نان روزانه

کلام امروز: خروج ۲: ۲۳- ۲۴  | مطالعهٔ کتاب مقدس: * خروج ۲: ۱۱- ۱۵* خروج ۲: ۲۳- ۲۵

یک ظلم بی‌رحمانه

پس از روزهای بسیار، پادشاه مصر مرد. بنی‌اسرائیل زیر بندگی ناله سر داده، فریاد برآوردند و فریاد التماس ایشان به سبب بندگی به درگاه خدا رسید. خدا نالۀ ایشان را شنید و خدا عهد خود را با ابراهیم، اسحاق و یعقوب به یاد آورد.

خروج ۲: ۲۳- ۲۴ 

آن مشعل فروزانِ عهد در سِفر پیدایش از دستان پاتریارک‌ها (ابراهیم و اسحاق و یعقوب)، به دستان موسی در سِفر خروج داده می‌شود. خدا نالهٔ قوم خویش را شنیده و عهد خود را به‌یاد آورده است. این به‌یاد آوردن نه بدان معنا که خدا فراموش کرده بود، حاشا! چرا‌که هیچ نِسیان و فراموشی در خداوند راه ندارد. این به‌یاد آوردن بدان معناست که وقت و زمان پیش بردن آن عهد ناگسستنی رسیده بود. ساعت آن رسیده بود که انسان با چشمان ضعیف و فهم محدود خویش وارد شدن عهد خدا به مرحله‌ای تازه را ببیند و بفهمد. در این مرحله، این موسی است که خداوند اراده فرموده از او استفاده کند.

مطابق آنچه در کتاب پادشاهان آمده است۷ معبد سلیمان ۴۸۰ سال پس از خروج از مصر بنا گردید

(اول پادشاهان۶: ۱). شاید این نشانه‌ای برای تاریخ‌گذاری زمان خروج باشد و از آنجا که دورهٔ سلطنت سلیمان از سال ۹۷۰ الی ۹۳۰ پیش از میلاد بوده است، می‌بایستی واقعهٔ خروج در حدود سال ۱۴۵۰ قبل از میلاد مسیح اتفاق افتاده باشد، ولی از آنجا که در سراسر مشرق زمینِ آن عصر حساب روزها و سال‌ها نگاه داشته نمی‌شد، از موسی به بعد تا عصر سلیمان سندی وجود ندارد تا بتوان رقم ۴۸۰ سال را بر آن مستند دانست. تنها می‌توان گفت که احتمال قریب به یقین این عدد حاصل تخمین‌های نظری از جانب علمای خاور باستان باشد، به‌طور‌ی‌که آنها ۱۲ نسل قوم اسرائیل را هر نسل ۴۰ سال به‌حساب آوردند و به ماحصل آن یعنی ۴۸۰ رسیدند. هر‌چند با کنکاش در آثار باستانی مصری با نظریات دیگری در خصوص تاریخ واقعه خروج روبه‌رو می شویم که اینجا مجال گفت‌وگو در این خصوص نیست.

باری، ما توقع جزئیات تاریخی از کتاب‌مقدس نداریم؛ چنانکه این کتاب نیز هرگز چنین ادعایی نداشته است. می‌توان گفت واقعهٔ خروج اولین رهایی بشر است که ذکر آن برای نخستین بار در تاریخ مدون به میان می‌آید تا برای همهٔ آنهایی که مانند قوم از سنگینی بار بندگی آه می‌کشند، بدانند که خدای وعده‌دهنده امین است و عنقریب است که عهد خود را به‌یاد آورد.

مطالعهٔ کتاب مقدس

خروج ۲: ۲۳- ۲۴ 

۲۳پس از روزهای بسیار، پادشاه مصر مرد. بنی‌اسرائیل زیر بندگی ناله سر داده، فریاد برآوردند و فریاد التماس ایشان به سبب بندگی به درگاه خدا رسید. ۲۴خدا نالۀ ایشان را شنید و خدا عهد خود را با ابراهیم، اسحاق و یعقوب به یاد آورد.

* خروج ۲: ۱۱- ۱۵

فرار موسی
۱۱چون موسی بزرگ شد، روزی به دیدار برادران خویش رفت و بر کار طاقت‌فرسای ایشان نظر افکند. آنجا مردی مصری را دید که یکی از برادران عبرانی او را می‌زد. ۱۲نگاهی به این سو و آن سو افکند و چون کسی را ندید، مرد مصری را کشت و او را زیر شنها پنهان کرد. ۱۳روز بعد باز بیرون رفت و دو عبرانی را دید که با هم نزاع می‌کنند. از آن که مقصر بود پرسید: «چرا برادر خود را می‌زنی؟» ۱۴آن مرد گفت: «چه کسی تو را بر ما حاکم و داور ساخته است؟ آیا می‌خواهی مرا نیز بکشی، همان‌گونه که آن مصری را کشتی؟» موسی ترسید و با خود اندیشید: «بی‌گمان کار من برملا شده است.» ۱۵چون ماجرا به گوش فرعون رسید، بر آن شد که موسی را بکشد. ولی موسی از نزد فرعون گریخت و به سرزمین مِدیان رفته، کنار چاهی نشست.

* خروج ۲: ۲۳- ۲۵

۲۳پس از روزهای بسیار، پادشاه مصر مرد. بنی‌اسرائیل زیر بندگی ناله سر داده، فریاد برآوردند و فریاد التماس ایشان به سبب بندگی به درگاه خدا رسید. ۲۴خدا نالۀ ایشان را شنید و خدا عهد خود را با ابراهیم، اسحاق و یعقوب به یاد آورد. ۲۵و خدا بر بنی‌اسرائیل نظر کرد و خدا دانست.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.