انکار نیکویی خدا
پیدایش ۳: ۱ – ۵
وسوسهٔ مار در واقع تبدیل و تعدیل حقیقت کلام خدا بود. مار حقیقت پیام خداوند «هر آینه خواهی مرد» را تبدیل به «هر آینه نخواهید مرد» کرده و به آن برکتی نیز افزود: «چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود.»
شیطان تمامی میوههایی که که آدم و حوا میتوانستند از آن بهره ببرند را نادیده گرفت و بهوسیلهٔ آنچه به سبب حکمت غایی خداوند ممنوع شده بود، حوا را فریفت. در واقع، آدم و حوا در باغ عدن کاملاً مستغنی و همه چیز را برای زندگی سعادتمند دارا بودند، میوهای فراوان برای خوراک و رابطهٔ صمیمی با یکدیگر و خدای متعال. شیطان این حقیقت استغنای ایشان را تحریف کرده، تمام آنچه داشتند و مجاز بود را نادیده گرفته، و آنچه نداشته و خدا ممنوع کرده بود را خواستنی و آزانگیز جلوه داده بود.
هنوز هم شیطان از همین روش برای لغزش مردمان بهره میگیرد. بدین معنا که تمام آنچه را داریم در نظر نمیآوردیم و پیوسته بهدنبال میوههای ممنوعه در زندگی خود هستیم. گویا آنچه نیکو و ثواب و در دست است را نادیده گرفته، به آنچه ممنوع و ناثواب است طمع میورزیم.
اگوستین قدیس در کتاب اعترافات خود داستانی از کودکی خود بیان میکند که در درک این موضوع ما را یاری میرساند: «در مجاورت تاکستانمان، درخت گلابی پرثمری بود که میوههایش هیچ جذابیتی نه از حیث زیبایی داشت و نه از بابت طعم (طبق عادت ناپسندمان بازی ما را بدان جا میکشاند). ما که تعدادی پسربچهٔ شرور بودیم، بدانجا میرفتیم، درخت را میتکاندیم، میوههایش را میربودیم و از آن غنیمتی بزرگ میساختیم. نه آن که بخواهیم از خود پذیرایی کنیم، بلکه کمی از آن میخوردیم و باقی را جلوی خوکان میانداختیم و دل خوشیمان صرفاً ارتکاب عملی ممنوع بود.»۱
[۱] اعترافات اگوستین قدیس، ترجمه افسانه نجاتی، پیام امروز، تهران ۱۳۸۲، ص ۳۸