چرا باید دیگران را ببخشم؟
شاید شما در طول زندگی خود با یکی از این «گرینچهای جهان متحد»۱ برخورد کرده باشید. همهٔ شما میدانید که منظور صحبت ما چه کسانی هستند: آن دسته از اشخاصی که بهمحض دیدن شما میخواهند یک جوری شما را نابود کنند. آیا تابهحال پیش آمده که در مدرسه با کسی که شتابان بهسوی کلاس درس میدود برخورد کرده باشید و بعد از آن بهخاطر کلمات رکیک و ادا و اطواری که درآورده بودید پشیمان شده باشید؟
اینها چیزهای کوچکی هستند که هر روز باعث ناراحتی ما میشوند. ما معمولاً هیچ نقشی برای مردم قائل نیستیم و به همین دلیل بخشش در زندگی ما حضور چندانی ندارد. ما فقط سرمان را تکان میدهیم و متحیر از اینکه چه اتفاقی برای یک نفر دیگر افتاده است، به راه خود ادامه میدهیم. مسائل بزرگ در زندگی مردم به زندگی ما هم مربوط است. مهمترین مشکل چیست؟ بعد از آن چه؟
آیا من باید همه، حتی بدترین دشمن خودم را هم ببخشم؟
بین کسی که واقعاً گرفتار است و همه چیز در زندگیاش بههمریخته، با شخصی که فقط روز بدی را شروع کرده است، تفاوت وجود دارد. بههرحال، هر دو مورد میتوانند ما را متأثر و غمگین کنند. در روزی که همه چیز آشفته است و پشت سر هم بدبیاری داریم، امیدواریم که اگر کسی باعث دلخوری ما میشود، حداقل درک داشته باشد و عذرخواهی کند. همینطور، اگر موقعیت برعکس باشد و ما باعث رنجش کسی شده باشیم، باید همینگونه رفتار کنیم. مثلاً توهینکردن موقع رانندگی یکی از این موارد است. یک رانندهٔ بددهان که سر خود را از پنجرهٔ اتومبیل بیرون آورده و کلمات اهانتآمیز بر زبان میآورد.
بعضی اشخاص واقعاً مشکل دارند. بهنظر ما امکان ندارد همان خدایی که ما را آفریده است، ایشان را هم آفریده باشد! اما خدا این کار را کرده است. اگر شما آفریدهٔ خدا هستید، بدانید اشخاص دیگر هم هستند، صرفنظر از اینکه چقدر ممکن است نفرتانگیز باشند. حتی خشنترین جنایتکاران هم مادران مهربانی داشتهاند که آنها را وقتی نوزاد بودند در آغوش تکان میدادند و برایشان آواز میخواندند. مردم برای توجیه اعمال خود دلایل زیادی دارند.
ما تصور میکنیم کسانی که هیچ کس دوستشان ندارد؛ یا بهنوعی کنار گذاشته شدهاند، بدترین آدمها هستند، اما بهتر است بهیاد داشته باشیم که روی این زمین هیچ انسانی [صرفنظر از اینکه چقدر بهنظر دیگران پست و حقیر و بهدردنخور باشد] وجود ندارد که خدا او را از صمیم قلب دوست نداشته باشد. منظور ما این نیست که مردم در قبال اعمال و رفتار خود پاسخگو نخواهند بود، بلکه این است که به همهٔ انسانها فرصت آمرزش و شروع یک زندگی جدید در مسیح داده شده است. «پس اگر کسی در مسیح باشد خلقتی تازه است. چیزهای کهنه درگذشت، هان همه چیز تازه شده است.» ( دوم قرنتیان ۱۷:۵) اگر به زندگی عیسی نگاه کنید، میبینید که او همیشه با پستترین اقشار جامعه برخورد داشت، به آنها امید میداد و بیماریهایشان را شفا میبخشید؛ چون دنیا آنها را طرد کرده بود. تنها راهی که یک نفر میتواند خودش را از این محبت عظیم و فدیهٔ آسمانی معاف کند، این است که برای تمام عمر از پذیرفتن آن خودداری نماید، درست مانند کسانی که از قبول سخنان خود عیسی امتناع کردند.
قلب انسان میتواند سخت باشد و سخت بماند که البته جای تأسف دارد. خدا اینگونه افراد را هم تا لحظهٔ آخر دوست دارد. این امر برای ما خیلی دشوار است.
آیا میشود که در شرایطی خاص بهتر باشد کسی را نبخشم؟
وقتی کلمهٔ «دشمن» را به کار میبریم، اغلب تصویری از یک انسان در ذهن ما شکل میگیرد (البته یک دشمن روحانی بزرگ هم وجود دارد (شیطان) که سعی میکند بین ما دشمنی و نزاع ایجاد کند). شاید آن شخص کار وحشتناکی انجام داده باشد و ما احساس کنیم که هیچوقت نمیتوانیم او را ببخشیم. شاید از طرف کسی صدمه یا لطمهٔ شدید در زندگی خوردهاید. امکان دارد آن شخص یکی از والدین، یک دوست نزدیک، یک فامیل و یا یک فرد کاملاً غریبه باشد. در قبال آنچه رخ داده است تصمیم دارید چه واکنشی نشان بدهید؟ ما در مورد آنچه گفته یا انجام دادهاید صحبت نمیکنیم، بلکه میگوییم بخشیدن در بعضی از شرایط، مانند زمانی که بیدلیل نسبت به شما اهانت، خیانت یا رفتار خشونتآمیز صورت میگیرد؛ یا حقوق انسانی شما نقض میشود، بسیار دشوار است. «همسایهٔ خود را محبت کن»، اولین چیزی نیست که در آن شرایط به ذهن ما خطور میکند. حتی اگر از برخورد با شخص مزاحم هم چشمپوشی کرده باشید، باز نمیتوانید موضوع را فراموش کنید. اینطور نیست؟
خدا میخواهد مراقب این موضوع باشیم که چه چیزهایی را در ذهن خود نگه میداریم و فراموش نمیکنیم. فراموشنکردن یک اتفاق ناخوشایند، بهویژه زمانی که افکار انتقام و تلافی در سر دارید، میتواند نتیجهٔ عکس داشته باشد و به خود شما صدمه بزند. چرا؟ چون پیوسته آن رنجش و دلخوری همراه با درد و ناراحتی در ذهن شما زنده و تازه میماند. آن درد، بزرگ و بزرگتر میشود و مثل یک زنجیر شما را اسیر میسازد و خودتان هر روز یک حلقه به آن اضافه میکنید. بخشیدن، نه تنها انتظار خدا از ماست، بلکه بهترین گزینه برای حفظ سلامت ما هم هست. ما میتوانیم با غصهخوردن به خاطر گذشتهها، خود را بیمار و علیل کنیم، اما اگر آنچه را که باید ببخشیم هر اندازه هم بزرگ، آنوقت آرامش بیشتری دریافت خواهیم کرد. بگذاریم خدا، خدا باشد. «مگو از بدی انتقام خواهم کشید، بلکه بر خداوند توکل نما و تو را نجات خواهد داد.» (امثال ۲۲:۲۰)