یک ظلم بیرحمانه
خروج ۲: ۲۳- ۲۴
آن مشعل فروزانِ عهد در سِفر پیدایش از دستان پاتریارکها (ابراهیم و اسحاق و یعقوب)، به دستان موسی در سِفر خروج داده میشود. خدا نالهٔ قوم خویش را شنیده و عهد خود را بهیاد آورده است. این بهیاد آوردن نه بدان معنا که خدا فراموش کرده بود، حاشا! چراکه هیچ نِسیان و فراموشی در خداوند راه ندارد. این بهیاد آوردن بدان معناست که وقت و زمان پیش بردن آن عهد ناگسستنی رسیده بود. ساعت آن رسیده بود که انسان با چشمان ضعیف و فهم محدود خویش وارد شدن عهد خدا به مرحلهای تازه را ببیند و بفهمد. در این مرحله، این موسی است که خداوند اراده فرموده از او استفاده کند.
مطابق آنچه در کتاب پادشاهان آمده است۷ معبد سلیمان ۴۸۰ سال پس از خروج از مصر بنا گردید
(اول پادشاهان۶: ۱). شاید این نشانهای برای تاریخگذاری زمان خروج باشد و از آنجا که دورهٔ سلطنت سلیمان از سال ۹۷۰ الی ۹۳۰ پیش از میلاد بوده است، میبایستی واقعهٔ خروج در حدود سال ۱۴۵۰ قبل از میلاد مسیح اتفاق افتاده باشد، ولی از آنجا که در سراسر مشرق زمینِ آن عصر حساب روزها و سالها نگاه داشته نمیشد، از موسی به بعد تا عصر سلیمان سندی وجود ندارد تا بتوان رقم ۴۸۰ سال را بر آن مستند دانست. تنها میتوان گفت که احتمال قریب به یقین این عدد حاصل تخمینهای نظری از جانب علمای خاور باستان باشد، بهطوریکه آنها ۱۲ نسل قوم اسرائیل را هر نسل ۴۰ سال بهحساب آوردند و به ماحصل آن یعنی ۴۸۰ رسیدند. هرچند با کنکاش در آثار باستانی مصری با نظریات دیگری در خصوص تاریخ واقعه خروج روبهرو می شویم که اینجا مجال گفتوگو در این خصوص نیست.
باری، ما توقع جزئیات تاریخی از کتابمقدس نداریم؛ چنانکه این کتاب نیز هرگز چنین ادعایی نداشته است. میتوان گفت واقعهٔ خروج اولین رهایی بشر است که ذکر آن برای نخستین بار در تاریخ مدون به میان میآید تا برای همهٔ آنهایی که مانند قوم از سنگینی بار بندگی آه میکشند، بدانند که خدای وعدهدهنده امین است و عنقریب است که عهد خود را بهیاد آورد.