دعا چیست؟ آیا باید طبق الگوی خاصی انجام شود؟
اگر از دَه شخص مختلف بخواهید که دعا را تعریف کنند، به احتمال قوی دَه جواب متفاوت خواهید شنید. جوابها میتوانند از یک «هوم؟» ساده شروع شوند و تا مرحلهای از بازی با کلمات پیش بروند که حتی یک پروفسور الهیات را نیز متحیر کنند. دعا، بازتاب قلبی هر کسی است که به دنبال خدا میگردد. به همین دلیل هر یک از ما دعا را بهگونهای برای خودمان تعریف میکنیم، اما خدا رهنمودهای روشنی به ما داده است که ما را در پیبردن به هدف و مقصود او از دعا کمک میکنند. در اینجا، مأموریت ما این است که به شما کمک کنیم تا مفهوم واقعی دعا را درک کنید و ببینید که دعا چگونه میتواند در زندگی و دنیای پیرامون شما تغییر و تحول ایجاد کند. مهمترین نکتهای که باید بهیاد داشته باشید این است که دعا حلقهٔ اتصال ما به خداست. از این طریق است که پدر آسمانی خود را بهطور مستقیم درگیر زندگیمان میکنیم.
مردم در طول سالیان دراز برای متمرکزساختن دعاهای خود اصول و قواعد خاصی را ابداع کردهاند. مهمترین روشهای معمول عبارتند از: ستایش، اعتراف، توبه، شکرگزاری، تضرع (التماس) و موارد دیگری از این دست. هیچ چیز اشتباهی در این روشها وجود ندارد. شما هم میتوانید به روش خودتان عمل کنید. قصد و نیت ما این است که راه بهتر را بهخاطر داشته باشید. همانطور که بزرگتر میشویم و رابطهٔ ما با خدا عمیقتر میشود، متوجه میشویم که دیگر به آن تذکرهای ساده احتیاج نداریم. دعا برای ما یک امر طبیعی مثل نفسکشیدن میشود و در این مرحله، چیزی شگرف و عظیم برای ما و در وجود ما اتفاق میافتد.
قبلاً راجع به آرزوی قلبی هر مسیحی برای داشتن «فکر مسیح» صحبت کردیم. هر چه به کیفیت این ذهن نزدیکتر میشویم، رابطهٔ ما با پدر آسمانی؛ بیشتر حالت گفتوشنودی راحتوروان را به خود میگیرد، شبیه آنچه که عیسی وقتی که روی زمین بود باید انجام داده باشد، این هدف ما از دعاست.
هدف از دعا چیست و چه تأثیری در زندگی ما دارد؟
آیا تفاوت زیادی وجود دارد بین دعا در قرن بیستویکم با آنچه که در روزهای پس از مرگ و رستاخیز مسیح انجام میشد؟ نه واقعاً، البته تفاوت به میزان اندک و بر حسب ضرورت وجود دارد، همانطور که در مقاطع مختلف تاریخ بوده است، اما بدون شک امروزه نیز اهدافی مشابه را دنبال میکند. ما حتی امروزه بهتر میتوانیم تأثیر گسترده و سریع دعا را درک کنیم. ما از وسایل ارتباطی نظیر اینترنت و تلویزیونهای ماهوارهای برخوردار هستیم.
به همانگونه که خدا نامحدود و تغییرناپذیر است، به همانگونه نیز ماهیت رابطهٔ ما با او چنین است. در سراسر جهان، مردم به زبانهای متفاوت صحبت میکنند، لباسهای متفاوت میپوشند، غذاهای متفاوت میخورند و آداب و رسوم گوناگون دارند، اما دعا به درگاه قادر مطلق، یک زبان جهانی و فراگیر است. وقتی درمورد آن فکر کنید خواهید دید که مانند موسیقی است، زبان موسیقی با قلب و روح شما حرف میزند. کتاب مقدس میگوید که موسیقی آسمان بسیار زیباتر از هر موسیقی زمینی است که بتوان تصور کرد.
- آیا امکان دارد که دعاهای فرزندان امین خدا در گوش او همچون نوای موسیقی باشد؟
- چرا دعا میکنیم و این امر چه تأثیری در زندگی ما دارد؟
نخست آنکه ما دعا میکنیم، چون خدا از ما انتظار دارد که دعا کنیم. او ما را آفریده تا با وی رابطهٔ شخصی داشته باشیم. همچنین دعا میکنیم تا :
- فیض و برکت خدا هر روز در زندگی ما جاری شود؛
- از حمایت و حکمت الهی بهرهمند باشیم؛
- از خدا بخواهیم که در زندگی کسانی که عزیز ما هستند حضور داشته باشد و ایشان را بهسوی خود جذب نماید؛
- خدا را شکر کنیم برای آنچه که هست، آنچه که انجام داده است و آنچه که در آینده انجام خواهد داد؛
- شفا و آرامش الهی را در مشکلات بطلبیم؛
- از خدا بخواهیم که ایمان ما را استوار کند اگر اکنون با ایمان خود در کشمکش هستیم؛
- عدالت و رحمت خدا را بطلبیم؛
- از خدا بخواهیم که ارادهٔ خود را در زندگی و محیط پیرامون ما انجام دهد؛
- او را بشناسیم و همصدا با هم بگوییم: «والاترین سطح دعا طلبکردن نیست، بلکه یک سکوت ژرف و عمیق است که در آن میتوانیم آرام بگیریم و او را بشناسیم. در این سکوت، قلب و ذهن ما منوّر میشوند.»
اگر باور داریم که پدر پُرمحبت و قدرتمند آسمانی به واقع بهترینها را برای فرزندانش میخواهد، در اینصورت تنها واکنش طبیعی ما این خواهد بود که دعا کنیم تا اراده و خواست او انجام شود، حتی اگر در یک مقطع زمانی نمیتوانیم آن را درک کنیم. از طریق دعاست که میفهمیم خالق جهان در یک رابطهٔ بسیار نزدیک با زندگی و فعالیتهای مردم درگیر است و چنانچه صلاح بداند، میتواند شرایط ما را تغییر دهد. سهم ما این است که دعا کنیم و سهم خدا این است که بشنود و پاسخ بدهد. این موضوع که حتماً پاسخ خدا را بشنویم، مسئولیت بیشتری بر عهدهٔ ما میگذارد. از قدیم گفتهاند که: «خدا دو تا گوش به ما داد برای شنیدن و یک دهان داد برای پاسخ دادن. دو گوش و یک زبان از آغاز، یعنی اینکه دو بشنو و یک بیش مگوی.» دعا زمانی در نظر ما با معناتر خواهد بود که همین نکتهٔ ساده را فراموش نکنیم.
وقتی تمایلی به دعا نداریم یا آنقدر آسیبدیده و ناراحت هستیم که نمیخواهیم دعا کنیم چه باید بکنیم؟ درست در چنین زمانی است که بیشتر از هر وقت دیگر نیاز داریم تا با پدر آسمانی خود صحبت کنیم.
معمولاً زمانی که همه چیز بهخوبی پیش میرود، خدا را فراموش میکنیم. در شرایطی که عصبی یا غمگین هستیم، به خدا حمله میبریم و نمیخواهیم دعا کنیم، اما به محض آنکه بر احساسات خود غلبه کنیم، بهتر می توانیم فکر کنیم. مگر غیر از این است که وقتی با یک بحران روبهرو میشویم، باید اول از همه دعا کنیم؟