در این سری از مقالات، دربارهٔ دوطرفهبودن رابطه با کلیسا صحبت میکنیم و تمرکزمان بهطور مخصوص بر نقش جوانان در این رابطه است. در مقالهٔ قبلی پرسیدیم که آیا میدانیم ما بهعنوان جوانان چه نقشی در این رابطه بر عهده داریم؟
در پاسخ به این سؤال، به برخی از نقشهایی که جوانان میتوانند در کلیسا ایفا کنند به موضوع انرژی جوانی و تکنولوژی در میان جوانان پرداختیم و دیدیم که آنها چگونه میتوانند از انرژیای که خدا به ایشان بخشیده و آگاهیشان از تکنولوژی در کلیسا استفاده کنند. دیدیم که خدمت در پادشاهی خدا تنها به معنای موعظه و خدماتی از این قبیل نیست. هر کاری که بتواند به پیشبرد پادشاهی خدا کمک کند، خدمتی مهم است. در این مقاله به موضوعی دیگر و چگونگی استفاده از آن میپردازیم.
جوانان و فرصتهای اجتماعی
نوجوانی و جوانی دورانی است در زندگی هر یک از ما که آینده و جایگاه اجتماعی در این دوران جهت میگیرد. در این دوران، هر فرد بیشترین فرصتها را در اختیار دارد که با توجه به آموزشها و تجربیاتی که کسب میکند، آیندهٔ خود را جهت ببخشد. سؤال بسیار مهم این است که آیا ما از آیندهای که خدا برای ما در نظر دارد آگاهی داریم؟ آیا در دعا جدی هستیم تا ارادهٔ خدا را در رابطه با آیندهٔ شغلی و جایگاه اجتماعی خود بدانیم؟
گاه ارادهٔ خدا دربارهٔ آیندهٔ ما، در همین فرصتهای امروزمان آشکار میشود. مثلاً خدا استعدادی در ما قرار داده و در همین دوران جوانی فرصتی برای شکوفاشدن آن و کسب مهارت و تجربه در اختیار ما قرار میدهد. آیا نسبت به این مسائل حساس هستید؟
این موضوع در کتابمقدس هم دیده میشود. بهعنوان مثال، زمانی که خدا میخواست پادشاهی بهجای شائول به قوم اسرائیل ببخشد، «سموئیل» را برای این کار به خانهٔ «یسی» پدر «داوود» فرستاد. خدا پادشاه آیندهٔ اسرائیل و در حقیقت بزرگترین پادشاه تاریخ اسرائیل را از پیش به کلاس آموزشی فرستاده بود تا او را برای این خدمت رهبری قوم آماده سازد. درست حدس زدید کلاس آموزشی داوود، چوپانی در صحرا بود! شاید بپرسید این موضوع چطور به رابطهٔ دوطرفهٔ من با کلیسا ارتباط پیدا میکند!؟
ما نمیدانیم که آیا داوود زمانی که در صحرا چوپانی میکرد، از اینکه در یک کلاس آموزشی برای جایگاه آیندهٔ خود در نقشهٔ خداوند قرار دارد مطلع بود یا نه، اما شرایط برای ما جور دیگری است. حالا که ما کتابمقدس را در اختیار داریم و از نمونههایی این چنین آگاه هستیم، میتوانیم روش کار خدا را بهتر درک کنیم. میدانیم که خدا اجازه میدهد ما از تجربیات زندگی خود در پیشبرد و گسترش پادشاهی او استفاده کنیم. حالا سؤال اینجاست که در این دوران جوانی که جهتدهندهٔ آینده ماست، چقدر سعی میکنیم تجربیاتی کسب کنیم و در مسیری پیش برویم که نه تنها امروز، بلکه در آینده هم بتوانیم از این تجربیات در کلیسا استفاده کنیم.
بهعنوان مثال، زمانی که به انتخاب رشتهٔ تحصیلیمان فکر میکنیم، چقدر این موضوع را هم در تصمیمگیری خود دخیل میکنیم که آیندهٔ تحصیلی و شغلی من چطور میتواند به کلیسا کمک کند؟ یا اگر دارید بهصورت جدی و حرفهای وارد یک رشتهٔ ورزشی میشوید، آیا به آیندهای که در آن میتوانید بهخاطر جایگاهتان به کلیسا کمک کنید، فکر میکنید؟ موسیقی چطور؟ آیا به اینکه یک خواننده، نوازنده یا آهنگساز مطرح و حرفهای چطور میتواند به کلیسا کمک کند فکر میکنید؟ آیا نقش خودتان را در آیندهٔ این رابطهٔ دوطرفه با کلیسا متصور میشوید و در مسیر رسیدن به این آینده تلاش میکنید؟ یا تنها کسی که در آیندهٔ خودتان میبینید فقط خودتان هستید؟
امید ما در این مقاله این است که شما جوانان عزیز به این موضوع فکر کنید که برای خدمت به خدا و ایفای نقشتان در رابطه با کلیسا، لزوماً نیاز نیست که وارد خدمت شبانی در کلیسا بشوید. هر چند خدمات شبانی و تعلیم بسیار مهم و با ارزش هستند، ولی خدا برخی از شما را خوانده تا در محیط و فضای بیرون از کلیسا تجربیات و مهارتهایی کسب کنید که بهوسیلهٔ آنها هم به کلیسا کمک کنید و هم نیازهای اعضای کلیسا را برطرف کنید.
آیا در جایگاه اجتماعی خود، رابطهٔ دوطرفه با کلیسا را درنظر میگیرید؟