستند. ۱۰هرآنچه از آنِ من است، از آنِ توست و هرآنچه از آنِ توست، از آنِ من است؛ و در ایشان جلال یافته‌ام. ۱۱بیش از این در جهان نمی‌مانم، امّا آنها هنوز در جهانند؛ من نزد تو می‌آیم. ای پدرِ قدّوس، آنان را به قدرت نام خود که به من بخشیده‌ای حفظ کن، تا یک باشند، چنانکه ما هستیم. ۱۲من آنها را تا زمانی که با ایشان بودم، حفظ کردم، و از آنها به قدرت نام تو که به من بخشیده‌ای، محافظت نمودم. هیچ‌یک از ایشان هلاک نشد، جز فرزند هلاکت، تا گفتۀ کتب مقدّس به حقیقت پیوندد. ۱۳امّا حال نزد تو می‌آیم، و این سخنان را زمانی می‌گویم که هنوز در جهانم، تا شادی مرا در خود به کمال داشته باشند. ۱۴من کلام تو را به ایشان دادم، امّا دنیا از ایشان نفرت داشت، زیرا به دنیا تعلّق ندارند، چنانکه من تعلّق ندارم. ۱۵درخواست من این نیست که آنها را از این دنیا ببری، بلکه می‌خواهم از آن شَرور حفظشان کنی. ۱۶آنها به این دنیا تعلّق ندارند، چنانکه من نیز تعلّق ندارم. ۱۷آنان را در حقیقت تقدیس کن؛ کلام تو حقیقت است. ۱۸همان‌گونه که تو مرا به جهان فرستادی، من نیز آنان را به جهان فرستاده‌ام. ۱۹من خویشتن را به‌خاطر ایشان تقدیس می‌کنم، تا ایشان نیز به حقیقت تقدیس شوند.
دعای عیسی برای همۀ پیروانش
۲۰«درخواست من تنها برای آنها نیست، بلکه همچنین برای کسانی است که به واسطۀ پیام آنها به من ایمان خواهند آورد، ۲۱تا همه یک باشند، همان‌گونه که تو ای پدر در من هستی و من در تو. چنان کن که آنها نیز در ما باشند، تا جهان ایمان آورد که تو مرا فرستاده‌ای. ۲۲و من جلالی را که به من بخشیدی، بدیشان بخشیدم تا یک گردند، چنانکه ما یک هستیم؛ ۲۳من در آنان و تو در من. چنان کن که آنان نیز کاملاً یک گردند تا جهان بداند که تو مرا فرستاده‌ای، و ایشان را همان‌گونه دوست داشتی که مرا دوست داشتی. ۲۴ای پدر، می‌خواهم آنها که به من بخشیده‌ای با من باشند، همان‌جا که من هستم، تا جلال مرا بنگرند، جلالی که تو به من بخشیده‌ای؛ زیرا پیش از آغاز جهان مرا دوست می‌داشتی.
۲۵«ای پدرِ عادل، دنیا تو را نمی‌شناسد، امّا من تو را می‌شناسم، و اینها دانسته‌اند که تو مرا فرستاده‌ای. ۲۶من نام تو را به آنها شناساندم و خواهم شناساند، تا محبتی که تو به من داشته‌ای، در آنها نیز باشد و من نیز در آنها باشم.»

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.