در مقالهٔ قبل در مورد اهمیت انجام سهم خودمان در روند شفا و تقاضای کمک از شخصی امن و حکیم صحبت شد. از شما خواسته شد که اگر چنین شخصی را در اطراف خود ندارید، این نیاز را در دعا به خداوند بگویید و باور داشته باشید که او «یهوه یایرا»، خدای مهیاکننده است. قدم بعدی که نحمیا برداشت، بررسی وضع حصار اورشلیم بود که در این مقاله به اهمیت این موضوع میپردازیم (نحمیا ۹:۲-۲۰).
گاهی اوقات بهخاطر عمق خرابیها و آسیب وارده و درد ناشی از آن، حاضر نیستیم به اتفاقات رخداده و وضعیتی که در آن قرار گرفتهایم نگاه کرده، آن را ارزیابی کنیم و ببینیم که چه بر سر ما آمده است. سؤالاتی از این قبیل که چه قسمتهایی از زندگیمان تحت تأثیر قرار گرفته؟ چه صدماتی از لحاظ جسمی، روحی و روانی به ما وارد شده؟ چه عواملی باعث ایجاد این بحران شده؟ و…، کمک میکنند درک عمیقتر و درستتری نسبت به واقعهٔ پیشآمده بهدست آوریم. ممکن است خودمان را با چیزهایی مثل مهمانیهای دورهمی، خرید وسایل نو، عملهای جراحی، تحصیل، کارکردن، روابط گناهآلود جنسی و… مشغول کنیم تا بلکه از این طریق از درد خود بکاهیم، درحالیکه بهتر از هر کس دیگری میدانیم درونمان چه آتشی برپاست و حتی اگر صدای فریاد قلبمان را خفه کرده باشیم تا هیچ کس حتی خودمان هم آن را نشنویم، اما دیر یا زود درماندهتر و خستهتر از گذشته خود را در بنبستی مییابیم که راه به جایی ندارد.
شاید هم آنقدر بحرانها و آزارهای مختلف پشتسرهم در زندگیمان اتفاق افتاده که نسبت به درد بیحس شدهایم و با خود میگوییم: «بالاتر از سیاهی رنگی نیست و این هم میگذرد.» یا برعکس، ممکن است برای روبهروشدن و بررسی وضعیت پیشآمده، تمایل داشته باشیم، اما خود را ضعیف و ناتوان بینیم. نحمیا قبل از رفتن به اورشلیم و بررسی اوضاع، به حضور خدا رفت و مسئلت دلش را با خدا در میان گذاشت. او در حضور خدا تقویت شد، امید و انگیزه پیدا کرد و بعد این سفر را آغاز کرد. در طول این سفر، نیاز است که مدام به خود یادآور شویم که خدا با ماست و بدون قوت و محبت، و بدون فیض و تسلی او، این مسیر برای ما سخت و طاقتفرسا خواهد بود. وقتی با خدا همراه میشویم، شجاعت و ظرفیت روبهروشدن با حصارهای درهمشکسته و دروازههای به آتش سوختهٔ زندگیمان را پیدا خواهیم کرد. دیدن تصاویر، یادآوری خاطرات و صحنههایی که دل را میلرزانند و نفس را در سینه خفه میکنند، و جملاتی که یادآوریشان نمک بر روی زخم ما میپاشند، دردناک و دلخراش است، اما بهجای انکار و فرار، تسلیمشدن و مقابلهکردن، از خدا بطلبیم که برای بازسازی وجود آسیبدیدهمان به ما قوت دهد تا بتوانیم قدمهای درستی را برداریم. بهغیراز حضور مددکننده و پشتیبانِ روح خدا، حضور یک مشاور حکیم و امن میتواند کمک بزرگی به ما باشد تا قدمبهقدم در این سفر به پیش رویم و شفا را تجربه کنیم.
بعضی از بحرانها فقط زندگی یک شخص را تحت تأثیر قرار میدهد، ولی گاهی اوقات اشخاص دیگر خانواده، دوستان و اطرافیان نیز متأثر از آن اتفاق، دچار آسیب و شکستگی میشوند. وقتی ما تصمیم میگیریم به جهت شفا و بنا، به ویرانههای زندگی و روابطمان پا بگذاریم، نه فقط دید روشنی از آنچه بر ما گذشته بهدست میآوریم، بلکه میتوانیم آن اشخاص را هم نسبت به اوضاع پیشآمده، عواقبش و قدرت حضور خدا برای بازسازی و احیا آگاهی بخشیده، با خود همراه بسازیم. نحمیا، برای بنای دوبارهٔ حصار اورشلیم با یهودیان، کاهنان، نُجبا، صاحبمنصبان و دیگر انجامدهندگان کار صحبت کرد و آنها را متوجه وضعیت اسفناک اورشلیم، حضور همراه و عملکنندهٔ خدا و حمایت پادشاه از کارشان نمود. پاسخ آنها به نحمیا این بود: «بیایید برخیزیم و بنا کنیم.» چه تصمیم مبارکی! چه پاسخ انگیزهبخشی! در نامهٔ پولس رسول به فیلیپیان ۱۳:۲ میخوانیم: «زیرا خداست که با عمل نیرومند خود، هم تصمیم و هم قدرت انجام آنچه را که خشنودش میسازد، در شما پدید میآورد.» خدای ما خدای سازندگی است، خدایی که میخواهد ما شفایافته زندگی کنیم. اگر برخاستن و بناکردن برای ما کاری غیرممکن و سخت بهنظر میرسد، از او بطلبیم که به ما انگیزه، امید و قوت لازم را ببخشد.
خواهر و برادر عزیز، باور داشته باش که در این سفر پُرپیچوخم، فیض خدا تو را کافی است. او به تو قدرت میبخشد تا بتوانی در ویرانههای زندگیات قدم بگذاری و با پیداکردن دیدی درست از وضعیت و وقایع پیشآمده، شفا و آزادی را تجربه کنی. از مشورت و کمک گرفتن از مشاوری حکیم و روحانی، ابا نداشته باش. اگر بهخاطر این اتفاق اطرافیانت نیز آسیب دیدهاند، آنها را هم دریاب و در مسیر شفا با خودت همراه کن.