عیسی و زن سامری
حدود ظهر بود و عیسی داشت برای چند دقیقهای در کنار چاهی به نام یعقوب، در نزدیکی شهر سوخار در سامره استراحت میکرد. او منتظر شاگردانش بود که برای خریدن خوراک به شهر رفته بودند. در همان زمان زنی برای برداشتن آب به سر چاه آمد. عیسی از او کمی آب خواست و زن از این درخواست عیسی خیلی تعجب کرد؛ زیرا از ظاهر عیسی فهمیده بود که او یهودی است و معمولاً مردان یهودی با سامریان صحبت نمیکردند -مخصوصاً با یک زن سامری! پس زن از عیسی پرسید: «آیا تو از من که یک سامری هستم آب میخواهی؟» و با خود فکر کرد که این مرد عجیب کیست؟
عیسی جواب داد: «اگر میدانستی خداوند چه هدیهٔ بزرگی میتواند به تو بدهد، و اینکه من چه کسی هستم، تو از من آب حیات میخواستی!» سپس ادامه داد: «مردم بعد از نوشیدن آب این آب چاه باز هم تشنه خواهند شد، ولی هر کس از آب زندهای که من به او میدهم بنوشد، نه تنها تشنه نخواهد شد؛ بلکه این آب در او تبدیل به چشمهای میشود که تا زندگی جاودانی میجوشد.»
زن به او گفت: «ای آقا، از این آب به من بده تا دیگر هرگز تشنه نشوم و نیاز نداشته باشم هر روز بر سر این چاه بیایم.» عیسی خواست وجدان او را تکان دهد پس به او گفت: «برو خانه و شوهرت را بیاور.» اما زن گفت که شوهر ندارد.
عیسی با محبت پاسخ داد: «میدانم، تو پنج شوهر داشتهای و اکنون با مردی زندگی میکنی که با او ازدواج نکردهای!»
زن حیرتزده گفت: «آقا، شما باید نبی باشید. من سؤالات زیادی دارم، اما میدانم وقتی که مسیح خداوند بیاید، همه چیز را توضیح خواهد داد.» عیسی پاسخ داد: «من مسیح هستم.»
زن کوزهٔ آبش را سر چاه رها کرده و با سرعت بهطرف دهکده شروع به دویدن کرد. او فریاد میزد و به مردم میگفت: «بیایید و مردی که تمام زندگیم را به من گفت ببینید، او باید مسیح باشد.» فوراً جمعیت زیادی از سامریان بهدنبال زن به سر چاه یعقوب آمدند. مردم شهر از مسیح خواهش کرده و گفتند: «چند روز با ما بمان و با ما بیشتر در مورد خبر خوشی که آوردهای صحبت کن.» بنابراین مسیح دو روز بیشتر در سوخار ماند و خیلی از مردم به او ایمان آوردند.
یوحنا فصل ۴
والدین:
چنانکه کتاب مقدس می فرماید، هر که به من ایمان بیاورد، از وجود او نهرهای آب زنده جاری خواهد شد.
یوحنا فصل ۷ آیه ۳۸
کودکان:
- اسم چاه چه بود؟
- عیسی چه نوع آبی را به آن زن پیشنهاد داد؟
- آیا مردم سوخار به مسیح ایمان آوردند؟