برخی مفسران با استناد به این بخش، مدعی میشوند که عیسی خواستار جدایی کلیسا و دولت (یا مذهب و سیاست) بود. اما باید بدانیم که این دوگانگی مشهود در بستر بسیار خاصی اتفاق افتاده بود. برای متی، آن پادشاهی خدا که عیسی دربارهاش سخن میگفت، تمام زندگی را دربَر میگرفت و بههیچوجه، آن را به چند بخش دستهبندی نمیکرد. این موقعیت خاص، بخشی از سلسله مجادلاتی بود که فریسیان آغاز کرده بودند تا عیسی را به دام انداخته و بتوانند او را متهم به کفرگویی یا بدعت کنند. آنها از پیش تصمیم به کشتن او گرفته بودند (متی ۱۲:۱۴). پس تلهای موفقیتآمیز، میتوانست پوششی موجه برای عملیکردن این تصمیم باشد.
با وجود این، کلمات عیسی در اینجا هم مثل همیشه، به سطوحی از معانی اشاره میکنند که ورای معنای اولیهشان بود. عیسی طوری به حیلهٔ فریسیان پاسخ داد که دیگر نتوانند بحثشان را ادامه دهند، اما این کلمات، برای مخاطبانش نشانهٔ دیگری بر حقیقت هویت و مأموریت او نیز بودند. اینها کلمات یک انقلابی که میخواست پادشاهی اسرائیل را بهزور احیا کند، نبودند. با اینحال، بسیاری از پیروانش چنین چیزی را از او میخواستند و انتظار داشتند. اما عیسی بهعنوان کسی صحبت میکرد که حاضر است با خوشحالی، سهم حکومت را پرداخته و در همان حال، پیام انقلابی محبت و بخشش خدا را در بستر نظم اجتماعی موجود، موعظه کند. این برای امروز ما نیز، چالشی معتبر است و ما را تشویق میکند تا در بطن و از طریق تمام روابطمان به دنبال خدا باشیم: یعنی در خانواده، جماعت و در جامعه بهعنوان یک کل.
مطالعهٔ کتاب مقدس
متی ۲۲:۱۵-۲۲
سپس فَریسیان بیرون رفتند و شور کردند تا ببینند چگونه میتوانند او را با سخنان خودش به دام اندازند. آنها شاگردان خود را به همراه هیرودیان نزد او فرستادند و گفتند: «استاد، میدانیم مردی صادق هستی و راه خدا را بهدرستی میآموزانی و از کسی باک نداری، زیرا بر صورت ظاهر نظر نمیکنی. پس رأی خود را به ما بگو؛ آیا پرداخت خَراج به قیصر رواست یا نه؟» عیسی به بداندیشی آنان پی برد و گفت: «ای ریاکاران، چرا مرا میآزمایید؟ سکهای را که با آن خَراج میپردازید، به من نشان دهید.» آنها سکهای یک دیناری به وی دادند. از ایشان پرسید: «نقش و نام روی این سکه از آنِ کیست؟» پاسخ دادند: «از آنِ قیصر.» به آنها گفت: «پس مال قیصر را به قیصر بدهید و مال خدا را به خدا.» چون این را شنیدند، در شگفت شدند و او را واگذاشته، رفتند.
مزمور ۹۶:۱-۹[۱۰-۱۳]
برای خداوند سرودی تازه بسرایید! ای تمامی زمین، برای خداوند بسرایید! برای خداوند بسرایید و نام او را متبارک خوانید! روز به روز نجات او را بشارت دهید! جلال او را در میان ملتها بازگویید، و اعمال شگفتش را در میان همۀ قومها! زیرا خداوند بزرگ است و بهغایت شایان ستایش؛ از او میباید ترسید، بیش از همۀ خدایان. زیرا همۀ خدایانِ قومها، بتهای بیارزشند، اما یهوه آسمانها را بساخت. فرّ و شکوه به حضور وی است و توانایی و زیبایی در قُدس وی. ای طوایف قومها، وصف خداوند را بگویید! وصف جلال و قوّت خداوند را بگویید! وصف جلال نام خداوند را بگویید! هدیه بیاورید و به صحنهای او بیایید! خداوند را در فرّ قدوسیتش بپرستید! ای تمامی زمین، از حضور او بلرزید!
۱تسالونیکیان ۱:۱-۱۰
از پولس و سیلاس و تیموتائوس، به کلیسای تسالونیکیان که در خدای پدر و خداوندْ عیسی مسیحاند: فیض و سلامتی بر شما باد. ما همواره خدا را بهخاطر وجود همۀ شما شکر میگوییم و از شما در دعاهای خود نام میبریم، و پیوسته در حضور خدا و پدر خود، عمل شما را که از ایمان ناشی میشود و محنت شما را که محرک آن محبت است و پایداری شما را که از امید به خداوندمان عیسی مسیح الهام میگیرد، به یاد میآوریم. زیرا ای برادران که محبوب خدایید، از برگزیدگی شما آگاهیم. چرا که انجیلِ ما تنها نه با کلمات، بلکه با قدرت و روحالقدس و یقین کامل به شما رسید، چنانکه نیک میدانید بهخاطر شما چگونه در میانتان رفتار کردیم. شما از ما و از خداوند سرمشق گرفتید و در رنج بسیار، کلام را با آن شادی که روحالقدس میبخشد، استقبال کردید. بدینگونه شما برای همۀ ایمانداران مقدونیه و اَخائیه سرمشقی بر جای گذاشتید، زیرا کلام خداوند به واسطۀ شما نه تنها در مقدونیه و اَخائیه طنین افکند، بلکه ایمان شما به خدا در همه جا بر سر زبانهاست، آنگونه که دیگر نیازی نیست ما چیزی بگوییم. زیرا آنان خود از استقبال گرم شما از ما سخن میگویند، و از اینکه چگونه از بتها دست کشیده، به سوی خدا بازگشتید تا خدای زنده و حقیقی را خدمت کنید و در انتظار آمدن پسر او از آسمان باشید، که از مردگان برخیزانیدش، یعنی عیسی، که ما را از غضب آینده رهایی میبخشد.
اشعیا ۴۵:۱-۷
این است آنچه خداوند به مرد مسحشدۀ خود میگوید، به کوروش، که دست راستش را گرفتم تا قومها را در برابرش به زانو درآورم، و توان ایستادگی را از آنان سلب کنم، تا درها را در برابرش بگشایم و دروازهها دیگر بسته نشوند: «من پیش روی تو خواهم خرامید، و بلندیها را هموار خواهم کرد؛ دروازههای برنجین را در هم خواهم شکست و پشتبندهای آهنین را خواهم بُرید. گنجهای نهان در تاریکی را به تو خواهم بخشید، و خزائن پنهان در جایهای مخفی را از آنِ تو خواهم ساخت. تا بدانی که من یهوه، خدای اسرائیل، هستم، که تو را به نام میخوانم. بهخاطر خدمتگزارم یعقوب، و برگزیدهام اسرائیل است که تو را به نام میخوانم و لقبی پرافتخار به تو میبخشم، اگرچه مرا نمیشناسی. من یهوه هستم و دیگری نیست؛ بهجز من خدایی نیست. اگرچه مرا نمیشناسی، تو را تجهیز خواهم کرد، تا از محل طلوع آفتاب تا محل غروب آن، بدانند که غیر از من کسی نیست؛ من یهوه هستم و دیگری نیست؛ پدیدآورندۀ روشنایی و خالق تاریکی، موجد سعادت و آفرینندۀ مصیبت؛ آری من، یهوه، تمام اینها را به جا میآورم.