رستاخیز، اشتیاق خدا برای آمرزش گناهان
و به ایشان گفت: «نوشته شده است که مسیح رنج خواهد کشید و در روز سوم از مردگان بر خواهد خاست، و به نام او توبه و آمرزش گناهان به همۀ قومها موعظه خواهد شد و شروع آن از اورشلیم خواهد بود.»
لوقا ۴۶:۲۴-۴۷
لوقا در مقام یک تاریخنگار روایت خود از زندگی عیسی را بر اصول بیچونوچرای کلام خدا پایهگذاری کرده است. او نبوتهای کتب عهد عتیق را با وقایع حواشی تولد عیسی مرتبطساخته، از همان ابتدا اهمیت این نبوتها را به مخاطب خویش یادآور میشود. حال، او در ظهور عیسی به شاگردان پس از قیام نیز توسط کلام خودِ عیسی بر لزوم رنجها، مرگ و سپس قیام مسیح تأکید میورزد.
در واقعۀ ظهور عیسی به دو تن از پیروانش در مسیر دهکدۀ عمائوس، او ناامیدی آنها را به عدم درک نبوتهای عهد عتیق ربط میدهد (لوقا ۲۴: ۲۵) و بعد از آنکه این دو در حال توضیح ماجرا به دیگران هستند، وی بار دیگر بر همگی شاگردان ظاهر شده، تعالیم پیشین خود در این مورد را به آنها یادآوری میکند. اینکه مرگ و قیام او نه یک حادثه، بلکه تحقق موبهموی نبوتهای تورات، مزامیر و کتب انبیا است (لوقا ۴۴:۲۴-۴۷).
در واقع، ملاقات عیسی پس از قیام و گوشسپردن به کلام اوست که سبب میشود شاگردان تعلیم عیسی را بهطور کامل جایگزین باورهای اشتباه خود کنند، باورهایی که احتمالاً متأثر از تفسیر و تعلیم رایج آن روزگار یهود بوده است.
سپس، در انتهای انجیل لوقا، این حقیقت هرچه بیشتر آشکار میشود که خدا از ابتدا مرگ و قیام عیسی را پایه و اساس طرح نجات خود برای جهان قرار داد. بدینگونه در انتهای انجیل لوقا، ابعاد و اهداف جهانی کلام خدا آشکار میشود. شاگردان در مییابند که پس از قیام و صعود مسیح، اکنون مسئولیت آنان است که توبه و دریافت آمرزش از گناهان در نام عیسی را به همۀ قومهای جهان اعلام کنند، که اورشلیم تنها نقطۀ آغاز این حرکت است.
عیسی با رستاخیز خود از مردگان نشان داد که او تنها امید انسان برای برونرفت از تاریکی روحانی غالب بر این جهان است. دعوت مردم به توبه و دریافت آمرزش برای گناهان گویای ایمان ما به حقیقت زندهبودن عیسی پس از رستاخیز است.
مطالعهٔ کتاب مقدس
لوقا ۴۶:۲۴-۴۷
و به ایشان گفت: «نوشته شده است که مسیح رنج خواهد کشید و در روز سوم از مردگان بر خواهد خاست، و به نام او توبه و آمرزش گناهان به همۀ قومها موعظه خواهد شد و شروع آن از اورشلیم خواهد بود.»
* لوقا ۲۴: ۳۶ – ۵۳
ظهور عیسی بر شاگردان
۳۶هنوز در این باره گفتگو میکردند که عیسی خود در میانشان ایستاد و گفت: «سلام بر شما باد!» ۳۷حیران و ترسان، پنداشتند شبحی میبینند. ۳۸به آنان گفت: «چرا اینچنین مضطربید؟ چرا شک و تردید به دل راه میدهید؟ ۳۹دست و پایم را بنگرید. خودم هستم! به من دست بزنید و ببینید؛ شبحْ گوشت و استخوان ندارد، امّا چنانکه میبینید من دارم!» ۴۰این را گفت و دستها و پاهای خود را به ایشان نشان داد. ۴۱آنها از فرط شادی و حیرت نمیتوانستند باور کنند. پس به ایشان گفت: «چیزی برای خوردن دارید؟» ۴۲تکهای ماهی بریان به او دادند. ۴۳آن را گرفت و در برابر چشمان ایشان خورد.
۴۴آنگاه به ایشان گفت: «این همان است که وقتی با شما بودم، میگفتم؛ اینکه تمام آنچه در تورات موسی و کتب انبیا و مزامیر دربارۀ من نوشته شده است، باید به حقیقت پیوندد.» ۴۵سپس، ذهن ایشان را روشن ساخت تا بتوانند کتب مقدّس را درک کنند. ۴۶و به ایشان گفت: «نوشته شده است که مسیح رنج خواهد کشید و در روز سوّم از مردگان بر خواهد خاست، ۴۷و به نام او توبه و آمرزش گناهان به همۀ قومها موعظه خواهد شد و شروع آن از اورشلیم خواهد بود. ۴۸شما شاهدان این امور هستید. ۴۹من موعودِ پدر خود را بر شما خواهم فرستاد؛ پس در شهر بمانید تا آنگاه که از اعلی با قدرت آراسته شوید.»
صعود عیسی به آسمان
۵۰سپس ایشان را بیرون از شهر تا نزدیکی بِیتعَنْیا برد و دستهای خود را بلند کرده، برکتشان داد؛ ۵۱و در همان حال که برکتشان میداد از آنان جدا گشته، به آسمان برده شد. ۵۲ایشان او را پرستش کردند و با شادی عظیم به اورشلیم بازگشتند. ۵۳در آنجا پیوسته در معبد میماندند و خدا را حمد و سپاس میگفتند.
* رومیان ۱: ۱۴ – ۱۷
۱۴من خود را چه به یونانیان و چه به بَربَرها، چه به حکیمان و چه به جاهلان مدیون میدانم. ۱۵از این رو، اشتیاق بسیار دارم که شما را نیز که در روم به سر میبرید، بشارت دهم.
۱۶زیرا از انجیل سرافکنده نیستم، چرا که قدرت خداست برای نجات هر کس که ایمان آوَرَد، نخست یهود و سپس یونانی. ۱۷زیرا در انجیل، آن پارسایی که از خداست به ظهور میرسد، که از آغاز تا به انجام بر پایۀ ایمان است. چنانکه نوشته شده است: «پارسا به ایمان زیست خواهد کرد.».
* رومیان ۱۰: ۱ - ۲۰
۱ای برادران، آرزوی قلبی و دعای من به درگاه خدا برای قوم اسرائیل این است که نجات یابند. ۲زیرا دربارۀ ایشان میتوانم شهادت دهم که برای خدا غیرت دارند، امّا نه از روی معرفت. ۳زیرا به سبب ناآگاهی از آن پارسایی که از خداست، و از آن رو که در پی اثبات پارسایی خویش بودند، در برابر آن پارسایی که از خداست، سر فرود نیاوردند. ۴زیرا مسیح غایتِ شریعت است تا هر که ایمان آوَرَد، پارسا شمرده شود.
۵موسی آن پارسایی را که بر پایۀ شریعت است چنین توصیف میکند: «کسی که اینها را به عمل آوَرَد، به واسطۀ آنها حیات خواهد داشت.» ۶امّا پارساییِ مبتنی بر ایمان میگوید: «در دل خود مگو ”کیست که به آسمان صعود کند؟“» - یعنی تا مسیح را فرود آورد - ۷یا «”کیست که به جهان زیرین نزول کند؟“» - یعنی تا مسیح را از مردگان بازآورد. ۸و در مقابل، چه میگوید؟ اینکه «این کلامْ نزدیکِ تو، در دهان تو، و در دل توست.» این همان کلامِ ایمان است که ما وعظ میکنیم، ۹که اگر به زبان خود اعتراف کنی «عیسی خداوند است» و در دل خود ایمان داشته باشی که خدا او را از مردگان برخیزانید، نجات خواهی یافت. ۱۰زیرا در دل است که شخص ایمان میآورد و پارسا شمرده میشود، و با زبان است که اعتراف میکند و نجات مییابد. ۱۱چنانکه کتاب میگوید: «هر که بر او توکل کند، سرافکنده نشود.» ۱۲زیرا میان یهود و یونانی تفاوتی نیست، چرا که همان خداوند، خداوندِ همه است و همۀ کسانی را که او را میخوانند، بهفراوانی برکت میدهد. ۱۳زیرا «هر که نام خداوند را بخواند، نجات خواهد یافت.»۱۴امّا چگونه کسی را بخوانند که به او ایمان نیاوردهاند؟ و چگونه به کسی ایمان آورند که از او نشنیدهاند؟ و چگونه بشنوند، اگر کسی به آنان موعظه نکند؟ ۱۵و چگونه موعظه کنند، اگر فرستاده نشوند؟ چنانکه نوشته شده است: «چه زیباست پایهای کسانی که بشارت میآورند.» ۱۶امّا همگان بشارت را نپذیرفتند، زیرا اِشعیا میگوید: «چه کسی، ای خداوند، پیام ما را باور کرده است؟» ۱۷پس ایمان از شنیدنِ پیام سرچشمه میگیرد و شنیدنِ پیام، از طریق کلام مسیح میسّر میشود.
۱۸امّا میپرسم: آیا نشنیدند؟ البته که شنیدند:
«آوازشان در سرتاسر زمین منتشر گردیده،
و کلامشان تا به کَرانهای جهان رسیده.».
۱۹باز میپرسم: آیا اسرائیل آنچه را که شنید، درک نکرد؟ نخست، موسی میگوید:
«به واسطۀ آنها که قومی به حساب نمیآیند،
شما را به غیرت خواهم آورد؛
و به واسطۀ قومی نادان
خشم شما را بر خواهم انگیخت.»
۲۰سپس، اِشعیا جسورانه میگوید:
«آنان که مرا نجسته بودند، مرا یافتند
و خویشتن را بر کسانی که مرا نطلبیده بودند، آشکار ساختم.»
۲۱امّا دربارۀ اسرائیل میگوید:
«همۀ روز دستهای خود را دراز کردم
به سوی قومی نافرمان و گردنکش.»