مراقبت از باغ خدا
«یهوه خدا آدم را برگرفت و او را در باغ عدن نهاد تا کار آن را بکند و از آن نگاهداری نماید.»
پیدایش ۲: ۱۵
بهدنبال خلق کائنات و زمین، روایت پیدایش وارد شرح جزئیات آفرینش انسان میشود تا بدینگونه از راز خلقت برای مخاطب خود پرده بردارد. جزئیات آفرینش انسان در کتاب پیدایش بسیاری از اهداف خدا در آفرینش موجودی شبیه به خویش را آشکار میکند. این مخلوق کسی است که مانند خدا از وجود خویش باخبر و آگاه است و میتواند با محیط و موجودات اطراف خود رابطه ایجاد کند. لذا، آفریدگار مسؤلیتهای مختلفی را به این مخلوق واگذار میکند. اولین مسؤلیت او این است که با تولید مثل تمامی زمین را پرساخته، از جانب خدا آن را به زیر تسلط خود در آوَرَد. امّا در باب دوم، ابتدا مسؤلیت باغبانی باغ عدن به آدم و حوا سپرده میشود. این مسؤلیت شامل آباد کردن، حفظ و نگهداری از این باغ است. بدین ترتیب،کار به عنوان ودیعه و برکتی از جانب خدا به انسان داده میشود تا توسط نیروی آن خدا هرچه بیشتر به نظمی که روح او در ابتدای خلقت بر زمین بیشکل، خالی و تاریک ایجاد کرده بود، تداوم بخشیده، آن را به سوی تکامل و زیبایی بیشتر هدایت کند.
بدینگونه، انسان با خدا وارد همکاری شده، مسؤلیت نگهداری از تمامی باغ را بر عهده میگیرد. هرچند آزادی کامل انسان برای استفاده از تمامی حاصل این باغ، بجز از محصول یک درخت، برکت بسیار بزرگی است، امّا هدف اصلی خدا به این محدود نشده، بلکه اموری بسیار عالیتر را در برنامۀ خود برای انسان در نظر گرفته است. در واقع، مقصود غایی خدا نه در خود این باغ، بلکه در مقام و مسئولیتی که خالق به مخلوق خویش سپرده است، آشکار میشود. خدایی که قادر بود از همان ابتدا زمین را در نظم کامل بیافریند، اینگونه عمل نکرد تا کسی را که به شباهت خویش آفریده بود همچون خودِ او در کار و فعالیت دائم بوده، به مصرف کنندهای صرف و بیخاصیت که تنها خوردن، خوابیدن و لذت بردن را میداند، بدل نشود. ازاینرو، خدا اراده کرد که با نعمت کار شرایطی را برای انسان ایجاد کند که هم در شناخت و برقراری ارتباط با سایر قسمتهای خلقت آگاهیهای لازم را کسب کند، و هم در اثر اجرای فرمان خدا روح و روان او رشد کرده برای ارتباطی عمیقتر با خالق خویش پرورش یابد.
مطالعهٔ کتاب مقدس
پیدایش ۲: ۱۵
« و زمین تهی و بایر بود و تاریکی بر روی لجه و روح خدا سطح آبها را فرو گرفت.»
* پیدایش ۲:۱۵ – ۱۷
۲ولی اَبرام گفت: «ای خداوندگارْ یهوه، مرا چه خواهی داد، زیرا که من بیفرزند ماندهام و وارث خانهام اِلعازار دمشقی است؟» ۳و اَبرام گفت: «اینک مرا نسلی ندادی؛ پس خانهزادم وارث من خواهد بود.» ۴در ساعت، کلام خداوند به او در رسیده گفت: «این مرد وارث تو نخواهد بود، بلکه کسی که از صُلب تو درآید وارث تو خواهد بود.» ۵و اَبرام را بیرون برده، گفت: «به سوی آسمان بنگر و ستارگان را بشمار، اگر بتوانی آنها را بشماری!» آنگاه به اَبرام فرمود: «نسل تو نیز چنین خواهد بود.» ۶اَبرام به خداوند ایمان آورد، و او این را برای وی پارسایی به شمار آورد.
۷و خداوند وی را گفت: «مَنَم آن خداوند که تو را از اورِ کَلدانیان بیرون آوردم تا این سرزمین را به ملکیت به تو بخشم.» ۸اما اَبرام گفت: «ای خداوندگارْ یهوه، از کجا بدانم که مالک آن خواهم شد؟» ۹وی را گفت: «گوسالۀ مادهای سه ساله و بز مادهای سه ساله و قوچی سه ساله، و قمری و جوجه کبوتری برایم بیاور.» ۱۰اَبرام این همه را نزد وی آورد و آنها را از میان دو پاره کرد و نیمهها را در برابر یکدیگر نهاد؛ ولی مرغان را پاره نکرد. ۱۱و چون لاشخورها بر لاشهها فرود آمدند، اَبرام آنها را راند.
۱۲هنگامی که خورشید غروب میکرد، اَبرام به خوابی عمیق فرو رفت، و اینک تاریکی سخت و ترسناکی او را فرو گرفت. ۱۳آنگاه خداوند به او فرمود: «یقین بدان که نسل تو در سرزمینی که از آنِ ایشان نیست، غریب خواهند بود و در آنجا ایشان را بندگی خواهند کرد و آنها چهارصد سال بر ایشان ستم خواهند کرد. ۱۴اما من بر آن قوم که ایشان بندگی آنها را خواهند کرد، مکافات خواهم رسانید، و ایشان پس از آن با اموال فراوان بیرون خواهند آمد. ۱۵ولی تو به سلامت نزد پدران خویش خواهی رفت و در کهنسالگیِ نیکو به خاک سپرده خواهی شد. ۱۶سپس در پشت چهارم به اینجا باز خواهند گشت، زیرا تقصیرات اَموریان هنوز به کمال نرسیده است.»
۱۷چون خورشید غروب کرد و هوا تاریک شد، هان آتشدانی پردود و مشعلی سوزان از میان آن پارهها عبور کرد.
* خروج ۳۱: ۱ - ۱۱
۱آنگاه خداوند به موسی گفت: ۲«ببین که من بِصَلئیل پسر اوری، نوۀ حور را از قبیلۀ یهودا برگزیدهام، ۳و او را به روح خدا پر کرده، بدو حکمت و فهم و دانش بخشیدهام، برای همه گونه صنعت، ۴تا ماهرانه با طلا و نقره و برنج کار کند، ۵و برای تراشیدن سنگ و تَرصیع آن، و درودگری چوب، تا در انواع صنایع مشغول کار شود. ۶افزون بر این، من اُهولیاب پسر اَخیسامَک از قبیلۀ دان را نیز دستیار او ساختهام و به تمام صنعتگران حکمت بخشیدهام تا هرآنچه به تو امر کردهام، بسازند: ۷خیمۀ ملاقات، صندوق شهادت با جایگاه کفّاره روی آن، و تمام دیگر اسباب خیمه، ۸میز و اسباب آن، چراغدان از طلای ناب و تمامی لوازم آن، مذبح بخور، ۹مذبح قربانی تمامسوز و لوازم آن و حوض و پایۀ آن؛ ۱۰نیز جامههای بافته، جامۀ مقدس هارونِ کاهن و نیز جامههای پسرانش برای کهانت، ۱۱و نیز روغن مسح و بخور خوشبو برای قُدس. این همه را همانگونه که به تو امر کردم، بسازند.»