در سال ۱۹۹۲، اعلامیهٔ حقوق افراد متعلق به اقلیتهای ملی یا قومی، مذهبی و زبانی، با اکثریت آرا به تصویب رسید. در مادهٔ یک این اعلامیه اقلیتها بر اساس هویت ملی یا قومی، فرهنگی، مذهبی و زبانی تعریف شدهاند. همچنین، از دولتها خواسته شده است که از موجودیت آنها محافظت کنند. با اینکه اقلیتها بر اساس هویت مشخص شدهاند، اما در جامعهٔ بینالمللی بر روی تعریف اینکه چه گروههایی اقلیت هستند موافقت نشده است. غالباً تأکید میشود که وجود یک اقلیت، یک واقعیت است و هر تعریفی باید شامل عوامل عینی مانند، وجود یک قومیت، زبان یا مذهب مشترک و فاکتورهای ذهنی از جمله اینکه افراد باید خود را عضو یک اقلیت بپندارند، باشد.
دشواری در دستیابی به تعریفی گسترده در این است که اقلیتها در موقعیتهای متفاوتی زندگی میکنند. برخی در کنار هم در مناطق کاملاً مشخص زندگی میکنند و از بخش حاکم جامعه جدا هستند. برخی دیگر در سراسر کشور پراکنده هستند. بعضی از اقلیتها دارای هویت قوی جمعی هستند و موجودیتشان در تاریخ ثبت شده است. برخی دیگر فقط یک مفهوم پراکنده از میراث مشترک خود را حفظ کردهاند.
اصطلاح اقلیت که در سیستم حقوق بشر سازمان ملل مورد استفاده قرار میگیرد، معمولاً به اقلیتهای ملی یا قومی، مذهبی و زبانی اطلاق میشود، مطابق با اعلامیهٔ اقلیتهای سازمان ملل که در بالا ذکر شد. همهٔ کشورها دارای یک یا چند گروه اقلیت در سرزمینهای ملی خود هستند که با هویت اکثریت جامعه متفاوت هستند. مطابق با تعریفی که در سال ۱۹۹۷ توسط فرانچسکو کاپوتورتی، گزارشگر ویژهٔ کمیسیون فرعی منع تبعیض و حمایت از اقلیتها ارائه شد، اقلیت عبارت است از:
«گروهی که از لحاظ عددی کمتر از مابقی جمعیت کشور و در موقعیت غیرحاکم بوده و اعضای آن – با داشتن تابعیت آن دولت – دارای ویژگیهای قومی، مذهبی یا زبانی متفاوت از بقیهٔ جمعیت هستند و بهطور ضمنی، نسبت به حفظ و حراست از فرهنگ، سنتها، مذهب و زبان خویش، احساس همبستگی نشان میدهند.»
هرچند معیار ملیت که در تعریف بالا گنجانده شده همیشه به چالش کشیده شده است، الزام موجودیت در موضع غیرحاکم حائز اهمیت است. در اکثر موارد، یک گروه اقلیت، یک اقلیت عددی است، اما در برخی دیگر از موارد، اکثریت عددی نیز ممکن است خود را در موقعیتی همچون اقلیت یا غیرحاکم بیابد. مانند سیاهپوستان تحت رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی. در برخی شرایط، گروهی که اکثریت را در یک کشور تشکیل میدهند ممکن است در یک منطقهٔ خاص از کشور در یک موقعیت غیرحاکم باشند.
مهم این است که عوامل عینی و فاکتورهای ذهنی و الزاماتی که در تعریف فرانچسکو کاپوتورتی ذکر شد، در نظر گرفته شود. اکنون بهرسمیتشناختن موقعیت اقلیتها فقط برای تصمیمگیری دولتها نیست، بلکه باید بر اساس معیارهای عینی و ذهنی نیز باشد.
با این تعاریف، اغلب این سؤال مطرح میشود که آیا افراد دارای معلولیت؛ یا متعلق به گروههای سیاسی خاص؛ یا دارای گرایش یا هویت جنسی خاص (افراد لزبین، همجنسگرا، دوجنسگرا، ترنسجندر یا بیناجنسی) یک اقلیت را تشکیل میدهند یا خیر! با اینکه اعلامیهٔ اقلیتهای سازمان ملل متحد به اقلیتهای ملی، قومی، مذهبی و زبانی اختصاص داده شده است، اما مبارزه با تبعیضهای متعدد و نیز رسیدگی به موقعیتهایی که شخص متعلق به اقلیتی ملی یا قومی، مذهبی و زبانی با تبعیضهای دیگر بر اساس جنسیت، معلولیت و گرایش جنسی باشد، از اهمیت بالایی برخوردار است.
همچنین، این نکته را باید در نظر داشت که در بسیاری از کشورها، اقلیتها اغلب جزو بهحاشیهراندهشدهترین گروهها در جامعه محسوب میشوند و به همین علت از بسیاری از خدمات پزشکی و غیره محروم هستند.