محکوم به هاکسویل (بخش اول)
هشت سال قبل، مادرم با مردی بنام جِس ازدواج کرد و این برای من یک مصیبت بود
هشت سال قبل، مادرم با مردی بنام جِس ازدواج کرد و این برای من یک مصیبت بود
هشت سال قبل، مادرم با مردی بنام جِس ازدواج کرد و این برای من یک مصیبت بود
هشت سال قبل، مادرم با مردی بنام جِس ازدواج کرد و این برای من یک مصیبت بود
عشق مادربزرگم به خدا و روحالقدس، تمام وجودش را دربَر گرفته بود
نمیدانم وقتی متوجه بشوید كه دیگران تمام حركات و رفتار شما را نگاه میكنند چه احساسی دارید؟
عیسای مسیح در زندگیاش حضور دارد و بر این اساس تصمیم میگیرد و رفتار میکند
عیسای مسیح در زندگیاش حضور دارد و بر این اساس تصمیم میگیرد و رفتار میکند
اولین مرتبه كه احساس كردم افسرده هستم سیزده سال داشتم. در سن چهاردهسالگی تشخیص دادند كه به این بیماری مبتلا شدهام
عاقبت روز امتحان رسید و من آماده بودم.
عاقبت روز امتحان رسید و من آماده بودم.
چیزی که شرایط را دشوارتر میکرد، این بود که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شده بودند
شما را نمیدانم، اما من همیشه نگران سر و وضع ظاهری خودم بودم.