روبهرویی با ایام جشن و شادی برای شخص سوگوار، امری است بس غریب. چگونه باید از یک چنین دورانی عبور کرد؟ در برخورد با مردمی که در تدارک جشن و شادی هستند، چه واکنشی مناسب است؟ چارۀ کار چیست؟ پیوستن به مردم، یا کنارهگیری کامل از آنها؟ تفاوتهای فردی ما انسانها پاسخ به یک چنین سؤالی را بسیار دشوار میسازد. گروهی ترجیح میدهند که در ایام سوگواری از هر محیطی که در آن نشانهای از شادی است دوری کنند. اینان شاید شرکتکردن در هر نوع شادیای را بیوفایی و خیانت نسبت به عزیز از دست رفتۀ خود قلمداد کنند. گروهی دیگر پیوستن به شادی همگانی را وسیلهای برای فرار از هجوم غم و غصۀ ناشی از فقدان عزیز خود قرار میدهند. شاید عدهای را این انتظار است که اطرافیان هم دست از شادی کشیده، با آنها در سوگشان سهیم شوند.
اما برخورد یک مسیحی سوگوار با ایام شادی باید چگونه باشد؟ بهویژه در برخورد با ایام کریسمس باید چه رویهای را در پیش گرفت؟ چگونه یک شخص سوگوار میتواند سوگ خود را با شادی ایام کریسمس توأم کند؟
کریسمس شاید تنها زمانی است که در آن اوج شادی بشری، با اوج حزن و غم او تلاقی دارند. داستان تولد عیسی، داستان بسیار عجیبی است. داستانی واقعی که مرزهای افسانه را در نوردیده، سرنوشت بشر را بهسوی مسیری کاملاً متفاوت در تاریخ سوق داده است. شادی کریسمس متفاوت از هر شادی دیگری است که بشر آن را تجربه کرده است. کریسمس ورود شادی خدا در رنج و غم بشر است.
و بدین ترتیب کریسمس برای کسانی که سوگوارند، پیامی بس متفاوت دارد. در کریسمس برای شخص سوگوار فرصتی فراهم است که از لایههای سطحی شادی (شادیهای زودگذر) عبور کرده، به تأمل بر بنیاد کریسمس بپردازد.
«صدایی از رامه به گوش میرسد،
صدای شیون و زاری و ماتمی عظیم،
راحیل برای فرزندانش میگرید
و تسلی نمیپذیرد، زیرا دیگر نیستند.»
متی، این نبوت ارمیای نبی را در فصل دوم انجیل خود و بهدنبال قتل عام کودکان بیت لحم توسط هیرودیس روایت میکند. اگر نگارش داستان تولد پسر خدا صرفاً به انسان واگذار میشد و روحالقدس در آن دخالتی نمیداشت، شاید بسیاری بر آن میشدند که فقط از شادی تولد عیسی سخن بگویند و چشم بر حواشی ناگوار بزرگترین داستان عالم ببندند. آخر مگر نه این است که تولد خداوند در جسم انسانی، شادیبخشترین خبری است که از آسمان به انسان داده شده است؟ پس چرا ما باید به امور غم انگیز دیگر بپردازیم؟ چرا باید اجازه دهیم که غمهای این جهان، شادی این خبر خوش را تحتالشعاع قرار دهند؟ اما حقیقت این است که خواست خدا در این بود که روایت این خبر خوش همراه با وقایع ناگوار ناشی از آن نگاشته شود. گویی مقصود قادر متعال بر این بوده است که دوستداران او زودتر از موعد مقرر به استقبال شادی تمام و کمال او نروند. به سخنان شمعون پیر توجه کنید که در مراسم تقدیم عیسی، پس از ستایش جلال و عظمت خدا در تولد عیسی چه واقعیتهای تلخی را بیان میکند: «این کودک موجب افتادن و برخاستن بسیاری از قوم اسرائیل میشود…» و در پایان رو به مریم کرده، میگوید: «شمشیری نیز در قلب تو فرو خواهد رفت» (متی: ۲: ۳۴ و ۳۵). تجسم کنید که در اثر این تولد، چه صدمات و تغییراتی در روال عادی زندگی مریم و یوسف پدید آمد. آنها ناچار شدند که برای حفظ جان عیسی در آن روزگار و شرایط دشوار، سرزمین خود را ترک کرده و به زمین مصر بگریزند.
باری، واقعیت این است؛ مادامی که جهان بر روال کنونی خود ادامه میدهد و نجات بشر به کمال مطلوب خدا نرسیده است، انسان ناگزیر است که در حین شادیها، درقلب خود مکانی هم برای غم و سوگواری فراهم کند. ورود به ایام کریسمس با دل سوگوار، فرصتی است برای ملاقاتی تازه با خدای کریسمس. خدایی که هیچگاه از این که ما خود را با شادیهای زودگذر این دنیا دلخوش کرده، از پیام واقعی کریسمس محروم شویم خشنود نمیشود. کریسمس برای شخص سوگوار روزنهای است به دیدن سوگ خدا برای جهانی گناهکار (متی ۲۳: ۳۷) و شراکت در شادی او برای تولدی که آغاز پایانی است بس پرجلال.
بدین ترتیب شخص سوگوار این امکان را مییابد که غم خود را با شادی ناشی از عمل عظیم خدا پیوند بزند. کریسمس فرصتی است تا با سوگ خود؛ بار دیگر به عظمت نقشۀ پرجلال خدا برای بشر بنگریم و این امید را بیابیم که ایام سوگ به پایان خواهد رسید. ببینید که سرانجام داستان کریسمس چگونه خواهد بود:
«او هر اشکی را از چشمان آنها پاک خواهد کرد.
و دیگر مرگ نخواهد بود؛
و ماتم و شیون و درد وجود نخواهد داشت،
زیرا چیزهای اول سپری شد.»
(مکاشفه ۲۱: ۴)
اگر سوگوارید، مجاز و محقید که از هر جشن و سروری کناره بگیرید. اما خدا نمیخواهد که شادی تولد پسر او را با شادیهای دیگر یکسان بشمارید. با سوگ خود به ایام مبارک کریسمس خدا وارد شوید و اجازه دهید یک بار دیگر شادی ایام استراحت خدا، مادامی که سوگ فقدان عزیز خود را با خود حمل میکنید، دل شما را پر بسازد.
برای شخص سوگوار، شرکت در جلسات آرام کلیسایی در طول ایام کریسمس و تأمل در پیام اصیل کریسمس، قدمی عملی در پذیرش فقدان و حرکت بهسوی التیام زخم ناشی از فقدان است.