در وهلۀ نخست شاید بشود گفت این سخن که «به همسایۀ خویش محبت نماییم»، اگرچه اجرای آن در زندگی‌های ما گاه سخت به‌نظر می‌رسد، اما لااقل درک اینکه چه کسی همسایۀ ما می‌باشد کاری ساده است. منظورم این است که مثلاًاگر همسایۀ دیوار به دیوار ما نسبت به ما با دشمنی رفتار کند، پاسخ همراه با محبت به دشمنی او، کاری ساده به‌نظر نمی‌آید اما اینکه من تشخیص بدهم چه کسی حُکم همسایۀ مرا دارد و چه کسی ندارد کاری ساده است. در خصوص محبت کردن به همسایه در کتاب لاویان ۱۹: ۱۸ می‌خوانیم که: «…همسایۀ خویش را همچون خویشتن محبت کن». اما حقیقتاً چه کسی همسایۀ ما می‌باشد؟

اما بیایید ببینیم چگونه عیسی در انجیل، درک ما را از مفهوم رایج همسایگی دگرگون می‌کند.

در انجیل لوقا فصل ۱۰ آیات ۲۵ تا ۳۷، عیسی حکایتی را تعریف می‌کند که تصورات رایج ما را از همسایه بودن به چالش می‌کشد و ما را از آن درک ساده از همسایگی دور می‌کند؛ در این حکایت مردی در بین راه مورد حملۀ راهزنان قرار می‌گیرد، دو نفر از قوم او به وی می‌رسند و گر چه که حال نزار او را می‌بینند؛ اما وی را رها کرده از کنارش می‌گذرند. در نهایت شخصی که از قوم دیگری بوده، و آن مرد مجروح، آن قوم را دوست نمی‌داشته است، به بالای سر آن مجروح می‌رسد؛ این شخص، آن مجروح را برداشته، به یک مسافرخانه برده و در آنجا از وی با هزینۀ شخصی خود مراقبت می‌کند. همچنین هنگام ترک مسافرخانه هزینۀ مراقبت بیشتر از او را به صاحب مسافرخانه‌ می‌پردازد. در آخر حکایت، عیسی پرسشی چالش برانگیز را مطرح می‌کند؛ اینکه همسایۀ آن مجروح چه کسی بوده است؟ آیا آن دو نفر که اگر چه از قوم وی بودند اما او را رها کردند؟ یا آن شخصی که اگر چه توسط آن مجروح و قومش طرد شده بود و او را دوست نداشتند اما با محبت وی را درمان کرد؟

عیسی در این حکایت معنای تازه‌ای از همسایه بودن را برای ما مطرح می‌کند. در این معنای تازه به فرض اگر من با وسیلۀ نقلیه‌ای مثل اتوبوس به سفری بروم، آن شخصی که او را نمی‌شناسم اما در صندلی کناری من نشسته است، می‌تواند حُکم همسایۀ مرا داشته باشد که لازم است بدو محبت کنم.

از این دریچه، محبت به همسایه در مفهوم کتاب مقدس، مفهومی‌خشک نیست که در چهارچوب روابطی غیر قابل تغییر و انعطاف معنا شود، بلکه مفهومی‌است که با شرایط متفاوت می‌تواند خودش را سازگار نماید. مفهوم محبت کردن به همسایه ما را تشویق می‌کند که همیشه و همه جا مراقب اطراف خویش باشیم. این توجه و مراقبت به این معناست که پیرامون خویش را با نگاهی محبت‌آمیز تماشا کنیم. هر کجا که می‌خواهد باشد، چه در تاکسی و چه در صف باجۀ بانک همسایۀ من باید مورد محبتم قرار گیرد.

شاید بشود، فهرستی از کسانی که می‌توانند با این برداشت نوین از همسایه بودن، در لیست همسایگان ما باشند تهیه کرد. در این فهرست غیر از کسانی مثل همسفران ما در یک مسیر یا کسانی که در باجۀ بانک در کنار ما قرار می‌گیرند؛ چه کسانی دیگری را می‌توانیم نام ببریم که حُکم همسایۀ ما را دارند؟ به‌نظر شما این مفهوم گسترده از همسایگی، چقدر می‌تواند در بهبود روابط ما با دیگران مؤثر باشد؟ همچنین در ساختن جهانی بهتر برای زیستن چقدر تأثیرگذار خواهد بود؟

در قسمت بعدی از این نوشتار و سفری که در متن مقدس همراه هستیم، به این موضوع از دریچۀ «محبت به دشمنان» نگاه خواهیم کرد. پس با ما بمانید. 

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.