سکوت گاهی چه کلمهٔ عجیبی به نظر میرسد، سکوت گاهی چه حس دردناکی است. و اما سکوت خداوند میتواند برای ما بسیار وحشتناک و دردآور باشد. زمانی که خداوند سکوت می کند احساس جدایی، طردشدگی و حتی شک به وجود او، از دست دادن ایمان و مورد بیاعتنایی واقعشدن میتواند به ما هجوم آورد.
در زندگی هر کدام از ما انسانها، گاهی احساسات غریبی وجود دارند که هر کدام از ما زمانی آن را درک کردهایم و یا شاید در آینده درک کنیم.
زمانی که خداوند با شیطان بر سر ایمان و درستکاری ایوب گفتگو نمود، در طول تمام امتحانات، سؤالی که برای ایوب پیش آمد کمتر در مورد عدالت خودش بود ( ایوب ۶: ۲۴). او بیشتر متوجه رنجهایی بود که از خدا بدو رسیده بود و او دلیل آنها را دقیقاً نمی دانست (۱۰: ۸ و ۹).
این زمان، زمانی بسیار سخت است، مخصوصاً با اینکه ظاهراً در عین عدالت هستی و رنج میبری. درست در همان زمان است که به عدالت خداوند شک میکنی. آیا به راستی خداوند عادل است؟
اگر داستان ایوب را مرور کنیم، خواهیم دید که بعد از تمام زجرها، روزی ایوب صبرش به سر رسیده و با خداوند مجادله می کند. او در مورد بلاهایی که به سرش آمده میپرسد و از خدا میخواهد تا در مورد عدالت خودش جوابی بدهد( ۱۳: ۲۱-۲۴).
متأسفانه باید بگویم که خداوند همچنان در سکوت با ایوب بود. شاید هرگاه که کتاب ایوب را بخوانیم انتظار ما این باشد که خداوند لااقل جوابی به این مرد صالح خویش بدهد، اما هیچ جوابی برای ایوب نبود. میتوانم بگویم که ایوب تا زمانی که نزد خداوند نرفت، هرگز نتوانست از دیدگاه خدا نسبت به خودش با خبر شود و محاجهٔ خدا و شیطان را بفهمد و از علت تمام رنجها و مصیبتهایش آگاه شود.
ما هم دوروبَرمان افراد آسیبدیده و دلشکستهٔ بسیاری را دیدهایم که با بیرحمی، زجر، شکنجه و تحمل مصیبتهای زیاد زندگی کرده و بدون اینکه بدانند چرا این همه رنج دور و برشان بوده است، از دنیا رفتهاند. چرا باید چنین زندگی دردآلودی را تجربه میکردند؟ و دهها بلکه صدها چرای دیگر که برای آنها پاسخی نیافتند.
دوستی را بهخاطر میآورم که زمانی که از سختیهای زندگی به تنگ آمده بود، به شدت زبان به گله و شکایت از خداوند باز کرده بود و مدام با پرسشگری از خدا، در برابر سکوت وی متحیر و شگفتزده بود. ای کاش خداوند حرفی میزد، ای کاش اقلاً میگفت که مشکل از کجاست؟
به نظر شما دلیل سکوت خداوند در مورد رنجهای ما چه میتواند باشد؟ آیا میتوانیم بگوییم که گاهی خدا از درون مشکلات ما و با نحوۀ برخورد ما به آن مشکلات است که با ما سخن میگوید؟ گاهی نیز از طریق تجربههایی که آن مشکل برای ما به بار میآورد، خدا در واقع دارد با ما سخن میگوید.
لطفاً با ما باشید تا در قسمت بعد بیشتر به این موضوع از دریچۀ داستان ایوب بپردازیم.