اما این حس تقصیر کاذب از کجا میاد و مشکل کجاست؟

در دو بخش گذشته گفتیم که ما مادران مرتب از حس تقصیر مادرانه رنج مى‌بریم و این زندگى روزانه ما را متلاطم مى‌کنه. هر چند که حس تقصیر همیشه هم بد نیست و می‌تونه مثبت و سازنده باشه، اما خیلی وقتا تشخیصش از حس تقصیر کاذب مشکله. حس تقصیر کاذب بى‌منطقه، چون حقایق رو در نظر نمی‌گیره، همچنین قضاوت سازنده‌اى نداره؛ چون هویت و شخصیت ما رو مورد هدف قرار میده و نه رفتار غلط ما رو.

در ادامه چند دلیل به ذهن من خطور کرد که ما مادرانبه‌واسطه اونها مرتب احساس تقصیر کاذب داریم:

کمال‌گرایی

مادری رو می‌شناختم که همیشه سعی می‌کرد بهترین و گرونترین پوشاک رو برای دخترش تهیه کنه، همیشه باید به دخترش نقش‌های مهمی در نمایش‌های مدرسه داده می‌شد و اگر احیاناً به یکی از جشن تولد هم‌کلاسی‌ها دعوت نمی‌شد، شدیداً آزرده‌ خاطر می‌شد. چون در نظر اون مادر بی‌نقص، دخترش بی‌نظیر بود و دلیلی نبود که دخترش در هر کجا بالاترین، بهترین و محبوب‌ترین نمی‌بود. چنین مادری همیشه از فکر اینکه بهترین رو برای فرزندش انجام نداده احساس تقصیر می‌کنه.

کمال‌گرایى، تقلایی‌ است برای کامل و بی‌نقص بودن و بالطبع تلاشی مذبوحانه و فلج کننده. تقلایى که در ظاهر؛ فرد رو مصمم و کوشا برای رسیدن به هدف جلوه می‌ده، اما در اصل فرد رو تبدیل به ضعیف‌ترین و شکننده‌ترین شخص می‌کنه.هر چند تلاش و کوشش به خودی خود بسیار خوبه، امامشکل اینه که شخص کمال‌گرا مرتب خودش رو با دیگران مقایسه می‌کنه و نه با داشته‌ها و توانایی‌های خودش. همین مسأله ما رو به نکته بعدی می‌رسونه.

مقایسه با دیگران

وقتى ما به عنوان یک مادر مرتب خودمون و فرزندانمون رو با دیگران مقایسه مى‌کنیم، این رفتار ناخودآگاه در ما احساس نگرانى، ناامنى و بالطبع عذاب وجدان به‌وجود میاره. در کتاب غلاطیان۴:۶ پولس میگه: «هر کس باید اعمال خود را بیازماید. در آن صورت فخر او به خودش خواهد بود بی‌آنکه خود را با دیگران مقایسه کند».مقایسه امکانات و وضعیت هوشى و تحصیلى فرزندانمون، ما و فرزندانمون رو به رقابتى ناسالم وا مى‌داره، رقابتى که ما رو از مشاهده توانایی‌ها و خصوصیات خوب فرزندمون ناتوان مى‌کنه، و همچنین قادر نخواهیم بود که نقاط قوت خومون رو هم ببینیم؛ چرا که تماماً متمرکز بر رفتار مادران دیگه هستیم.

نکته دیگه اینه که، خیلی راحته که به درخواست هر روزه فرزندانمون جواب مثبت بدیم وقتی که جمله«اون چیزی که فلانی داره منم می‌خوام» روبه زبون می‌یاره. چون به این ترتیب هم اونا رو ساکت می‌کنیم و هم به عذاب وجدان همیشگی خودمون که میگه: «اگر بچه‌ت فلان عروسک باربى رو که خواسته نداشته باشه، عقده‌ای می‌شه»،جواب دادیم. درحالی‌که اون عروسک‌هاى زیادى داره و دلیل خواستن یکی دیگه صرفاً این هست که دوستش یک باربى تازه خریده، ولی آیا کلام خدا به‌طور واضح در مورد طمع صحبت نمی‌کنه؟ آیا ما با جواب مثبت دادن به زیاده‌خواهى فرزندمون، اونو به زیر پا گذاشتن کلام خدا تشویق نمى‌کنیم؟

در بخش آینده سعى خواهیم کرد به دو ریشه دیگر حس تقصیر مادرانه نگاه کنیم، و اینکه در نهایت خدا چه‌طور به این قضیه نگاه مى‌‌کنه.

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.