ترس و تشویش
ترس و تشویش معمولاً همیشه با هم احساس میشوند، اما این دلیل بر یکسانبودن این احساسات با هم نیست. اگر چه نشانههای ترس و اضطراب خیلی شبیه به هم هستند، اما تجربهٔ افراد از این دو احساس بستگی به شرایط دارد.
ترس واکنش احساسی ما نسبت به «شرایط» وحشتناک و یا تهدیدآمیزی است که شناخته شده است، اما اضطراب احساس ما نسبت به «تهدید» است که منبع آن شناخته شده نیست و یا ناشی از تجربیات گذشته است.
معمولاً منبع ترس شناخته شده است. آن چیزی که باعث ترس و وحشت میشود یک چیز و یا شرایطی است که اجتناب ناپذیر، قطعی و قابل تشخیص است. اما در احساس اضطراب، منبع خطر و تهدید فقط در تصورات و افکار ما است و وجود خارجی ندارد.
اگر چه منبع ترس (خطری که واقعی است و وجود خارجی دارد) و منبع اضطراب متفاوت است (خطری که خیالی است و واقعیت خارجی ندارد)، اما این دو احساس به هم ارتباط بسیار نزدیکی دارند. بسیاری از افراد وقتی با حس ترس روبهرو میشوند، واکنش فیزیکی آنها شباهت زیادی به احساس اضطراب دارد. ترس باعث ایجاد اضطراب میشود. برعکس آن نیز میتواند اتفاق بیفتد، یعنی اضطراب نیز باعث ایجاد ترس شود. تفاوت این دو احساس را در واکنشی که بدن شما بهطور مثال هنگامی که شخصی چاقویی زیر گردن شما گرفته است (ترس، احساس سرگیجه، حالت تهوع، تغییراتی در معده) با زمانی که شما باید برای یک سخنرانی در جمعی حاضر شوید مقایسه کنید (اضطراب خفیف).
ترس و شکنجه
در اعمال رسولان ۹: ۴-۶ میخوانیم که شائول بر زمین افتاده، صدایی شنید که خطاب به وی میگفت: «شائول، شائول چرا مرا آزار میرسانی؟» وی پاسخ داد: «خداوندا، تو کیستی؟» پاسخ آمد:« من آن عیسی هستم که تو بدو آزار میرسانی.»
ترس از شکنجه یا آزار و اذیت؛ برای بسیاری از مسیحیانی که تحت جفا هستند واقعی است. بسیاری از این افراد در کشورها و یا شرایطی زندگی میکنند که هر روزه شاهد تهدید، آزار و اذیت و شکنجههای گوناگون خود و یا اطرافیان خود هستند. گاهی کمکهایی از قبیل گفتن «برادرم و یا خواهرم نترس»، «در خداوند ترس نیست» و یا «به خدا اعتماد کن» کمک مفیدی برای این قبیل افراد که هر روزه در معرض شکنجه (روحی و جسمی) و آزار و اذیتهای مختلف هستند، نیست. ما با گفتن این جملات گاهی ناخواسته شدت درد و آسیب روحی که این افراد دارند را ساده و ناچیز میبینیم. بهیاد داشته باشیم که اگر چه کلام خدا زنده، شفادهنده و پر از قدرت است، اما گاهی افرادی که در شرایط بحرانی و درد هستند، حمایتهای دیگری نیز در این دوران لازم دارند تا بتوانند قویتر شده، اعتماد خود را به خدا بیشتر کنند.
خداوند قوت ماست زیرا او هرگز خسته نمیشود
خداوند هرگز شکست نمیخورد، او هرگز خسته نمیشود و قدرت او، بر خلاف توان و قدرت انسانی ما، تمام نشدنی است.
در اشعیا ۱۳:۴۳ میخوانیم: «من خدا هستم و برای همیشه خواهم بود. هیچکس نمیتواند از دست من بگریزد. و هیچکس نمیتواند آنچه را من کردهام، تغییر دهد.»
زمانهایی هست که ما احساس میکنیم قدرت خداوند بسیار از ما دور است و یا قدرت او کافی نیست. گاهی ما به قدرت خودمان بیشتر تکیه میکنیم تا قدرت خداوند. ممکن است از او در خواست کمک کنیم، اما باز سعی میکنیم با قدرت و توان خود مسائل را به پیش ببریم. خداوند در کلامش میفرماید که قدرت او در ضعفهای ما نمایان میشود (۲قرنتیان ۹: ۱۲)
قدرت خداوند از روح و جان ما در مقابل هر تهدید و آسیبی محافظت میکند. او به ما شکیبایی و صبر میدهد تا در مصیبتها و سختیها بایستیم. این همان قدرتی است که در توفانهای زندگی قدمهای ما را استوار میگرداند و به ما کمک میکند تا این قدمها را یکی پس از دیگری برداریم.
«من یاد گرفتهام که شجاعت دلیلی بر نداشتن ترس نیست، بلکه پیروزی بر آن است. شخص شجاع کسی نیست که احساس ترس نمیکند، بلکه کسی است که بر آن ترس پیروز میشود.» (نِلسُن ماندلا)خروج ۱۴: ۱۴ «خداوند برای شما جنگ میکند و لازم نیست شما هیچ کاری بکنید.»