مناظره دربارهٔ بخشش
«حال تا بدانید که پسر انسان بر زمین اقتدار آمرزش گناهان را دارد…» مرقس: ۲: ۱۰
این متن در بطن روایت شفای مرد دردمندی است که با شکافتن سقف، وی را با تختش به نزد عیسی میآورند. (مرقس ۲: ۱ – ۱۲) گویا در این روایت عیسی میخواهد که چشمان بسته یهودیان را به حقیقتی فراتر از شفای مرد مفلوج بگشاید؛ حقیقت اقتدار پسر انسان در بخشایش گناهان! در روایات یهودی، پسر انسان در ایام آخر خواهد آمد تا گناهکاران را داوری کرده، عادلان را نجات بخشد. این پسر انسان با فیض مسیحایی خود مرز بین گناهکاران و عادلان را از هم متمایز ساخت تا آنچه را که شریعت در آن ناتوان بود، در فیض آغاز گردد، چنانکه که آیات و گفتار او بر این ایام نوین ملکوت شهادت میداد.
عیسی در آنجا به کاتبان نیز قدرت خداوندی خود را نمایان ساخت چرا که در دل خود اندیشیدند که او کفر میگوید و بخشیدن تنها از آن خداوند است. عیسی در مقام خداوندی خود میتوانست از افکار همه آگاه باشد و گویا همین نقطهای بود که عیسی خاطرنشان کند که گناهان ما رابطه مستقیمی با افکار ما دارند.
با وجود عکسالعمل خاموش کاتبان، آنها همان اتهامی را به عیسی وارد میکنند که در جلسه محاکمه عیسی در شورای یهود بر او وارد میکنند (مرقس ۱۴: ۶۴) و این دلیل محکومیت عیسی به مرگ میشود؛ گویا مرقس به ما یادآوری میکند که همین کاتبان بعدا محکومکنندگان او خواهند شد.
افراد زیادی در آن مکان و در آن لحظه جمع بودند که قدرت عیسی را نظارهگر بودند، یهودیان باخبر از پیشگویی عهد عتیق و افرادی که بیخبر از آن بودند. حضور عیسی در آنجا تحقق رویای شب دانیال نبی فصل ۷: ۱۴ بود که پسر انسان می آید و «حکومت و جلال و پادشاهی به او داده شد تا تمامی قومها و ملتها و زبانها او را خدمت کنند» و گناهکاران به حضور او به جهت داوری خواهند ایستاد و او قدرت داوری و بخشایش گناهان را دارد. پسر انسان کافیست که سخنی گوید تا گناهکار را از گناهان خویش آزاد سازد و از مرض شفا بخشد.
عیسی از ازل نیکویی خود را با باراندن باران به یکسان بر نیکان و بدان ونیز با تاباندن آفتاب به یکسان اثبات کرده بود، اما آن روز… آن روز هم عیسی در مقام پسر انسان قدرت خداوندی خود را به همه به یکسان نمایان ساخت و خوشا به حال آنان که ایمان آوردند و چشمانشان گشوده شد و نیز خوشا به حال آنان که در ایمان ماندند….
مطالعهٔ کتاب مقدس
مرقس: ۲: ۱۰-۱۱
حال تا بدانید که پسر انسان بر زمین اقتدار آمرزش گناهان را دارد» - به مفلوج گفت: «به تو میگویم، برخیز، تشک خود برگیر و به خانه برو!»