آمادگی برای رویارویی با واقعیت
«خوشا به حال ماتمیان، زیرا آنان تسلی خواهند یافت.»
علیرغم حضور بی چون و چرای مرگ بهعنوان یک واقعیت مسلم در زندگی بشر، کمتر کسی حاضر است که خود را برای وقوع آن در زندگی نزدیکان و اطرافیان خود آماده کند. این امر حتی در مورد افرادی که بیماری رو به مرگ دارند نیز صدق میکند. همۀ ما میخواهیم بهنوعی از این واقعیت تلخ اجتناب کنیم. حتی با وجود امید پر جلالی که توسط مرگ و قیام عیسی از مردگان برای مؤمنین به مسیح وجود دارد، هنوز شاید بسیاری از مسیحیان آرزو میکنند که بازگشت مسیح، آنها و عزیزانشان را از عبور از تلخترین و آخرین تجربه این زندگی برهاند.
اما تمایل شدید ما به اجتناب از پذیرش واقعیت مرگ، منجر به خلع سلاح، و در نتیجه ناتوانی کامل ما در زمان رویارویی با وقوع آن در زندگی اطرافیانمان میشود. درست به همین خاطر است که بسیاری از مردم پس از شنیدن خبری ناگوار دچار حالت شوک و بهت زدگی شده، و در پارهای از موارد تا مدت زمانی طولانی در این حالت باقی میمانند. اما حقیقتاً چگونه میتوان خود را برای پذیرش واقعیت سهمگین مرگ آماده نگاه داشت؟ چگونه ممکن است که ما حتی تصور از دست دادن عزیزان خود را به مخیلۀ خود راه دهیم؟ یقیناً پاسخ به اینگونه سؤالات کار آسانی نیست.
برخورداری از یک آمادگی فکری و روانی در زمان وقوع امور ناخواسته و ناگوار، لازمۀ زندگی ایمانی ما مسیحیان است. این آمادگی باعث میشود که ما در هر شرایطی شاهدی زنده برای خداوند باشیم. بههمین خاطر لازم است که ما در نحوۀ برخورد خود با زندگی تجدید نظر کنیم. عدم قبول واقعیتهای زندگی، حاکی از وجود نقصی ذهنی در پردازش اطلاعات و دادههای ذهنی است. اجتناب و یا دوری کردن از واقعیات زندگی، فقط به این دلیل که باعث بروز درد و تلخی در زندگی ما میشوند، به معنی عدم استفادۀ کامل از ظرفیت عقلانی و ذهنی است. در این مورد کتاب جامعه نصیحتهای بسیار گرانبهایی را به ما میدهد.
«نیکنامی از عطر خوشبو بهتر است،
و روز وفات از روز ولادت.
رفتن به خانۀ ماتم به از رفتن به خانۀ جشن؛
زیرا مرگ است فرجام همۀ انسانها،
و بر زندگان است که این را بهیاد بسپارند.
غم از خنده بهتر است،
زیرا غم چهره، به شادی دل میانجامد.
دل حکیمان در خانۀ ماتم است،
دل احمقان در خانۀ بزم.»
(جامعه ۷:۱-۵)
ممکن است قرائت این آیات در وهلۀ اول باعث سوء تفاهم ما بشوند، چرا که مفهوم ظاهری آنها با مفهوم بسیاری از قسمتهای کتاب مقدس، بهویژه عهد جدید، ناسازگار است. پولس رسول در نامۀ خود به مردم شهر فیلیپی، آنها را دعوت میکند که همیشه در خداوند شاد باشند و برای جلب توجه آنها به اهمیت شاد بودن، مجدداً تکرار میکند که شاد باشند. اتفاقاً اندکی توجه بیشتر به آیات فوق، ما را متوجه وجود همین مفهوم -شادی- در این آیات میکند، «زیرا غم چهره، به شادی دل میانجامد».
منظور اصلی این آیات مخالفت با شادی و سرور، پایکوبی، شرکت در جشن تولد، خنده و امثال این امور نیست، چرا که وجود جشن و شادی در سرتاسر کتاب مقدس به چشم میخورد. حتی خداوند ما عیسی هم در جشن مردم شرکت میکرد. اما آنچه که این آیات بر آن تأکید میورزند و در مورد آن اخطار میدهند، بنای یک زندگی بر محور خوشیهای این دنیا است. از دید این آیات، زندگی بر پایه خوشی محوری، زندگی نامتعادلی است، چرا که به واقعیتهای زندگی بیتوجه است.
این آیات از ما دعوت میکنند که نگاه جامعتری به زندگی داشته باشیم. قصد این آیات به هیچوجه ارجح شمردن غم و ماتم بر جشن و شادی نیست، بلکه بیشتر انگشت بر نتیجۀ این دو وضعیت روانی میگذارند. این آیات از ما دعوت میکنند که به موقتی بودن زندگی در این دنیا توجه کنیم و رنج و درد و ماتم را به عنوان واقعیات این زندگی پذیرفته، از اثرات مثبت آنها در زندگی خود بهره ببریم. توجه به مرگ، و رنج و درد ناشی از آن باعث ایجاد نگاهی متفاوت در شخص میشود، نگاهی که چشم خود را از لایههای سطحی زندگی برداشته و به اعماق آن میدوزد.
شکی نیست که خنده و شادی نقش مهمی در سلامت روان انسان دارند، اما شخصی را تصور کنید که زندگیاش فقط بر جشن و شادی و خنده تمرکز یافته است و ناگهان خبر فوت یکی از نزدیکانش به او میرسد. فکر میکنید که عکسالعمل او چه خواهد بود؟ پولس رسول در فصل ۱۲ رسالۀ خود به رومیان در آیۀ ۱۵ از ما دعوت میکند که به هر دو جنبۀ زندگی از این جهت توجه کنیم:
«خوشی کنید با خوشحالان و ماتم نمایید با ماتمیان.»
به یقین ماتم نمودن با ماتمیان، ما را برای روبهرویی با دوران احتمالی ماتم در زندگی خودمان آماده میکند. آیات فوق از کتاب جامعه به ما میگوید که تمرکز بر وقایع ناگوار و شرکت صادقانه در غم دیگران، چنان تأثیر عمیقی بر افکار و زندگی درونی ما میگذارند که نگاهی جامع و قدرت ارزیابی واقعبینانهای را به زندگی میبخشند. و در نهایت، صحت و سلامت دید و نگاه ما، باعث ایجاد آمادگی در برخورد با مصائب در زندگی خود ما میشوند.