عید پسح، روز آزادی قوم یهود از دست مصری‌ها

موسی و هارون با قوم اسرائیل صحبت کردند و به آنها گفتند که خداوند می‌خواهد ایشان را به سرزمینی که به پدرشان ابراهیم قول داده بود برگرداند. بعد از آن موسی وهارون به ملاقات فرعون، حاکم مصر رفتند و به او گفتند که خداوند می‌خواهد قوم اسرائیل به یک سفر سه روزه در صحرا رفته و او را پرستش کنند، و اینکه آنها می‌خواهند که قوم اسرائیل را با خود از مصر خارج کنند.

اما فرعون به شدت عصبانی شد و گفت: «ای موسی و هارون، چرا می‌خواهید مردم (اسرائیلی‌ها) دست از کار بکشند؟ فوراً به سر کار خود برگردید و قوم اسرائیل را به‌حال خود بگذارید. چون فرعون با درخواست موسی و هارون موافقت نکرد، خداوند بلاهای زیادی به کشور مصر فرستاد.

مردم از حملهٔ مگس‌ها، قورباغه‌ها، ملخ‌ها، پشه‌ها و خیلی بلاهای دیگر رنج می‌بردند، ولی فرعون هنوز هم اجازه نمی‌داد که قوم اسرائیل از مصر خارج شوند.
درحالی‌که مصری‌ها از این بلاها به ستوه آمده بودند، قوم اسرائیل از تمامی این حملات در امان بود. خیلی از مردم مصر وقتی این را بلایا را دیدند، از خدای اسرائیل و خادمش، موسی ترسیدند. موسی به قوم اسرائیل گفت: «خداوند یک بلای دیگر بر سر مصری‌ها خواهد آورد، و بعد آنها اجازه خواهند داد ما برویم. پس همهٔ خانواده‌ها وسایل خود را جمع کرده و آماده باشند تا با هم از مصر خارج شویم.»
آخرین بلا این است: نیمه‌شب، فرشتهٔ خداوند از مصر عبور خواهد کرد و همهٔ‌ پسران‌ ارشد خانواده‌های‌ مصری‌ خواهند مرد، از پسر بزرگ فرعون‌ که‌ جانشین‌ اوست‌ گرفته‌، تا بقیه. اما اگر شما به هر چیزی که من می‌گویم گوش کنید، اتفاقی برایتان نخواهد افتاد. هر خانواده‌ای باید بره‌ای را قربانی کرده و خون آن بره را بر سر در و چارچوب خانهٔ خود بپاشد. در این شب، هیچ‌کس اجازه ندارد از خانه‌اش بیرون برود. یادتان باشد که از این‌ به بعد، این‌ ماه‌ برای شما باید اولین‌ و مهمترین‌ ماه‌ سال‌ باشد؛ زیرا خداوند شما را از مصر نجات داده است و شما باید این آزادی را جشن بگیرید.

آن شب صدای گریه و زاری از خانه‌های مصریان شنیده می‌شد، همهٔ آنها ترسیده بودند. وقتی فرعون این را دید، فهمید که این کار خداوند بوده است. پس قاصدی را به سراغ موسی فرستاد و به او گفت: «با سرعت از این سرزمین خارج شوید. هر چه دارید را بردارید و هیچ چیز پشت سر خود باقی نگذارید. دعا کنید که خدای شما به ما رحم کند.»

صبح زود، اسرائیلی‌ها بعد از چهارصد‌‌سال زندگی در مصر، آنجا را ترک کردند. خداوند در جلوی جمعیت بزرگ حرکت می‌کرد. او در طول روز با ستونی از اَبر در جلوی قوم، و در شب با ستونی از آتش آنها را هدایت می‌کرد. این ستون در روز آنها را راهنمایی و در شب به آنها روشنایی می‌داد.

خروج فصل ۱۲ و ۱۳

والدین: 

مسیح که برهٔ قربانی این عید است، برای ما قربانی شده است.

اول قرنتیان فصل ۵ آیه ۷

کودکان:

  1. اسرائیلی‌ها چه چیزی را بر سر در و چارچوب دَرِ خانه‌هایشان پاشیدند؟
  2. چرا اسرائیلی‌ها این کار را کردند؟
  3. چه کسی قرار بود که در نیمه شب عبور کند؟

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.