«چنانکه ما شفا یافتیم، دنیا شفا یافته است. انجام هر کار با هدفی غیر از محبت، به معنای بازگشت دوباره به زندگی دور از خدا و ماندن در جدایی ابدی است.»
ماریانه ویلیامسون
«انسان بدون شک دیوانه است. قادر نیست حتی یک کرم کوچک را خلق کند، اما خدایان فراوانی برای خودش میسازد.»
میشل دی مونتین
بزرگترین تصمیمی که تاکنون در زندگی گرفتهاید چه بوده است؟ شاید مجبور شده باشید دست به یک انتخاب دردناک بزنید، مثلاً نگرانی از اینکه در کدام دانشکده تحصیل کنید یا اینکه تا چه حد میتوانید تحصیلات دانشکده را دنبال کنید، یا اینکه بعد از جدایی پدر و مادرتان، نزد کدامیک زندگی کنید و یا مورد سوءاستفادهٔ جنسی قرار گرفته و ناخواسته باردار شدهاید و اکنون باید تصمیم بگیرید. شاید در موقعیتی قرار گرفتهاید که فرصت استفاده از دخانیات، الکل و مواد مخدر را داشتهاید و مدتی هم اسیر اعتیاد بودهاید. بعضی از شما برای زندگی با دوستپسر یا دوستدختر خود، به فکر گریز از مدرسه یا فرار از خانه بودهاید.
میگویند: بلاخره زندگی میگذرد یا تا تنور داغ است نان را بچسبان. اینها درست، ولی هر کدام از ما در این زندگی نقشی داریم. شاید تا این مرحله از زندگی خود دست به هیچ انتخاب واقعاً بزرگی نزدهاید، اما بدانید که دیر یا زود باید با چنین تصمیمهایی روبهرو شوید. آیا میخواهید به تنهایی با تصمیمهای سخت و دشوار زندگی مواجه شوید یا ترجیح میدهید که داناترین مشاور عالم را به صحنه بیاورید؟ در هر صورت، خدا مراقب هر جنبهای از زندگی شماست، چه درمورد رابطهٔ جنسی قبل از ازدواج باشد و چه غلبهکردن بر غم و اندوه شخصی یا احساس خجالت یا بیماری.
این خیلی عادی است که ما از یک شخص بزرگتر و باتجربهتر در زندگی (مثلاً پدر، مادر یا شبان کلیسا) مشورت بخواهیم و در عین حال، مادامی که خدا و کلام او را در تصمیمگیریهایمان مد نظر داشته باشیم، مرتکب اشتباه نخواهیم شد.
بیایید به تعدادی از این تصمیمهای «خیلی مهم» نگاه کنیم و ببینیم خدا چطور میتواند در آنها به ما کمک کند.
آیا برای خدا اهمیت دارد که من با چه کسانی دوست میشوم و معاشرت میکنم؟
اگر خدا شما را بهخوبی میشناسد، آیا عاقلانه است فرض کنید که او اهمیت نمیدهد با چه کسانی دوست یا همکار هستید؟ کتاب مقدس مملو از پند و اندرز درمورد اهمیت انتخاب عاقلانه دوستان و عواقب ناخوشایند رفاقت و همکاری با اشخاص شرور و گمراه است. «به راه شریران داخل مشو و در طریق گناهکاران سالک مباش» (امثال ۱۴:۴). «خوشابهحال کسی که به مشورت شریران نرود و به راه گناهکاران نایستد و در مجلس استهزاکنندگان ننشیند» (مزمور ۱:۱). حال به وعده خدا در مزمور ۳:۱ توجه کنید: پس مثل درختی نشانده نزد نهرهای آب خواهد بود… هر آنچه میکند نیک انجام خواهد بود.» پولس رسول در رسالهٔ اول خود به قرنتیان ۳۳:۱۵ مینویسد: «فریب مخورید. معاشرت بد، اخلاق خوب را فاسد میسازد.»
اگر ما در انتخاب یک شخص خاص برای دوستی و رفاقت اشتباه کرده باشیم بالاخره عقل سلیم و تجربه نشان خواهند داد. چنانچه خوششانس باشیم، با مشکل جدیای روبهرو نخواهیم شد. چطور میتوانیم درمورد شخصیت کسی مطمئن باشیم؟ آیا باید اطراف خودمان دیوار بکشیم یا خود را در یک قلعهٔ مستحکم زندانی کنیم و هیچوقت از آنجا بیرون نیاییم؛ چون ممکن است افراد خدانشناس و شرور روی ما تأثیر بگذارند؟ البته که نه. به عیسی نگاه کنید که باعث خشم و رنجش رهبران مذهبی یهود شد، زیرا بر سفره کسانی که ناپاک و بیارزش حساب میشدند به غذا مینشست و اشخاصی را شفا میداد که هیچکس حاضر نبود به آنها دست بزند. او ایشان را تحتتأثیر قرار میداد. در اینجا باید مطلب مهمی را بهیاد داشته باشیم: ما عیسی نیستیم. ما قدرت دروننگری و پایداری او در برابر نفوذ دیگران را نداریم. بنابراین بهتر است احتیاط کنیم و هوشیار باشیم تا وقتی که به سطح بالاتری از بلوغ و قضاوت برسیم.
در حال حاضر، اگر چند نفر از دوستان مسیحی ما نیز در یک جمع یا گروه حضور داشته باشند که بتوانند از ما حمایت کنند راحتتر میشود بر دیگران تأثیر مثبت بهجای گذاشت. قسمت مهمی از رشد روحانی در مسیحیت این است که یک «برادر» یا «خواهر» قویتر بتواند از «برادر» یا «خواهر» ضعیفتر خود حمایت کند. همانطور که در دانش و حکمت رشد میکنید، بیشتر میتوانید بر باورهای خود محکم بایستید و بیش از آنچه دنیا بر شما تأثیر بگذارد شما میتوانید بر دنیا اِعمال نفوذ کنید. نمیتوانید توقع داشته باشید که در دنیای واقعی زندگی و فعالیت کنید، مگر آنکه در بعضی جنبهها تجربهٔ دست اول داشته باشید . منظورم این نیست که یک چک سفید به شما داده شده است تا آنچه را که میدانید اشتباه است آزمایش کنید به این بهانه که بتوانید با افکار و احساسات دیگران بهتر ارتباط بر قرار کنید.
خودم را در حلقهٔ دوستانی قرار میدهم که با ایمان من سهیم باشند
وقتی میبینید کسی نیاز دارد که یک نفر در زندگیاش تأثیر مثبت و سازندهای بهجا بگذارد، شما این آزادی عمل را دارید که دست دوستی و رفاقت به سویش دراز کنید، اما لازم است دوستان دیگری را در کنار خود داشته باشید که به نفع شما عمل کنند (مراقب باشید که «روی سر» آن شخص خراب نشوید). ممکن است کمک شما را رد کند، اگر چه اغلب مواقع اینطور نیست، اما بهیاد داشته باشید که کمککردن به زندگی یک آدم تنها که در ظاهر همه چیز حتی شخصیت خودش را هم گم کرده، خیلی سنگینتر از آن است که به تنهایی بتوانید کاری از پیش ببرید. اگر احساس میکنید که تحت فشار هستید، توقف نمایید و دوباره شروع کنید. یکی از والدین یا شبان گروه جوانان را با خود همراه کنید یا دست کم او در جریان تلاش خود بگذارید. ما نمیتوانیم هر مشکلی را برطرف کنیم، اما میتوانیم دعا کنیم تا خدا دخالت کند. گاهی اوقات ما فقط باید دانه را بکاریم و شخص دیگری آن را آبیاری کند. هیچکس نمیتواند تمام وقت خود را به دیگری بدهد. اشکالی ندارد که طرف مقابل به این دوستی خاتمه دهد بهتر از این است که شما قطع رابطه کنید.
همهٔ ما بارها در معرض وسوسه قرار میگیریم، خود را در حلقه دوستانی قرار بدهید که با ایمان شما موافق و سهیم هستند. در اینصورت، نوع نگاه شما به زندگی چنان شکل خواهد گرفت که تا پایان عمر آن را حفظ میکنید. فیض خدا هیچگاه بیشتر از این نمیتواند مشهود باشد که دوست یا دوستانی در اراده او با ما همراه شوند که هم در خوشیها و هم در رنجهای ما خود را سهیم بدانند. شما سعی کنید اینگونه باشید و در عین حال به دنبال دوستانی اینچنین هم برای خود بگردید. اگر تا حالا مرتکب اشتباه شدهاید نگران نباشید، دنیا به آخر نرسیده است. خدا میتواند شما را دوباره بلند کند و کمک نماید تا از اشتباهات خود درس بگیرید.
«یقین دارم آن که کاری نیکو در شما آغاز کرد آن را تا روز عیسای مسیح به کمال خواهد رسانید».
(فیلیپیان ۶:۱)
شیطان با ایجاد حس تقصیر و حقارت نسبت به انتخابهای نادرست در گذشته سعی میکند شما را به زمین بیندازد. شما باید تا زمانی احساس ندامت و رنجش از اشتباهات خود را داشته باشید که هنوز به حضور خدا نرفته و با توبه از او طلب بخشش نکردهاید. وقتی این کار انجام شد، دیگر لازم نیست به صدای سرزنشهای دروغینی که در ذهنتان پچپچ میکنند توجه کنید.