وقتی از دوستتان میرنجید، چه کار میکنید؟ مسلماً ناراحتکننده است ببینید جمع کوچک دوستان بهخاطر یک اختلاف نظر از هم بپاشد و هیچ کس هم حاضر به آشتی نباشد. اگر دوستانتان به حرفهای شما توجه نکنند و مایل به آشتی نباشند، آنوقت چه؟ جواب این سؤالات را در قسمت قبل بیابید.
طردشدگی: اگر کسی به من بیمحلی کند یا مرا طرد نماید، چه کار کنم؟
طردشدن یا کنارگذاشتهشدن، شبیه عدم توافق یا اختلافداشتن با یک دوست صمیمی یا عضو خانواده نیست. اینها کاملاً با هم تفاوت دارند. این روابط ریشهدار هستند. طردشدن معمولاً زمانی اتفاق میافتد که بخواهید با کسی دوست شوید؛ یا شاید وقتی سعی کنید کسی را که برایش احترام قائل هستید، بهتر بشناسید. کممحلی یا روبرگرداندن، بهخصوص اگر در جمع باشد و دیگران شما را ببینند، خیلی گزنده و دردناک است. احساس بیارزشبودن، اگر نگوییم بدتر، اما دستکم به بدی از دادن کسی است که دوستش دارید. آیا کسی هست که مثل یک مجسمه بیاحساس باشد؟ عصبانیشدن دستکم بروز یک حالت عاطفی است و اگر چه روش قشنگی نیست، اما باعث میشود تا دیگران به شما فکر کنند.
همهٔ ما در طول زندگی بیش از یک بار طردشدگی را تجربه میکنیم. این یک موضوع اجتنابناپذیر است. همیشه کسانی هستند که دوست دارند بهنحوی قدرتنمایی کنند و اگر مراقب نباشیم، قربانی خواهیم شد. وقتی با چنین اشخاصی روبهرو میشوید چند گزینه وجود دارد:
- به روی خود نیاورید و از آنها فاصله بگیرید و به دیگران هم نزدیک نشوید، چون ممکن است شما را در جمع خودشان قبول نکنند؛
- فکر کنید که حتماً مشکل از شماست که دائماً طرد میشوید؛
- میتوانید ببینید که آنها هم مشکل دارند؛ چون از راه تحقیرکردن دیگران احساس مهمبودن میکنند.
محبت، دشمنی را خلع سلاح میکند. با وجود این، هرگز «مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید.» اگر گزینهٔ سوم که بهترین و عاقلانهترین روش است را انتخاب میکنید، میتوانید یک قدم دیگر هم بردارید. تصمیم بگیرید نمونهٔ مثبتی برای آن فرد یا گروه باشید، بدون آنکه بگذارید بفهمند به جلب نظرشان علاقه دارید. یک واکنش محبتآمیز، بهراحتی چنین افرادی را خلع سلاح میکند و باعث برهمخوردن آرامش ظاهری آنها میشود. لازم است از محبت بیقید و شرط مسیح الگو بگیرید. در این راه باید کمی تلاش کنید و کمی هم پوستکلفت باشید، اما بدانید در وجودتان آرامش خواهید داشت، حتی اگر دوباره تحقیر بشوید. این رفتار بار مسئولیت تغییرکردن را بر شانهٔ طرف مقابل قرار میدهد. لازم نیست مثل کسی رفتار کنید که «دنبال دردسر میگردد». در موعظهٔ سر کوه که متی آن را با دقت و به شکل مبسوط ثبت کرده است، میخوانیم که عیسی در بخشی از سخنان خود فرمود: «مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید مبادا آنها را پایمال کرده و برگردند و شما را بدرند.» (متی ۶:۷)
این هم یکی دیگر از مفاهیم ملموس و قابل تجسم است، اما باید منظور او را بفهمیم. برخی اشخاص بدون هیچ دلیل مشخصی همیشه ما را رد میکنند. یکی از نکات مهم در اینجا که قبلاً به آن پی نبرده بودید، این است که اگر در این سنوسال به همه بگویید که مسیحی هستید، به احتمال زیاد از طرف برخی دوستان طرد میشوید. مسیحیبودن در سن نوجوانی بهطور خودکار عامل طردشدن نیست، اما شما را در جهت مخالف با راههای دنیا قرار میدهد. کسانی که مایل نیستند با شما همراه شوند، از انسانیت تازهٔ شما هراس دارند. نگذارید این چیزها شما را مأیوس و دلسرد کنند. در طول سالهایی که پیش رو دارید، خدا بارها صحت تصمیم شما را تأیید خواهد کرد. شاید بعضی از دوستان با شما همراه بشوند. هیچوقت نمیتوانید راههای خدا را حدس بزنید. هر چه بیشتر در ایمان مسیحی عمیق بشوید، بیشتر موعظهٔ سر کوه را درک خواهید کرد. این موعظه یکی از بهیادماندنیترین بخشهای کتابمقدس است. این قسمت را به راحتی میتوانید پیدا کنید. لازم است بارهاوبارها این قسمت را بخوانیم؛ چون عیسی بسیاری از اصول بنیادین زندگی را در آن تعلیم داده است. قانون طلایی فقط یک جنبه از آن تعالیم است. بهتر است تمام آیات فصل ۵ تا ۷ متی را بخوانید. متن موازی آن در لوقا فصل ۶ پیدا میشود.
تأمل شخصی
- اولین بار در چه زمانی و کجا عبارت «قانون طلایی» را شنیدم؟ آیا برای من جدید است؟
- چه زمان قانون طلایی را در زندگیام بهکار بردم؟
- آیا بعد از مطالعه این مطالب تصمیم دارم برای احیای رابطه دوستی شکستهشدهام اقدام کنم؟ آیا اطمینان دارم خدا نیز همین را از من میخواهد؟
- آیا بهتازگی احساس طردشدن را تجربه کردهام؟ آیا کاملاً ناعادلانه بوده؟ چطور با موضوع برخورد کنم؟
- آیا بهنظر من موعظهٔ سر کوه برای امروز هم کاربرد دارد؟