در قسمت دوم، در مورد معنای صلح و سلامتی واقعی توضیح دادیم و گفتیم که این صلح و سلامتی، پیام عید میلاد مسیح است. این شبان نیکو باعث قوت قلب و آرامش ماست. اگر مایل به خواندن قسمت قبل هستید، میتوانید از فهرست موضوعات این مقاله، «قسمت دوم» را انتخاب هستید.
آرامش در «قلعۀ بلند»
همۀ این نکات و حقایق سبب اطمینان و اعتماد ما میشوند؛ زیرا یقین مییابیم که در دشوارترین لحظات زندگیمان نیز مسیح با ماست و ما را رها نمیسازد. آیا آرامشی فراتر از این؟ آیا دژی مستحکمتر از این؟ وقتی از خطرات و مشقات این زندگی به این دژ پناه میبریم، آن آرامش و امنیت و صحّت و سلامت را که فرشتگان بههنگام ولادت عیسی به چوپانها دادند، دریافت خواهیم کرد.
داوود در کتاب مزامیر میفرماید: «خداوند برای ستمدیدگان، قلعۀ بلند است، قلعۀ بلند در زمانهای تنگی» (مزمور ۹:۹). در قدیم، یعنی حتی شاید تا صد سال پیش، شهرها دیوار و برج و بارو داشتند. البته شهرها اکثراً به بزرگی امروز نبودند. در اطراف هر شهر یا شهرکی که با دیوارهای مستحکم احاطه شده بود، آبادیهایی وجود داشتند که مردمانش به کشت و زرع مشغول بودند. وقتی دشمن به این مناطق هجوم میآورد، این کشاورزان بیدرنگ خود را به آن شهر حصاردار میرساندند و دروازهها را میبستند. هر کسی که در داخل این حصارها قرار داشت، ایمِن بود. در این مزمور، داوود به همین نکته اشاره میکند. اما در اینجا، «قلعۀ بلند»، یعنی شهرکی که حصارها و دیوارهای بلند دارد، «خداوند» است. او برای آنانی که در این زندگی و در این جامعۀ ظالم، تحت ستم و بیعدالتی هستند، «قلعۀ بلند» است. آنانی که به او پناه میبرند، در امنیت و آرامش بهسر خواهند برد و از گزند دشمن در امان خواهند بود. چه اطمینان دلگرمکنندهای! هر اتفاقی برای دوستداران خدا بیفتد، ایشان باید «آرامش» داشته باشند، چرا که در «قلعۀ بلند در زمانهای تنگی» پناه و مأوا گزیدهاند.
آرامش ناشی از اعتماد
هیچیک از ما از سختیها، مشقات، مصائب و پریشانیهای این زندگی و این دنیای سقوطکرده بینصیب نبوده و نیستیم. حال که به عید میلاد مسیح نزدیک میشویم، بسیار بهجاست که این آرامش، این اطمینان خاطر و این امنیت را قبول کنیم. وقتی سکان کشتی زندگی خود را به او میسپاریم، حتی وقتی امواج سهمگین دریای زندگی وجودمان را به لرزه و هراس میافکنند، باید بدانیم که کشتیبانی دانا و توانا همچون مسیح داریم. او ما را صحیح و سالم، به بندر نجات خواهد رساند.
برای آن دسته از ما که رانندگی میکنیم، گاه اتفاق میافتد که در ماشین شخصی دیگری مینشینیم و رانندگی بر عهدۀ اوست. بعضی از ما، بههنگام رانندگی آن شخص، چنان دغدغه و نگرانی داریم که گاه، به صورت ناخودآگاه پای خود را روی ترمزی نامرئی فشار میدهیم، یا مراقب هستیم که ماشین دیگری از راست یا چپ نیاید. این برای خود من خیلی پیش میآید. در این قبیل موارد، به خودم یادآوری میکنم که مسئول ماشین، همین رانندهای است که من در کنارش نشستهام و باید به او اعتماد کنم. پس با خیال راحت سر جای خود مینشینم و به مناظر اطراف نگاه میکنم. در چنین حالتی، آرامش کامل مییابم، چون به راننده «اعتماد» میکنم. این اعتماد باعث آرامش من میشود.
پیام فرشتگان را در دل خود جای دهیم
پس بر ما واجب است که سرود فرشتگان را در آن شب نورانی به یاد آوریم که میگفتند: «جلال بر خدا در عرش برین، و صلح و سلامت (یعنی آرامش) بر مردمانی که بر زمین مورد لطف اویند» (لوقا ۲:۱۴). این روزها بهترین فرصت هستند تا پیام فرشتگان را قبول کنیم، آن را در وجود خود وارد سازیم و هضمش کنیم. به این طریق، «صلح و سلامت و آرامش» سراسر وجودمان را فرا خواهد گرفت.
این مجموعه را با این فرمایش مسیح به پایان میرسانیم که فرمود:
«بیایید نزد من، ای تمامی زحمتکشان و گرانباران، که من به شما آسایش خواهم بخشید. یوغ مرا بر دوش گیرید و از من تعلیم یابید، زیرا حلیم و افتادهدل هستم، و در جانهای خویش آسایش خواهید یافت. چرا که یوغ من راحت است و بار من سبک.» (متی ۱۱:۲۸-۳۰)