اگر نمی‌دانید در مورد مرگ به فرزندتان چه بگویید، تنها نیستید!‌ خیلی از والدین از صحبت‌کردن در مورد مرگ با فرزندشان امتناع می‌ورزند و دوست دارند به‌جای آن، در مورد موضوعات خوشایندتری با آنها صحبت کنند. ولی واقعیت این است که در زندگی از این موضوع فراری نیست و باید به کودک خود یاد دهیم که صحبت‌کردن در مورد مرگ، موضوعی است مانند تمام موضوعات دیگری که ما در زندگی به آن برخورد می‌کنیم.

صحبت‌کردن دربارهٔ این موضوع،‌ احتیاج به زمان و مکان مناسبی دارد تا احساس امنیت و آرامش در کودک شکل گیرد. احساسی که محیط و نوع حرف‌زدن شما به کودک می‌دهد،‌ طبیعتاً بر روی درک موضوع نیز تأثیر می‌گذارد.

در حین گفت‌وگو با کودک، می‌توانیم به احساسات و نوع نگرنش او به اینکه آیا از مرگ می‌ترسد یا نگران است، پی‌ ببریم.‌ ما می‌توانیم با شناسایی احساس و دادن آگاهی به او کمک کنیم. این موضوعی نیست که با حرف‌زدن یا نزدن حل شود، ولی با حرف‌نزدن در مورد آن خود را محدود کرده‌ایم. حتی ممکن است در موقعیتی قرار بگیریم که خود از لحاظ احساسی آمادهٔ صحبت‌کردن و توضیح‌دادن در مورد این موضوع را نداشته باشیم.

اینکه به کودک خود در مورد مرگ چه بگوییم یا چه وقت در مورد آن صحبت کنیم، بستگی به سن و تجربهٔ او، همین‌طور به باور، ایمان و تجربهٔ ما نسبت به مرگ دارد. قبل از اینکه شما موضوع را برای کودک بیان کنید،‌ از او بخواهید تا نظر و دیدگاه خود را در مورد مرگ با شما در میان بگذارد. ممکن است نوع نگرش کودک شما با آنچه شما می‌خواهید برای او توضیح دهید خیلی متفاوت نباشد؛ یا شاید از آنچه شما در نظر گرفته‌اید خیلی فاصله داشته باشد. دانستن اینکه فرزندتان در مورد مرگ چه می‌داند، نه تنها به شما درکی از نوع تفکر او نبست به زندگی می‌دهد، بلکه در مورد طرز نگرش او به مسائل مختلف نیز به شما پیش‌زمینه‌ایی خواهد داد.

کودکان بیشتر از تصور ما می‌دانند و درک می‌کنند 

قبل از اینکه ما تشخیص دهیم چه زمانی مناسب است تا کودک در مورد مرگ بداند، او با این مفهوم به‌گونه‌ایی آشنا شده است. او گنجشک مرده را در خیابان می‌بیند، مرگ را در تلویزیون و کارتون‌ها می‌بیند و در مورد مرگ در کتاب‌های کودکان می‌خواند.

اگر در این مورد با کودک راحت برخورد کنیم، میدان را هم برای خود و هم برای آنها باز گذاشته‌ایم تا بتوانیم به آسانی در مورد آن صحبت و تبادل نظر کنیم. به این ترتیب، او در حین صحبت، راحت‌تر احساسات خود را بیان می‌کند و برای ما نیز این موقعیت فراهم می‌شود تا در مورد مرگ اطلاعات درست و احساس اطمینان بدهیم.

خیلی از ما دوست نداریم در مورد موضوعاتی که ما را ناراحت می‌کنند، صحبت کنیم و سعی می‌کنیم سرپوشی بر تمام این احساسات گذاشته، در مورد آن چیزی نگوییم. پنهان‌کردن احساسات خود به این معنی نیست که کودک از احساسات ما چیزی نمی‌فهمد. 

کودکان در ذهن خود دربارهٔ چیزهایی که می‌بینند و می‌شنوند داستان‌هایی می‌سازند و همیشه سؤال‌هایی عجیب‌و‌غریب در مورد آن می‌پرسند. عدم جواب‌گویی پدر و مادر به این سؤالات، برای او یک معنی دارد: این موضوع بدی است و پدر و مادرم دوست ندارند در موردش حرف بزنند. در مقابل،‌ دادن اطلاعاتی بیشتر از سنش نیز به او کمکی نخواهد کرد و او را بیشتر گیج می‌کند. باید سعی کنیم برای هر سؤالِ حساس، با حکمت، جوابی شیرین و تشویق‌کننده به او بدهیم تا در ارتباط ما و او خللی ایجاد نشود و حس اعتماد و امنیت به او منتقل شود.

در نظر داشته باشید که موضوع مرگ، موضوعی پیش‌پاافتاده در ذهن کودکان نیست. آنها سعی دارند تا رمز معمای مرگ را با دیده‌ها و شنیده‌های خود باز کنند و ما به‌عنوان والدین، می‌توانیم کلید درست را با صرف‌کردن وقت‌ و با حرف‌زدن با او، در دستانش قرار دهیم.

منابع:        

  •  Helping children cope with grief by Rosemary Wells 
  • Children and Grief: When a Parent Dies by J.W.Worden   
  • Children and Grief: Helping Your Child Understand Death by Joey O’Connor       

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.