بسیاری از مواقع خدا ارادۀ خود را متکی به زنان بسیار جوان میکند – مریم.
بخش سوم
داستانی را دربارهٔ یک دختر ۱۱ ساله در کشور چین بهیاد میآورم. این دختر چندان باهوش نبود و زیبایی خاصی هم نداشت. همچنین رفتن به مدرسه را هم رها کرده بود. او متصدی پمپ بنزین بود. یک روز اتومبیلی با چهار سرنشین، جلوی او توقف کرد. آنها به دلیلی خیلی عصبانی بودند و فریاد میزدند. پنجرههای ماشین پایین بود و او ناخواسته گفتگوی آنها را میشنید. ناگهان دلش ریخت. آنها به یک آدرس اشاره کرده بودند، آدرس خانۀ دایی او. در یک چشمبههمزدن تصمیمی گرفت… برای خواندن قسمت قبل، از «فهرست مطالب این مجموعه»، بر روی قسمت یازدهم کلیک کنید.
از برکت وجود این پنج زن، اصلی بسیار بنیادی برای پادشاهی خدا، در جای واقعی خود قرار میگیرد، خدا «هیچکسها» را بهکار میبرد! هر چقدر هم که ما خود را بیفایده ببینیم، برای خدا هیچگاه بیفایده نخواهیم بود.
این یک حقیقت عملی است، هرچند متکیبودن به آن کار آسانی نیست.
همین هفتۀ پیش دوستی قدیمی که با بیبیسی کار میکند، به من تلفن کرد. او گفت: «ما به دنبال افزایش تعداد شنوندگان برنامههای مذهبی هستیم، به همین دلیل است که تصمیم گرفتم با تو در این مورد صحبت کنم.»
راستش ضربان قلبم کمی تندتر شد. چقدر خوشایند است که اینطور به آدم ارج گذاشته شود. شاید آنها میخواهند بعضی شهادتهای کلیسای تحت جفا را پخش کنند؟ برای یک لحظه خودم را در حال سخنرانی به ملت به سبک سی. اس. لوئیس دیدم.
اما بلافاصلهبعد از اینکه او کمی ادامه داد، کاخ افکارم فرو ریخت. او گفت: « میخواهم بدانم که آیا تو شخص معروفی را میشناسی؟ تو قبلاً در هالیوود زندگی میکردی، درست است؟ آیا تو مسیحی معروفی را میشناسی؟ استراتژی تعیینشده برای بهترشدن رتبۀ ما در نظر سنجیها؛ این است که برنامههای بیشتری را در مورد ایمان اشخاص معروف تهیه کنیم.»
اعتراف میکنم که کمی مأیوس شدم. ولی این همان دنیایی است که در آن زندگی میکنیم. حتی دنیای مسیحیت هم کمی به همین شکل است. برای افراد غیرمعروف ارزش قائل نمیشوند. این جهان هر روزه هزاران پیام شبیه این میفرستد: تو به اندازۀ کافی درآمد نداری، تو زیاد مشهور نیستی، تو هیچ قدرتی نداری… اینطور نیست؟ رسانهها دائماً ما را مجبور میکنند که به آدمهای ثروتمندتر، قویتر، بزرگتر و بهتر نگاه کنیم. و در انتها احساس میکنیم که ما یک صفر مطلق هستیم!
اما وقتی فکر خودم را معطوف به این پنج زن کردم، طرز فکرم تغییر کرد. ممکن است بیبیسی با تمرکز براشخاص معروف مسیحی مقبولیت خود را خیلی بالا ببرد، اما آنها در اینکه ارادۀ خدا چگونه به انجام میرسد، چیزی نخواهند فهمید. آنها متوجه پادشاهی خدا نخواهند شد. دلیل عدم درک آنها این است که درست به همان اندازه که به دنبال ابراهیمها و داوودها هستند؛ باید به دنبال راحابها و تامارها هم باشند.
اما بیبیسی هیچگاه به راحابها، تامارها، بتشبعها و روتها توجهی ندارد. این اشخاص به اندازۀ کافی مشهور نیستند، و به همین خاطر آنها داستان واقعی را از دست میدهند.خدا پادشاهی خود را با افراد مشهور بنا نمیکند بلکه با هیچکسها.
فکرکردن در این مورد خیلی نشاطآور است. مهم نیست که بیبیسی و یا هر آژانس خبری دیگری، برای تهیه مطلب به کجا روی میآورد، آنها هیچوقت دوربینهای خود را در زمان مناسب و در برابر افراد مناسب قرار نمیدهند تا بتوانند ساختهشدن پادشاهی خدا را ببینند.
خدا اینگونه طرحریزی کرده است و گمان میکنم که او احتمالاً در این مورد؛ کمی هم میخندد.
آرام گرفتم و به عوض ناراحتی از مشهور نبودن، من هم به این موضوع خندیدم و هیچبودن را در آغوش گرفتم!