اعمال رسولان ۲۰:۲۴
اما جان را برای خود بیارزش میانگارم، تنها اگر بتوانم دور خود را به پایان برسانم و خدمتی را که از خداوند عیسی یافتهام، به کمال انجام دهم، خدمتی که همانا اعلام بشارت فیض خداست.
جایی در میان کوههای ترانسیلوانیا، در روستای کوچک لیوادا، یکی از رهبران بزرگ روحانی رومانی زندگی میکرد: ترایان دورس (Traian Dors). او بیش از هفده سال از عمر خود را بهخاطر فعالیتهای بشارتی در زندان گذرانده بود. آخرین باری که به زندان افتاد، آنقدر به او کم آب و غذا دادند تا از گرسنگی و تشنگی بمیرد. این روش کمونیستها بود. وقتی مرگ دورس را حتمی دیدند، وی را به خانهاش فرستادند تا در آنجا بمیرد. ضمناً برای اطمینان کامل از توقف همه فعالیتهای مسیحیاش وی را به «حصر خانگی» محکوم نمودند. او شکایت کرد: «اما دکتر باید مرا ببیند». با درخواستش موافقت کردند: «دکتر میتواند هفتهای یک بار به دیدنت بیاید».او در حالی که چشمک میزد، به ما گفت: «بدین ترتیب دکتری را انتخاب کردم که در آن سوی کشورم زندگی میکرد. با اینکه خیلی ضعیف بودم، هنوز میتوانستند مرا به نزد دکتر ببرند، از این طریق در طول راه امکان دیدار با برادران برایم فراهم شد». «نباید در راه توقف کنی؟ تو حالا دیگر پیر شدهای، کس دیگری نیست که این کار را انجام دهد؟» پیرمرد فقط شانههایش را به نشانه مخالفت بالا انداخت. «ما دانههای گندم هستیم که باید بر زمین افتاده بمیریم. تنها در آن صورت است که محصول به بار میآید. برای زنده ماندن بدن مسیح باید مردن را آموخت».
شاید به نقطه مورد نظرمان نرسیم، اما میتوانیم زیستن برای مسیح و بدن او را با میل و رغبت آغاز کنیم. «زیرا هیچیک از ما برای خود زندگی نمیکنیم و هیچیک از ما برای خود نمیمیریم. اگر زندگی میکنیم، برای خداوند است، و اگر میمیریم، آن نیز برای خداوند است. پس خواه زندگی کنیم، خواه بمیریم، از آن خداوندیم»(رومیان ۷:۱۴- ۸).