- لوقا ۲: ۴۰-۵۲
- افسسیان ۶: ۱-۴
لوقا تنها نویسندهای است که رویدادی از زندگی عیسی مسیح را گزارش میکند که بین رویدادهای مربوط به تولد و آغاز خدمت عمومی اوست. عیسی دوران کودکی خود را در امنیت خانواده سپری کرد و با این کار، برای همیشه اهمیت خانواده را در جامعه مشخص کرد.
عید پِسح، عیدی بود که یهودیان بهشدت به آن پایبند بودند و هر ساله چندین هزار خانوادهٔ یهودی برای شرکت در این جشن به اورشلیم میآمدند. در آن زمان، عیسی ۱۲ ساله بود. سِنی که یک پسر یهودی جایگاهی بهعنوان یک شخص بالغ در جماعت مذهبی کسب میکرد. پس این سفر برای این خانواده بسیار خاص بود. بهطورکلی، افراد زیادی برای مصاحبت و امنیت با هم سفر میکردند، پس تعجبی ندارد که مدتی قبل از سفر بازگشت، عیسی گُم شده بود.
مریم و یوسف -مانند هر والدین دیگری در این شرایط- بسیار مضطرب و پریشان شدند. چنانکه مریم بعد از اینکه عیسی یافت شد، با توبیخ عیسی این را ابراز کرد (آیهٔ ۴۸). در کل، این تصویری از خانوادهای شاد و الهی است با نگرانی برای یکدیگر و نگرانی برای انجام وظیفهشان در برابر خدا. مریم و یوسف بهوضوح نگران این مسأله بودند که فرزندانشان را در ایمان پرورش دهند.
البته عیسی پسر کاملی بود. در رابطه با او هیچ مشکل خانوادگیای نمیتوانست وجود داشته باشد. آیهٔ ۴۰ در مورد اوایل کودکی او میگوید: «آن کودک رشد میکرد و قوی می شد. او پُر از حکمت بود و فیض خدا/ لطف خدا بر او قرار داشت.» دربارهٔ زمان بعد از این رویداد در اورشلیم، آیهٔ ۵۲ اینطور میگوید: «و عیسی در قامت و حکمت، و در محبوبیت نزد خدا و مردم، ترقّی میکرد.» روابط عیسی در یک خانوادهٔ انسانی، او را برای تکلیفی که برای انجامش آمده بود، آماده کرد. این افتخار بزرگی بود که خدا نه تنها به مریم داد که مادر عیسی بود، بلکه به کل این خانواده که او را پرورش دهند. اگرچه در ابتدا در یوحنا میخوانیم که «برادرانش به او ایمان نداشتند»، اما ظاهراً رستاخیز، ذهن یعقوب و یهودا را عوض کرد؛ چون آنها در اتاق بالای خانه به مریم و شاگردان پیوستند و منتظر روح القدس شدند. همچنین، هر دو رهبران محترم کلیسا شدند و نامههایی نوشتند که در کتاب مقدس گنجانده شدهاند.
پولس رسول در نامهاش به افسسیان ۶ آیهٔ ۴ به والدین میگوید: «آنها را با تعلیم و تربیت خداوند بزرگ کنید.» و بعد در آیهٔ ۱ : «ای فرزندان، از والدین خود در خداوند اطاعت کنید.»
کلمهٔ تربیت (انضباط) و شاگرد، از یک ریشهٔ مشترک هستند. هر دو برگرفته از کلمهای لاتین به معنای «آموختن» هستند. تربیت یا انضباط، مفهوم مهمی در زندگی خانوادگی است. همهٔ ما فراخوانده شدهایم که شاگردان باشیم؛ یعنی افراد تربیتشده. این یعنی یک زندگی نظمیافته و پیوستهداشتن و تربیت و انضباط شخصی، پایهٔ اساسی برای تربیت در خانه است.
بنابراین، تربیت باید همیشه از ما والدین یا معلمان آغاز شود. این معمولاً جایگاهی است که در پذیرش آن دچار مشکل میشویم. تربیت مربوط به نگرش است، نه کلام. همینطور، مربوط به تمرین و اجراست، نه موعظه. این شاهد و نمونهٔ زندگی ماست که از ایمان ما سرچشمه گرفته، در خانه ثُبات را برقرار خواهد کرد. اگر ما والدین یا معلمان، شخصاً تربیت نشده باشیم، نمیتوانیم به فرزندانمان بیاموزیم که تربیت شوند. در واقع، هدف تربیت مسیحی این است که ما را بیشتر شبیه مسیح سازد.
تربیت در خانه باید همیشه بهطور فعال، مفید و اصلاحکننده باشد. نه فقط با گفتن، بلکه با نشان دادن. عیسی نه تنها محبت را آموخت، بلکه محبت بود. او نه تنها عدالت را آموخت، بلکه عدالت بود.
بیایید تمام تلاشمان را بکنیم و مطمئن شویم که خانهمان جایی است که خداوند در جایگاه اول قرار میگیرد و فرزندانمان با او آشنا میشوند. بیایید از خداوند بخواهیم که به ما انضباط شخصی بدهد تا بتوانیم تربیت و انضباط الهی را در خانهمان برقرار کرده، نمونههایی از محبت و فیض و حکمت شویم که فرزندانمان از آن سرمشق خواهند گرفت.