شرم و تقصیر
«آنگاه چشمان هر دوِ ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند. پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند.»
پیدایش ۳: ۷
آدم و حوا در باغ عدن در صمیمیت با خدا و در جایگاه مخلوق منحصربهفرد و به شباهت خدا آفریده شدند. «مار از همه حیوانات صحرا که خداوند خدا ساخته بود، هُشیارتر بود» (پیدایش ۳: ۱)، «یعنی آن مار قدیمی که به ابلیس و شیطان مسمی است» (مکاشفه ۱۲: ۹)، حوا را فریب داد که از میوه درختی که خدا منع کرده بود بخورد؛ زیرا گمان میکردند «چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود» (پیدایش ۳: ۵). لذا، حوا از آن میوهٔ ممنوعه خورد و به شوهرش نیز داد.
وسوسهٔ آدم و حوا تمنایی جنونآمیز برای نامتناهی بودن و دستیازی به جایگاه خداوند بود؛ زیرا تنها خداست که حقیقت بدی و نیکویی را میداند.
آدم و حوا تصمیم گرفتند آزادانه مخالف فرمان خدا عمل کنند. کتابمقدس بهصورت سمبلیک عواقب گناه را چنین بیان میکند: «آنگاه چشمان هر دوِ ایشان باز شد و آواز خداوند خدا را شنیدند که در هنگام وزیدن نسیم نهار در باغ میخرامید، و آدم و زنش خویشتن را از حضور خداوند خدا در میان درختان باغ پنهان کردند. و خداوند خدا آدم را ندا در داد و گفت: “کجا هستی؟”» (پیدایش ۳: ۷ – ۹) در اینجا مراد از سوال: «کجا هستی؟» بدان معنا نیست که خدا نسبت به مکان جغرافیایی آدم و حوا معرفت ندارد، لکن مراد حالت گناه است که انسان را از خدا دور ساخته است.
گناه عواقبی ناگزیر دربر دارد. از سویی، صمیمیتی که ایشان با خداوند در باغ عدن داشتند را خدشه دار کرد و از سوی دیگر، صمیمیتی را که با یکدیگر داشتند، تحت تأثیر قرار داد. از طرف دیگر، هبوط باعث شد که به عرق جبین خود به سختی زندگی کنند.
اما حتی در وادی هبوط نیز بانگی از خدای تعالی به گوش میرسد: «کجا هستی؟» او انسان گمگشته را میطلبد تا وی را نجات بخشد. ربی شلمو بن اسحاق در تفسیر خود بر متن تورات (راشی) در شرح این قسمت چنین مینویسد: «او ]خدا[ میدانست او ]انسان[ کجاست، اما این را پرسید تا گفتوگو را آغاز کند تا وی از پاسخ نترسد۱.» ۲
[۱] ترجمه دیگر” …از پاسخ سر درگم نشود”
[۲] https://www.sefaria.org/Rashi_on_Genesis.3.9?lang=bi
مطالعهٔ کتاب مقدس
پیدایش ۳: ۷
آنگاه چشمان هر دوِ ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند. پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند.
یوحنا ۱۶: ۸ – ۱۱
. ۸چون او آید، جهان را مجاب خواهد کرد که به لحاظ گناه و عدالت و داوری، تقصیرکار است. ۹به لحاظ گناه، زیرا به من ایمان نمیآورند. ۱۰به لحاظ عدالت، زیرا نزد پدر میروم و دیگر مرا نخواهید دید. ۱۱و به لحاظ داوری، زیرا رئیس این جهان محکوم شده است.