آیا بخشیدن یعنی اینکه یک خاطرهٔ تلخ و رنجآور را طوری فراموش کنیم که انگار این اتفاق رخ نداده است؟ چگونه خدا «خاکستر» غمواندوه را در زندگی ما با چیزی زیبا عوض خواهد کرد؟ جواب این سؤالات را در قسمت قبل بیابید.
آیا لازم است خودم را برای آنچه در گذشته انجام دادهام ببخشم؟
بخشیدن چه کسی بیش از همه برای ما دشوار است؟ بخشیدن خودمان. بسیاری از مردم با سرزنش مداوم خود بهخاطر آنچه در گذشته اتفاق افتاده است، خودشان را زجر میدهند. ما نمیتوانیم تاریخ را عوض کنیم. هر چه بیشتر خطاهای گذشته را که [از آنها توبه کردهایم و] خدا [نیز] بخشیده است در ذهن خود زنده نگه داریم، بیشتر تلخکام و پریشان خواهیم شد. ما میتوانیم دیگران را راحتتر ببخشیم تا خودمان را. شاید شما در گذشته مرتکب اشتباهی شدهاید که باعث دردسر خودتان یا شخص دیگری شده است، اما هنوز بهخاطر آن خودتان را مجازات میکنید.
شما نیاز دارید خودتان را دوست بدارید، همانطور که خدا شما را دوست دارد. عیسی فرمود: «همسایهات را همچون خویشتن محبت نما.» (متی ۲۲:۳۷) اگر برای مدت کوتاهی –امیدواریم ماهها یا سالها نباشد– از اینکه انسان هستید پشیمان شدهاید، چون احساس میکنید ناچیز و کمارزش هستید، میتوانید از این وعدهٔ زیبای عهد عتیق آرامش بگیرید: «سالهایی را که ملخ … خوردند به شما رد خواهم نمود و غذای بسیار خورده سیر خواهید شد و اسم یهوه خدای خود را که برای شما کارهای عجیب کرده است تسبیح خواهید خواند و قوم من تا به ابد خجل نخواهند شد.» (یوئیل ۲۵:۲-۲۶)
خدا برکت زیبایی برای ما دارد، وقتی گناهان ما را میآمرزد و آنها را «به اندازهای که مشرق از مغرب دور است» از ما دور میکند (مزمور ۱۰۳:۱۲)، وعده میدهد که گناهان ما را دیگر به یاد نخواهد آورد (ارمیا ۳۱:۳۴). آیا خدا فراموش میکند؟ خدایی که همه چیز را میداند و همه چیز را میبیند، وقتی گناهان ما را میبخشد، آنها را فراموش هم میکند!؟ واقعاً حیرت آور است! کوری تن بوم (Corrie Ten Boom) مسیحی هلندی که با همکاری سایر اعضای خانوادهاش، بسیاری از یهودیان را در طول جنگ دوم جهانی از دید نازیها پنهان کرد، به شکل فوقالعادهای این حقیقت را به ما یادآور میشود: «خداوند نه تنها گناهان ما را میآمرزد و آنها را به اعماق دریاها میاندازد، بلکه یک تابلوی بزرگ «ماهیگیری در اینجا ممنوع است» را هم نصب میکند تا مبادا به عقب برگردیم و بخواهیم آنها را دوباره بالا بکشیم.» بخشیدن، تخصص او بود حتی وقتی که در زندان توسط نازیها تهدید میشد. بعد از جنگ، او با یکی از شکنجهگران خود روبهرو شد. فکر میکنید آب دهان بهصورت او انداخت؟ با وجودی که شاید حق داشت این کار را بکند، اما به نشان بخشیدن آن شخص با او به گرمی دست داد. برای کوری خیلی سخت بود، اما میدانست که این خواست خداوند است. تنها خدا میتوانست برای انجام این کار، به او قوتی عظیم عطا کند. مدتی بعد آن افسر سابق نازی به عیسای مسیح ایمان آورد.
عبارت «هفتاد هفت بار ببخش» به چه معناست؟
عیسی از عبارت «هفتاد هفت بار» در مورد بخشش [که شما حاصل ضرب آن را میدانید] استفاده کرد تا به ما تعلیم بدهد که گاهی اوقات، بخشیدن یک عمل مداوم است. اینکه همیشه کسی هست که باید او را ببخشیم. او همچنین به ما یادآور میشود که آمرزش الهی باید الگوی ما در بخشش باشد، چون تنها خداست که به معنای واقعی میتواند ببخشد. تجسم این صحنه که مثلاً کسی ما را تهدید میکند، ولی ما ۴۹۰ مرتبه او را خواهیم بخشید، خیلی سخت است! اما تا بهحال چند مرتبه خودمان به حضور پدر آسمانی استدعا کردهایم که ما ببخشاید؟ میبینید که هیچ محدودیتی وجود ندارد.
شاید بهترین و شفافترین تصویری که از مفهوم بخشش در اختیار داریم حکایت «خادم بیرحم» در انجیل متی ۲۱:۱۸- ۳۵ باشد. عیسی این حکایت را در ادامهٔ پاسخ خود به سؤال پطرس بیان کرد. پطرس از او پرسیده بود: «سرور من، تا چند بار اگر برادرم به من گناه ورزد باید او را ببخشم؟ آیا تا هفت بار؟» عیسی در جواب او میگوید: «به تو میگویم نه هفت بار، بلکه هفتاد هفت بار.» سپس عیسی سخنان خود را با بیان حکایت پادشاهی ادامه میدهد که مبالغ هنگفتی از خادمین خود طلب داشت (معادل چند میلیارد تومان). یکی از خادمین پادشاه هیچ پولی نداشت که بپردازد. بنابراین، پادشاه دستور میدهد که آن مرد را به همراه خانوادهاش بفروشند و طلب را وصول کنند، اما آن مرد به زانو افتاده و شروع به التماس میکند. پادشاه به وی ترحم میکند و تمام قرض و بدهی او را میبخشد، اما آن خادم بهعوض حقشناسی و سپاسگزاری، وقتی چشمش به یکی از همکارانش افتاد که مبلغ اندکی (حدود چند هزار تومان) به وی بدهکار بود، یقهٔ او را گرفته و پولش را مطالبه کرد. آن شخص با التماس از او مهلت خواست، اما وی امتناع کرد و او را به زندان انداخت. سایر خادمین که شاهد ماجرا بودند، همه چیز را به پادشاه گفتند. پادشاه از رفتار آن خادم بیرحم و خسیس عصبانی شد و دستور داد که او را به زندان بیندازند و عذاب دهند تا وقتی تمام بدهی خود را پرداخت کند.