فصل اول: کتاب مقدس درمورد زندگی ما و این دنیا چه توضیحی دارد؟
وعدههای خدا: از ابراهیم تا نجار یهودی
ما نمیدانیم که چرا خدا افراد مشخصی را انتخاب کرد تا از طریق آنها عمل کند. بعد از چندین نسل (نیاکان اولیه در عهد عتیق) وقتی خدا از گناهان مردم دلشکسته شد، تصمیم گرفت که یک عهد (موافقتنامه، قرارداد) مهم با ابراهیم که در ابتدا نامش «اَبرام» بود؛ ببندد. البته دلایل تاریخی فراوانی وجود دارند که منجر به عهد خدا با ابراهیم شدند، از آن جمله توفان عظیم (که خدا استفاده کرد تا خلقت خود را بازسازی کند) و پراکندهشدن اقوام مختلف در حین ساختن برج بابل.
اسرائیل و نسلهای بعدی او همگی در عهد خدا با ابراهیم وجود داشتند، وقتی که فرموده بود نسل تو همچون ستارگان آسمان کثیر خواهد شد، با وجودی که ابراهیم و همسرش سارای (که بعد نام او سارا شد) بسیار پیر و سالخورده بودند و هیچ فرزندی نداشتند. حکایت ایمان ابراهیم که از فصل 12کتاب پیدایش شروع میشود، بسیار جذاب و حیرتانگیز است. این حکایت نشان میدهد که قوم یهود چگونه از نسل اسحاق که فرزند معجزه برای سارا و ابراهیم سالخورده بود، بهوجود آمد، درحالیکه قوم عرب از نسل اسماعیل که فرزند ابراهیم و هاجر، کنیز مصری سارا بود بهوجود آمد.
هالیوود، حکایت بسیاری از فیلمهای تاریخی-حماسی خود را از نخستین بابهای کتاب مقدس اقتباس کرده است. این داستانهای کهن در کنار سایر عناصر کتاب مقدس که الهام (یا نفس) خداست، تأثیرات عمیقی بر شاهکارهای بزرگ ادبی جهان داشته است. آیا ما هم امروز میتوانیم از این داستانها درس بگیریم؟ عنصر ایمان همیشه مهم است، زیرا گناه هنوز هم بهشدت واگیردار است. خدا همیشه یک نقشه دارد و هنوز هم به وعدههای خود وفادار است.
عهد عتیق با صحبتکردن درمورد آمدن مسیح که گاه به زبان شعر بیان شده است، در واقع عهد جدید را منعکس میکند. بخش مهمی از تاریخ اولیهٔ کتاب مقدس، به شروع کار خدا بر روی نقشهٔ دومش مربوط میشود، چون نقشهٔ اول او که بهشت بر روی زمین بود از طرف آدم و حوا رد شد و آنها اجازه دادند که پدر همهٔ دروغها –شیطان– آزادانه در این دنیا عمل کند. طبیعت انسان فاسد و تباه شد. چندان هم سخت نیست که بفهمیم چرا. حتی فرشتگان هم مشکلات خاص خود را دارند، لوسیفر (شیطان) قبل از آنکه با تعدادی از سایر فرشتگان بر ضد خدا عصیان کند، یکی از فرشتگان برجسته و بزرگ بود.
چرا خدا به انسان «ارادهٔ آزاد» بخشید؟
اگر خدا به انسان (و فرشتگان) ارادهٔ آزاد برای تصمیمگرفتن نمیداد، آنوقت خلقت او معنا و مفهوم خود را از دست داده بود. محبتی که دیکته شده باشد، دیگر محبت نیست. انسان توسط فرشتگان راندهشدهای که میخواستند او را در فلاکت خود سهیم کنند، تحریک شد و دست به انتخاب نادرستی زد. گناه رشد کرد و قلوب انسانها را تباه ساخت. خدا میخواست با فرزندان عزیزش عهد تازهای ببندد، عهدی که معنا و مفهوم قوانین شریعت قدیمی را روشن میکرد. مثلاً، فصل 53کتاب اشعیا در توصیف عیسی –پسر خدا، پسر انسان–«صاحب غمها و رنجدیده» بسیار معروف و شناخته شده است و نگاهی اجمالی به زندگی زمینی و مرگ او بهعنوان قربانی در آینده دارد. شاید شما با این آیهٔ معروف آشنا باشید: «جمیع ما مثل گوسفندان، گمراه شده بودیم و هر یکی از ما به راه خود برگشته بود. و خداوند گناه جمیع ما را بر وی نهاد» (اشعیا ۵۳: ۶). عیسی، همان نقشهای بود که خدا برای اصلاح جهان از طریق پاسخدادن به گناهان بشر داشت.
تأمل شخصی
- آیا من برای پیبردن به نقش خدا در خلقت مشکل دارم؟ چرا؟
- آیا برای من دشوار است که داستانهای عهد عتیق را بهعنوان حکایتهای تاریخی قبول کنم؟ علت چیست؟
- آیا باور دارم که همهٔ ما دارای طبیعت گناهآلود هستیم و اینکه من به کمک خدا نیاز دارم تا تصمیم نادرست نگیرم و در برابر وسوسه بایستم؟ آیا به من اینطور یاد ندادهاند که اساساً خوب هستم؟
- آیا باور دارم که از طریق عیسی رابطهای شخصی با خدا دارم؟
- آیا خودم یا خانوادهام کتاب مقدس داریم؟ چطور از آن استفاده میکنیم؟