پیشگفتار:
امروزه، انتظارکشیدن برای چیزی که میخواهیم داشته باشیم؛ یا میخواهیم بدانیم؛ یا میخواهیم اتفاق بیفتد، کاری دشوار است. ما در جامعهای زندگی میکنیم که تقریباً همه چیز، بهجز امور اداری، بلافاصله انجام میشود. دورانی که باید چند هفته برای دریافت نامهٔ دوستمان انتظار میکشیدیم، به پایان رسیده است. دورانی که باید انواع کتابها را جمع آوری میکردیم تا دربارهٔ موضوعی خاص مطالبی بیاموزیم، به پایان رسیده است. با وجود تکنولوژی امروز و برنامههایی که در دسترس داریم، میتوانیم هرچه را که به ذهنمان میرسد، با فشار یک دکمه بهدست آوریم.
ما در دورانی عالی زندگی میکنیم. دورانی که تمرینکردن صبر بسیار دشوار است. در نتیجه، نسبت به تحقق وعدههای (قولهای) اطرافیانمان وفادار نمیمانیم. چرا باید به افرادی وفادار بمانیم که آنقدر برایشان مهم نیستیم که همه چیز را همین الان برای ما انجام دهند؟ آنها چطور میتوانند اینقدر بیعاطفه باشند؟ متأسفانه، این رفتار در رابطهٔ ما با خدا نیز دیده میشود. ما دعا میکنیم و انتظار داریم که خدا فوراً به ما پاسخ دهد یا همه چیز را تغییر دهد. اما همانطور که بهخوبی میدانید، خدا به این شکل عمل نمیکند. برای او یک روز مانند یک سال است و یک سال مانند یک روز. ما محدود و تحت حاکمیت زمان هستیم؛ ولی خدا خارج از زمان است و نمیتوان او را در زمان محدود کرد. پس وقتی او آنطور که میخواهیم یا با سرعتی که انتظار داریم به ما پاسخ نمیدهد، ناراحت میشویم. این الگویی است که کودکان ما دائماً در ما میبینند.
خدا در کلامش (غلاطیان ۵:۲۲-۲۳) به میوههای روح اشاره کرده و به ما میگوید که اگر واقعاً پیروان مسیح هستیم، باید در این موارد نمونه باشیم. یکی از این میوهها، وفاداری است و دیگری صبر. جالب است که بدون صبر نمیتوان وفادار بود. ابراهیم از ابتدا این را میدانست. دو وعده به ابراهیم داده شد. اولین وعده این بود که او صاحب سرزمینی بزرگ خواهد شد و دومی، اینکه او صاحب فرزندان بسیار خواهد شد. اما این وعدهها در زمان کوتاهی به انجام نرسیدند. ابراهیم باید مدت بسیار زیادی صبر میکرد تا تحقق این وعدهها را ببیند. اما او نسبت به خدا وفادار ماند! ابراهیم چگونه وفاداری خود را نشان داد؟ او در ارتباط نزدیک خود با خدا پایدار ماند و در نهایت، این وفاداری نتیجه داد!
ابراهیم و خدا نمونههایی حقیقی از عملکرد صبر و وفاداری در کنار یکدیگر هستند. هر دوی آنها در حین انتظار برای تحقق وعدهها (قولها)، صرفنظر از مدتزمانی که سپری شد، صرفنظر از ناله و شکایت ابراهیم و چیزهای دشواری که در زمان انتظار او اتفاق افتاد، صبور و وفادار ماندند. آنها نمونههای واقعی از میوههای روح هستند که خدا میخواهد به بار بیاوریم! ما نیز صرفنظر از سختیهایی که با آنها مواجه میشویم، میتوانیم مانند ابراهیم به خدا وفادار بمانیم!
پس بیایید به فرزندان خود دربارهٔ ابراهیم و سارا بیاموزانیم. بیایید این نمونهٔ وفاداری را با آنها درمیان بگذاریم! اجازه بدهید که آنها خودشان مفهوم وفاداری را درک کنند. اینکه چگونه با صبر میتوان وفادار بود و در نتیجه، چه برکاتی حاصل خواهد شد! به هرحال، خوب است که آنها در حین رشدکردن در مسیح، میوههای روح را نیز در زندگیشان آشکار سازند. آنها چگونه میتوانند این را بیاموزند، اگر هیچ الگویی برای پیروی نداشته باشند؟ ابراهیم و سارا الگوهای آنها هستند. باشد که ما هم الگوی آنها باشیم!
نگاهی به کتابمقدس:
پیدایش ۱۲:۱، ۱۸:۱۵، ۲۱:۱-۷
آیهٔ کلیدی:
پیدایش ۱۲:۲، «از تو قومی بزرگ پدید خواهم آورد و تو را برکت خواهم داد؛ نام تو را بزرگ خواهم ساخت و تو برکت خواهی بود.»
مفهوم کلیدی:
خدا به قولهایش وفادار است. خدا فرزندانش را بهخاطر وفاداریشان برکت میدهد.
اهداف درس (دانستن، احساسکردن، انجامدادن):
۱- بدانند خدا به قولهای خود وفادار است. ما نیز مانند ابراهیم، فرزندان خدا هستیم و اگر در سختیها به او وفادار بمانیم، او ما را برکت خواهد داد.
۲- احساس کنند که میتوانند به وعدهٔ (قول) خدا، اعتماد کنند. همینطور، خواهان داشتن خصوصیاتی مانند وفاداری و صبر باشند.
۳- دربارهٔ وعدههای خدا در کلامش بیاموزند. به قولهای خود نسبت به دیگران وفادار باشند تا دیگران خدا را در زندگی آنها و از طریق زندگی آنها ببینند. صبورانه منتظر تحقق قولهای دیگران باشند.
وسایل مورد نیاز:
– کتاب مقدس
– خوراکی
– کیسه/ سبد هدایا
– سرودهای پرستشی کودکانه
– کارتهای تصویری داستان ابراهیم و سارا
– وایت بُرد (تخته سفید) یا کاغذ، ماژیک
– الگوی کشتی نوح، چوبهای مخصوص کاردستی، ماژیک، چسب
– خوراکیهای تشویقی برای بچهها، بشقاب و دستمال کاغذی
– کاغذ سیاه، کاغذ با رنگ روشن، چسب، قیچی و وسایلی برای نوشتن
– فهرست قولها
خوشامدگویی:
– سرود خوشامدگویی (سرود مربوط به این قسمت و قسمتهای دیگر، برای دانلود در آخر همین صفحه قرار داده شدهاند.)
- خوراکی: خوراکیهایی را به بچهها بدهید که نیاز به تمیزکاری بعد از خوردن نداشته باشند. مانند آبمیوه و بیسکویت. زمانی را برای خوردن خوراکیها تعیین کنید: مثلاً ۱۰ دقیقه.
- زمان گفتگو: با بچهها دربارهٔ هفتهای که داشتند صحبت کنید. از آنها بپرسید چه کارهایی کردند، چه احساسی داشتند و… . نشان دهید که به آنها اهمیت میدهید.
- درس هفتۀ گذشته را پیگیری کنید.
پرستش و هدیه:
– سرودهایی دربارهٔ ابراهیم و سارا؛ یا وفاداری.
– جمعآوری هدیهٔ بچهها (به یک سبد یا کیسه برای جمعآوری هدایا نیاز دارید. به آنها بگویید که این هدایا را بهعنوان پرستشی برای خدا جمعآوری و برای کمک به دیگران استفاده میکنید.)
قهرمان ایمان
در یک سفر طولانی که شب و روز توی راهی | ابراهیم از حران سفر کرد تا به کنعان | |
با وجود سختیها گوش کرد به حرف خدا | با کوله بار و بنه ترک کرد دیار و خونه | |
ابراهیم به خدا ایمان داشت | به سخنان و به وعدههاش | |
همراه او بود خدا از حران تا کنعان | با اطاعت از خدا او شد قهرمان ایمان | |
خدا وفاداره، ما رو خیلی دوست داره | هر وقت که وعده میده۷ یک روز انجامش میده | |
برکات بسیار فرزندان بیشمار | یک سرزمین زیبا به ابراهیم بخشید خدا | |
ابراهیم به خدا ایمان داشت | به سخنان و به وعدههاش | |
همراه او بود خدا از حران تا کنعان | با اطاعت از خدا او شد قهرمان ایمان |
دعا برای درس:
درس را با دعا شروع کنید. خدا را برای این اطمینان که او به وعدههایش عمل میکند، شکر کنید. از خدا کمک بطلبید تا بچهها بتوانند وعدههای او را درک کنند و بخواهند و بتوانند برای تحقق این وعدهها صبر کنند. همچنین، از خدا بخواهید که به آنها کمک کند تا به قولهایی که به دیگران میدهند، عمل کنند تا دیگران بتوانند به آنها اعتماد کرده و خدا را در زندگی آنها و از طریق زندگی آنها ببینند.
قلاب (جلب توجه آنها):
بگویید: «امروز یه خوراکی مخصوص براتون دارم. امروز قبل از اینکه پیش شما بیام، رفتم مغازه و یه چیزی براتون خریدم. شما … دوست دارین؟ (اجازه دهید که پاسخ دهند.) بله؟ خُب، من یهکمی از این خوراکی رو بهتون میدم (مقدار خیلی کمی از این خوراکی مخصوص را برای هر کدام از بچهها در بشقابی بگذارید). خُب، حالا ازتون میخوام صبر کنین تا بعد از اینکه خوراکی رو به همه دادم، با هم بخوریمش. میتونین صبر کنین؟ (اجازه دهید که پاسخ دهند.) اما قبل از خوردن میخوام یه چیز مهمی رو ازتون بپرسم(به هر بچه یک بشقاب از این خوراکی را بدهید). خُب، حالا هر کی خوراکی خودشو رو داره، اما خیلی کمه، درسته؟ (اجازه دهید که پاسخ دهند، احتمالاً شکایت خواهند کرد.) خُب، کی دوست داره بیشتر داشته باشه؟ (اجازه دهید که پاسخ دهند.)
حالا برای اینکه خوراکی بیشتری داشته باشین، باید یه کاری انجام بدین. میخوام بدونم چقدر میتونین صبر کنین. میتونین؟ (اجازه دهید که پاسخ دهند.) عالیه! من میخوام که همگی دو دقیقه ساکت بشینیم و خوراکیمون رو نخوریم. وقتی که این دو دقیقه تموم شد، به هر کی که صبر کرده باشه، بیشتر میدم. اما اگه قبل از تمومشدنِ وقت بخوریدش، من نمیتونم خوراکی بیشتری بهتون بدم. متوجه شدین؟ (خوب است که به آنها بگویید که دقیقاً چقدر به آنها خوراکی خواهید داد. مثلاً، ده تا چیپسِ دیگر، ۲۰ تا اسمارتیز و… .) عالیه! آمادهاین به من نشون بدین که چقدر خوب میتونین صبر کنین؟ (اجازه دهید که پاسخ دهند.) خب، حالا زمانسنج رو روشن میکنیم (زمانسنج رو تنظیم کنید). شروع میکنیم… از الان (دکمهٔ زمانسنج را بزنید).
بعد از اینکه زمانسنج متوقف شد: چقدر این دو دقیقه طولانی بود. ببینم کی خوراکیشو نخورده؟ (اجازه دهید که پاسخ دهند.) بذارین ببینم… (به تکتک بشقابها نگاه کنید و ببینید که چه کسی خوراکی مخصوصش را نخورده است.) بعضی از شما تونستین صبر کنین تا وقت تموم بشه. حالا من میخوام به قولم عمل کنم و به اونایی که صبر کردن، خوراکی بیشتری بدم. بفرمایید! (فقط به بچههایی که ۲دقیقهٔ کامل را بدون خوردن خوراکی صبر کردند، مقدار بیشتری از خوراکی تشویقی بدهید.) تبریک میگم! شما مدت زیادی صبر کردین و به اینکه قولم عمل میکنم، اعتماد کردین. من خیلی خوشحالم! از پاداشتون لذت ببرین! (اجازه بدهید که آن را بخورند.)
من واقعاً به قولم عمل کردم، مگه نه؟ (اجازه دهید که پاسخ دهند.) من به قولم عمل کردم، همونطور که خدا به قولش عمل میکنه! ما میتونیم به خدا اعتماد کنیم، همونطور که شما به من اعتماد کردین! این عالی نیست؟»