چرا قوانینی که وضع میکنیم، نمیتوانند به ما کمک کنند؟ آیا برای کسانی که در دنیا هستند، ولی به دنیا تعلق ندارند قوانین متفاوتی وجود دارد؟ چطور باید در این بازی شرکت کنیم؟ جواب این سؤالات را در قسمت قبل بیابید.
الگوی شخصیتی یک مسیحی بدون تردید، باید با الگوهایی که دنیا معرفی میکند تفاوت داشته باشد. این الگو نتیجهٔ تمایلات درونی و تلاشهای شخصی ما نیست، بلکه از روحالقدس سرچشمه میگیرد. گاهی اوقات وقتی به اطراف خود نگاه میکنیم، متوجه میشویم که قوانین چندان هم متفاوت نیستند. چطور ممکن است که یک مسیحی مؤمن گرفتار همان مشکلاتی باشد که یک انسان ملحد و بیاعتقاد است؟ آمار طلاق و سایر معضلات اجتماعی در بین جوامع مسیحی نیز وضعیت بهتری ندارد. همهٔ ما به کمک نیاز داریم.
از آنجا که همگی ما بهطور طبیعی افرادی خود محور هستیم، قوانینی که وضع میکنیم نمیتوانند به ما کمک کنند. ما از خوبی و اخلاقیات حرف میزنیم، اما معیار و شاخص اخلاقیات چیست؟ خوبی و نیکویی چه مفهومی میتوانند داشته باشند اگر از خدا سرچشمه نگرفته باشند؟ زمانی که به مسیح ایمان میآوریم و او را محور زندگی خود قرار میدهیم، تمایلات خودخواهانهٔ نفس انسانی ما («جسم» در اصطلاح کتاب مقدس) کنار میروند و روحالقدس که از جانب مسیح فرستاده میشود، جای آنها را میگیرد. حضور روحالقدس با نمایانشدن آنچه بهعنوان «ثمرهٔ روح» میشناسیم تأیید میشود. یک میوهٔ کوچک همراه با هر نوع غذایی خورده شود، طعم بسیار دلپذیری به آن غذا میدهد. اگر ثمرات روح در وجود ما باشد (محبت، شادی، آرامش، صبر، مهربانی، نیکویی، وفاداری، فروتنی و خویشتنداری)، میتوانیم مثل این میوهٔ کوچک به هر جنبه از زندگی خود یا دیگران که بد طعم یا بیمزه است طعم شیرین ببخشیم.
پولس رسول در رسالهٔ خود به کلیسای غلاطیه این خصوصیات روحانی را در نقطهٔ مقابل «اعمال نفس» یا همان تمنیات خودخواهانه قرار داده است: «اما ثمره روح،محبت شادی،آرامش، صبر، مهربانی، نیکویی، وفاداری، فروتنی و خویشتنداری است. هیچ شریعتی مخالف اینها نیست.» (غلاطیان ۲۲:۵-۲۳) روحالقدس میتواند وجود ما را با آن پُر کند. طبیعت ضعیف انسانی ما نمیتواند تصور کند که قادر به پذیرفتن و حفظ تمام ثمرهٔ روح است. خدا میخواهد تمام ثمرهٔ روح را به ما عطا نماید و ما نیز باید مشتاق دریافت آن بهطور کامل باشیم تا بتوانیم آن را با دیگران نیز سهیم شویم. این کار مانند هدیهای است که ما به خدا میدهیم. بدون شک برکات این عطای روحانی از ما به سایرین هم خواهد رسید.
بنابراین، تا اینجا هدف بازی، دوستداران ورزشی است: هر کسی که بتواند مقدار بیشتری میوه جمع کند و به نفر بعدی در تیم خود برساند برنده است. حرکات مارپیچ در این بازی خیلی زیباست. شما با عبور از میان اعضای تیم حریف امتیاز کسب میکنید. البته کسب امتیاز بستگی دارد به اینکه آنها نتوانند شما را بگیرند و اگر موفق شوید از بین آنها عبور کنید، فریادهای شادی مربی و هواداران تیم به اوج خواهد رسید. اگرچه به احتمال زیاد این نوع بازی را به این زودی در مجموعه بازیهای الکترونیکی نخواهید دید، اما این بازی قهرمانان واقعی است.
وقتی در نظر بگیرید که ما در واقعیت چطور با هم متحد هستیم –خدا ما را اینگونه میبیند–، آنگاه راحتتر به این نکته واقف خواهید شد که ما ساخته شدهایم برای اینکه برنده باشیم. خدا امکان قهرمانشدن را در اختیار همهٔ ما قرار میدهد، حتی اگر متوجه آن نباشیم. شاید به دلایل مختلف نتوانید ارزش خودتان را درک کنید، اما خدا ارزش واقعی شما را میشناسد.
لازم نیست که حتماً مدت زیادی روی این زمین زندگی بکنیم تا بفهمیم که آنچه «آنها» در مورد «سلسله مراتب قدرت» برای کسب مقبولیت و محبوبیت تبلیغ میکنند واهی و پوچ است. «آنها» چه کسانی هستند؟ «آنها» اطرافیان ما هستند. خوب، که چی؟ آنها دستبردار نیستند. آیا میدانید در جدول مقیاس عمومی اهمیت، جایگاه اجتماعی شما کجاست؟ دانستن این موضوع برای ما مهم است. اینطور نیست؟ خدا میداند چه کسانی سعی میکنند به ما بقبولانند که افرادی مغرور، کلهشق؛ کودن یا بدتر از اینها هستیم. اگر به مزامیر نگاه کنید، متوجه خواهید شد که این مشکل همیشه دامنگیر بشر بوده است. (بهعنوان نمونه: مزمور ۱۲، ۲۲، ۳۱، ۳۵، ۴۱، ۵۶، ۷۰، ۸۹، ۱۰۹ و ۱۴۰) خدا اهمیت میدهد. عیسی نیز در طول خدمت زمینی خود اهمیت میداد وگرنه چه دلیلی داشت که فرقههای افراطی مذهبی و ریاکاران خودخواهی که مردم ضعیف را چپاول میکردند، با لحن شدید توبیخ کند؟ عیسی آنان را «افعیزادگان» –نسل مار– خطاب کرد.