تحریف یعنی چه؟ نظر دانشمندان در مورد تحریف کتابمقدس چیست؟ برای یافتن پاسخ، قسمت پیشین را بخوانید.
با چه انگیزهای؟
چه انگیزهای برای تحریف کتابمقدس وجود داشته است؟ مغرضین با چه هدفی میخواستهاند کتابمقدس را تحریف کنند؟
معمولاً گفته میشود که افراد مغرض برای آنکه کارها و رفتارهای خود را بر اساس کتابمقدس توجیه کنند، آن را تحریف کردهاند. واقعیت امر این است که اگر کسی بخواهد برخلاف احکام کلام خدا رفتار نماید، نیازی ندارد آن را تحریف کند. کافی است آن را بهگونهای وارونه تفسیر کند. در طول قرون متمادی، اکثریت مردم یا بیسواد بودند؛ یا بهخاطر نبود دستگاه چاپ و گرانبودنِ نسخ خطی، کتابمقدس را در اختیار نداشتند؛ لذا تحریف شفاهی کلام خدا بسیار آسان بوده و نیازی به تحریف اصل کتاب نبوده است.
مگر در تمام طول تاریخ کلیسا، رهبرانی نبودهاند که بر خلاف دستورات انجیل رفتار کردهاند؟ آیا همهٔ آنها انجیل را تحریف کردهاند؟ آیا وقتی در قرون وسطی کلیسا بر خلاف دستور محبت مسیح، اقدام به جنگهای صلیبی کرد، گفتههای مسیح در مورد محبت و بخشش دشمن را تحریف کرد؟ نه! دستور مسیح در کتاب در جای خود محفوظ بود و رهبران مسیحی بر خلاف آن عمل کردند و عمل خود را بهگونههایی دیگر توجیه نمودند که بحث در مورد آن در این مختصر نمیگنجد.
اما درست در همان دورهٔ جنگهای صلیبی، رهبرانی خداترس نیز بودند که این عمل را محکوم کردند یا کلاً بر اساس کتابمقدس علیه اقدامات پاپها اعتراض کردند. اکثر آنها نیز بهخاطر اعتراض خود کشته شدند.
تازه اگر علت تحریف این بوده که رهبران مسیحیت میخواستهاند اعمال خود را توجیه کنند، در این صورت کتابمقدس میبایست «در هر دورهٔ زمانی» بهخاطر منافع رهبران «همان دوره» مجدداً تحریف شود. به این ترتیب، کتابمقدسی که اکنون در دسترس است، میبایست بارها و بارها مورد تحریفهای متعدد قرار گرفته باشد. آیا واقعاً چنین بوده است؟ خوشبختانه کشفیات باستانشناسی ثابت کردهاند که کتابی که امروز در دست است، همانی است که در قرن اول نیز در اختیار مسیحیان قرار داشته است. برای بحث بیشتر در این زمینه، به بخش پایانی این مقاله مراجعه بفرمایید.
امکان تحریف عهدعتیق
سؤالی مهمی که مطرح میشود، این است که چه کسانی کتابمقدس را تحریف کردهاند و در چه زمانی؟
اعتقاد به تحریف عهدعتیق (تورات و زبور و صُحُف انبیا) مستلزم این است که معتقد باشیم این کتاب را جانشینان موسی تحریف کردهاند. برای مثال، آیا میتوان معتقد بود که یوشع، آن مرد غیور و جانشین بلافصل موسی، تورات را تحریف کرده باشد؟
ممکن است شخصی بگوید که نه جانشینان بلافصل، بلکه سالها بعد، رهبران منحرف دست به چنین عملی زدهاند. در این صورت، باید معتقد بود که مثلاً رهبران دین یهود، «همگی» «بهیکباره» منحرف و فاسد شدند و هیچ شخص خداترسی دیگر در میانشان باقی نمانده بود! چنین تصوری، هم خلاف عقل است و هم خلاف شهادت تاریخ. به شهادت تاریخ، در همهٔ دورههای عهدعتیق، انبیایی بودند که به حکام ستمکیش زمانه اعتراض میکردند که رفتارشان بر خلاف حکم تورات است. پس نتیجه این است که اولاً آنها متن درست تورات را در دست داشتند، و ثانیاً بر اساس آن میتوانستند رفتار درست را از نادرست تشخیص دهند. این انبیا معمولاً در راه اعتقاد و افشاگریشان کشته میشدند و نبی دیگری جایشان را میگرفت. بنابراین، در میان قوم یهود، همواره کسانی بودند که نسبت به کتب مقدسشان تعصب و غیرت داشتند و تا پای جان در راه حفظ آن میکوشیدند.
بعضی ادعا میکنند که در حدود سال ۶۰۰ پیش از میلاد، زمانی که پادشاه بابل، یهودیان را به بابل به اسارت برد و اورشلیم و معبد بزرگ یهود را ویران ساخت، نسخ تورات و صحف انبیا نیز از میان رفت. چنین امری از نظر تاریخی صحت ندارد. نبوکدنصر، پادشاه بابل، پیش از ویرانی اورشلیم، نخست نجبا و دانشمندان و بزرگان قوم یهود را به بابل منتقل کرد. اینان کتب مقدس خود را با خود بردند و میراثشان را حفظ نمودند. انبیای بزرگی همچون دانیال و حزقیال و زکریا از این جملهاند. این انبیا در دیار غربت، دائماً به کتب تورات و صحف انبیا اشاره کردهاند و بر اساس آنها گناهانشان را به ایشان هشدار دادهاند؛ این امر در کتابهایشان منعکس است.
در دورههای بعدی، یعنی چهار قرن پیش از میلاد که قوم یهود تحت استعمار و استثمار فرمانروایان یونانی و رومی قرار داشتند، بارها کتب مقدسشان مورد تهاجم قرار گرفت، طوری که اگر نسخهای از تورات و صحف انبیا نزد کسی یافت میشد، مجازاتش اعدام میبود. با این حال، به شهادت تاریخ، افرادی بودند که با شجاعت این کتب را پنهان ساخته، حفظ نمودند.
بدون حقانیت عهدعتیق چگونه عیسی میتوانست ادعا کند و ثابت نماید که همان مسیحای موعود است؟ در قسمت بعد به این موضوع میپردازیم.