پیشگفتار:
دنیایی که در آن زندگی میکنیم، جایی است خطرناک؛ زیرا که در آن، چیزهای بسیاری ما را تهدید میکنند. خواه دولتها و حکومتهایی که میخواهند ما را در «چهارچوب» خود محدود کرده و تحت کنترل خود نگاه دارند، خواه اعضای خانوادۀ ما و دوستانی که وقتی مطابق میل آنها عمل نمیکنیم. کودکان ما نیز در برابر چنین مواردی مصون نیستند. آنها در مدرسه در معرض خطر بزرگترها یا شاگردانی هستند که خواهان اطاعت بیچون و چرای آنها هستند. در خانه نیز با خطر آن دسته از اعضای خانواده یا حتی دوستان اعضای خانواده روبهرو هستند که میخواهند با اقتدار خود، آنان را تحقیر کنند. ما بهعنوان خانواده، ممکن است حتی با خطر سیل و زلزله مواجه شویم [که البته بهنظر میرسد اخیراً به فراوانی اتفاق میافتند]. همۀ این خطرات دائماً ما را تهدید میکنند و بهنظر میرسد که ما قادر به متوقفکردن آنها نیستیم.
پس به کجا پناه ببریم؟ کودکان ما به کجا پناه ببرند؟ خُب، ما میتوانیم به پدری که در آسمان است پناه ببریم، یعنی همان کسی که ما را در دستان امن خود پناه داده و همیشه مراقب ماست. خدا همانطور که از موسی، این پسربچۀ کوچک، در برابر خطر حتمی مرگ محافظت کرد تا او را برای هدف بزرگتری در زندگیاش حفظ کند، میتواند از ما نیز محافظت کند. او برای انجام این کار به چیز زیادی نیاز ندارد. تنها چیزی که خدا برای موسای نوزاد بهکار برد، قلب مهربان یک مادر، سبدی از پاپیروس، خواهرش و دختر همان پادشاهی بود که میخواست موسی را بکشد. اینها ابزارهای عجیبی هستند، اینطور نیست؟
اما خدا قادر به انجام هر کاری است. او میتواند از ما و کودکانمان محافظت کند. در حقیقت، این همان کاری است که او میخواهد انجام دهد. آیا میخواهیم برای انجام این کار به او اعتماد کنیم؟ آیا میخواهیم این را با اعتماد به او بسپاریم تا همۀ کارها را مطابق اهدافش انجام دهد؟ اهدافی که برای محافظت از ماست تا نقشههایش را همانطور که برای موسی عملی کرد، برای زندگی ما نیز عملی کند؟ اگر ما این کار را انجام دهیم، او کوتاهی نمیکند. او فقط نقشههای خوب برای ما دارد. او میتواند و میخواهد که از ما محافظت کند! بیایید نیازمان به محافظت را به خدا بسپاریم و به وی این فرصت را بدهیم تا کاری را که فقط او قادر به انجامش است، به ما نشان دهد!
بیایید داستان موسی را به کودکان خود بیاموزیم. از این داستان، آنها کاملاً یاد میگیرند که حتی وقتی شرایط ناامیدکننده است و بهنظر میرسد که راهی وجود ندارد (بههرحال، چگونه یک مادر میتواند نوزادی را که با صدای بلند گریه میکند، پنهان کند؟)، خدا میتواند مداخله کند. او محافظت میکند! بیایید به آنها دربارۀ امید محافظتی که خدا به ما میدهد، تعلیم دهیم و به آنها بیاموزیم که آنها هم میتوانند در ناامیدی و یأس، و زمانی که با خطر مواجه میشوند، به خدا پناه ببرند. او برخلاف ما میتواند در هر ۷ روز هفته و تمام ۲۴ ساعت با آنها باشد. او همیشه حضور دارد و همیشه آمادۀ کمک و محافظت از آنهاست. آنها باید بدانند که او میتواند این کار را انجام دهد! بیایید به آنها کمک کنیم تا به این موضوع پی ببرند!
نگاهی به کتابمقدس:
خروج ۱: ۶ – ۲: ۲۵
آیهٔ کلیدی:
مزامیر ۱۲: ۷، «خداوندا، تو ایشان را نگاه خواهی داشت؛ تو ما را از چنین مردمان، جاودانه [همیشه] حفظ خواهی کرد.»
مفهوم کلیدی:
خدا در برابر آسیبها از ما محافظت میکند تا اهداف خود را برای زمان حال و آینده به انجام رساند.
اهداف درس (دانستن، احساسکردن، انجامدادن):
۱- بدانند که فرعون از تعداد اسرائیلیها ترسید و فرمان داد نوزادان پسر آنها را در رودخانه بیندازند. مادر موسی، او را در سبدی بر رودخانه گذاشت. خدا هدفی برای آینده داشت و دختر فرعون را محافظ او قرار داد.
۲- احساس کنند حتی اگر اتفاقات اطراف خوب نباشند، خدا از آنها محافظت و از این اتفاقات برای انجام اهداف بزرگ خود استفاده میکند.
۳- شرایطی که خودشان یا دیگران در آن نیاز به حفاظت دارند را تشخیص داده و به خدا اعتماد کنند.
وسایل مورد نیاز:
– کتاب مقدس
– خوراکی
– کیسه/ سبد هدایا
– سرودهای پرستشی کودکانه
– تختۀ سفید (وایت بُرد) یا کاغذ، ماژیک
– کارتهای تصویری موسی
– تصاویر یا وسایلی که برای محافظت در برابر آسیبها به ما کمک میکنند , کیسهای برای قایمکردن آنها
– وسایل موردنیاز برای نمایش (عروسک، سبد، ملافۀ آبی برای رودخانه، تاج و غیره)
– الگوی سبد، نوارهای کاغذی، توپهای پنبهای، چسب، مداد، وسایل رنگآمیزی و کارتهایی برای نقاشیکردن
خوشامدگویی:
- سرود خوشامدگویی (سرود مربوط به این قسمت و قسمتهای دیگر، برای دانلود در آخر همین صفحه قرار داده شدهاند.)
- خوراکی: خوراکیهایی را به بچهها بدهید که نیاز به تمیزکاری بعد از خوردن نداشته باشند. مانند آبمیوه و بیسکویت. زمانی را برای خوردن خوراکیها تعیین کنید: مثلاً ۱۰ دقیقه.
- زمان گفتگو: با بچهها دربارهٔ هفتهای که داشتند صحبت کنید. از آنها بپرسید چه کارهایی کردند، چه احساسی داشتند و… . نشان دهید که به آنها اهمیت میدهید.
- درس هفتۀ گذشته را پیگیری کنید.
پرستش و هدیه:
– سرودهایی دربارۀ موسی، محافظت خدا، اهداف خدا
– جمعآوری هدیهٔ بچهها (به یک سبد یا کیسه برای جمعآوری هدایا نیاز دارید. به آنها بگویید که این هدایا را بهعنوان پرستشی برای خدا جمعآوری و برای کمک به دیگران استفاده میکنید.)
خدای محافظ
آروم آروم آروم روی آب سبد | میره میره میره تا برسه مقصد | |
یک طفل کوچیک اونجا خوابیده | مادرش اونو به خدا سپرده | |
آروم آروم آروم خواهر موسی | میره میره میره دنبال موسی | |
میبینه از دور دختر فرعون | کشید موسی رو از تو آب بیرون | |
دختر فرعون دوست داشت اونو ببره خونه | مثل پسر خودش موسی را بزرگ کنه | |
(مریمِ باهوش اما زودی رسید اون از راه | گفت یکی رو میشناسه که پرستار اون باشه) ۲ بار | |
این بود نقشهٔ خدا حفاظت کرد از موسی | حتی تو کاخ فرعون بود همراه موسی | |
(اینو باید بدونیم خدا مراقب ماست | تا اهداف خوبش رو کامل کنه برای ما) ۲ بار |
دعا برای درس:
درس را با دعا شروع کنید. خدا را شکر کنید که وسایل و افرادی را به ما داده است که در برابر آسیبها از ما محافظت کنند. خدا را شکر کنید که همیشه با ماست و همهچیز را برای انجام اهداف بزرگ خود در زندگی ما به کار میبرد. از خدا بخواهید که هر روزه از ما و عزیزانمان محافظت کند.
قلاب (جلب توجه آنها):
تصاویر را در دست بگیرید یا روی زمین طوری قرار دهید که بچهها نتوانند تصاویر را ببینند (اگر وسایل کمکآموزشی را تهیه کردهاید، آنها را در یک کیسه بگذارید).
بگویید: «امروز من چند تا عکس با خودم آوردم (یا وسایل کمکآموزشی در داخل کیسه). میخوام هر کدوم از شما یکی از این عکسا/وسایل کمکآموزشی رو انتخاب کنین و به بقیۀ نشون بدین. بعد از اینکه اونا رو برداشتین و به ما نشون دادین، بهمون بگین که این چیه یا کیه و برای ما چی کار میکنه. آمادهاین؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.) عالیه!
خُب، کی دوست داره اول شروع کنه؟ (اجازه دهید که آن بچه یک تصویر/ وسیلۀ کمکآموزشی را بردارد.) چی داری؟ (اجازه دهید پاسخ دهد.) این وسیله/شخص برای ما چی کار میکنه؟ (اجازه دهید پاسخ دهد.) درسته. اونا از (سر، دست، بدن، فکر، ذهن و…) ما محافظت میکنن. اونا برای ما خیلی مُفیدن، مگه نه؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.)»
اجازه بدهید که هرکدام از بچهها بهنوبت این کار را انجام دهند، حتماً وسایل کافی فراهم کنید که هر بچهای بتواند یک وسیله انتخاب کند. وقتی همۀ بچهها بهنوبت این کار را کردند، بگویید: «خُب، فکر کنم تموم شد. ما همۀ عکسایی/وسایل کمکآموزشی رو که امروز آورده بودم، دیدیم. چیزای دیگهای به فکرتون میرسه که بتونن برای محافظت از ما مفید باشن؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.) بله، اینا هم به محافظت از ما کمک میکنن.
میخوام توی داستان امروز براتون تعریف کنم که چطور خدا فقط با استفاده از یه سبد، از یه نوزاد کوچیک محافظت کرد. نظرتون چیه؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.) بهنظرتون یه سبد میتونه از یه نفر محافظت کنه؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.) خُب، توی داستان امروزمون محافظت میکنه. گوش کنین و یاد بگیرین که چطوری این اتفاق افتاد.»