آرامش در مسیح نتیجۀ فروتنی و انکار نفس است
مسیح موعظۀ بالای کوه را با این جملۀ تکان دهنده آغاز کرد: «خوشا به حال فقیران در روح، زیرا پادشاهی آسمان از آن ایشان است» (متی ۵:۳). مفسران معمولاً میگویند: «فقیر در روح» کسی است که نیاز خود را به خدا و به رستگاری الهی تصدیق میکند. این کاملاً درست است، اما گویا میتوانیم از این تفسیر کمی فراتر نیز برویم. با توجه به بقیۀ نکاتی که در این موعظه بیان شده، میتوانیم این تفسیر را بسط دهیم و بگوییم که «فقیر در روح» کسی است که در اثر تصدیق نیاز خود به خدا، از عمق گناهان خود آگاهی مییابد، از این امر «ماتم» میکند (آیۀ ۴)، حلیم یا نرمخو (آیۀ ۵)، پاکدل (آیۀ ۸) و نیز صلحجو (آیۀ ۹) است. به بیانی دیگر، چنین شخصی، هم در پیشگاه خدا و هم نزد مردمان فروتن است. گزاف نخواهد بود که بگوییم چنین شخصی حقی برای خود قائل نیست، تکبر ندارد، خود را برتر از دیگران نمیداند، انتظارات بیجا از دیگران ندارد و پر توقع نیست. به گفته جان استات، دانشمند مسیحی انگلیسی، چنین شخصی تعجب میکند که دیگران هنوز برای او احترام قائلاند، زیرا از وضعیت گناهآلود خود بهخوبی آگاه است و میداند که شایستۀ احترام نیست (از کتاب «پیام موعظۀ بالای کوه» نوشتۀ همین دانشمند). پس اگر به او بیاحترامی نیز بکنند، ناراحت نمیشود. اگر به چنین درجهای از فروتنی واقعی برسیم، بهراستی که به چه آرامش عظیمی دست یافتهایم. گاه فروتنی صرفاً تظاهر به فروتنی است، نه فروتنی واقعی و اصیل. فروتنی اصیل آن است که واقعاً بدانیم شایسته و سزاوار رحمت و فیض خدا نیستیم؛ زیرا به این حقیقت پی بردهایم که واقعاً گناهکاریم، هم در حق خدا و هم در حق انسانها.
یک نمونۀ عملی و کاربردی را برایتان بازگو میکنم. زمانی بود که من هنوز پی نبرده بودم که گناهانم تا چه حد جدی هستند. پی نبرده بودم که خودم چقدر به دیگران بیاحترامی کردهام یا باعث آزردگی خاطرشان شدهام. به همین دلیل، وقتی رانندگی میکردم و رانندهای دیگر به حق و حقوق من تجاوز میکرد، بهشدت میرنجیدم و عصبانی میشدم. اما در دورهای از زندگیام، به این نکته پی بردم که خودم نیز ندانسته خطاهایی در رانندگی کردهام و باعث اذیت، رنجش و عصبانیت طرف دیگر شدهام. حالا دیگر از خطاهای دیگران در رانندگی عصبانی نمیشوم، چون میدانم که خودم هم همین کارها را کردهام و هنوز نیز میکنم. به این ترتیب آرامش شیرینی را احساس میکنم، و از خطاهای دیگران بهراحتی چشمپوشی میکنم. این نمونه کوچکی از فروتنی است، یعنی پی بردن به اینکه خودم هم بینهایت خطاکار هستم و دیگران را رنجاندهام.
وقتی تکبر و خودبزرگبینی و خودمحوری را کنار میگذاریم، بهراستی به آرامش حقیقی دست مییابیم، آسودهخاطر میشویم، زود رنج و عصبی و تندخو نخواهیم بود و از کسی هم توقعی نخواهیم داشت.
داوود نبی میفرماید: «خداوندا، دل من متکبر نیست، و نه دیدگانم پر از غرور. خویشتن را به کارهای بزرگ مشغول نمیسازم و نه به اموری که فراتر از حدّ من است. بلکه جان خویش را آرام و خاموش ساختهام، همچون کودک شیرخورده نزد مادر خود. آری، جان من در اندرونم همچون کودک شیرخورده است.» (مزمور ۱۳۱:۱-۲)
این است آرامش در مسیح.
کلام آخر
اینها راههایی بود برای کسب آرامش در مسیح، آرامشی که نه ربطی به تندرستی ما دارد، نه به ثروت، نه به موقعیت و نه به شرایط زندگیمان. به گفتۀ داوود، «حتی اگر از تاریکترین وادی نیز بگذرم، از بدی نخواهم ترسید، زیرا تو با منی؛ عصا و چوبدستی تو قوت قلبم میبخشند» (مزمور ۲۳:۴). داوود در این مزمور، خدا را چوپان نیکوی خود معرفی میکند، چوپانی که او را «در چراگاههای سرسبز میخواباند؛ نزد آبهای آرامبخش رهبری میکند» (آیۀ ۲). اما همین چوپان نیکو، گاه بر اساس حکمت و صلاحدید خود، اجازه میدهد ما از «تاریکترین وادی» عبور کنیم. اما حتی در چنین بحرانهایی، «از بدی نخواهم ترسید، زیرا تو با منی». این است آرامشی که مسیح عطا میفرماید.