بندگردان
آه خداوند، شبان من است
محتاج به هیچ چیزی نخواهم
تا ابد در خانه خداوند
ساکن خواهم بود، ساکن خواهم بود
بند ۱
در مرتعهای سبز میخواباند
سوی آبهای آرام میبرد
او جان مرا تازه گرداند
آه خداوند، شبان من است
بندگردان
آه خداوند، شبان من است
محتاج به هیچ چیزی نخواهم
تا ابد در خانه خداوند
ساکن خواهم بود، ساکن خواهم بود
بند ۲
به خاطر نام پرجلالش
به راههای راست هدایت کند
هرگز از بدی نخواهم ترسید
حتی در وادی سایه موت
بندگردان
آه خداوند، شبان من است
محتاج به هیچ چیزی نخواهم
تا ابد در خانه خداوند
ساکن خواهم بود، ساکن خواهم بود
بند ۳
چون تو با منی، نمیهراسم
با آن عصای آهنین تو
با قوت تو، با قدرت تو
تسلی دارم، تسلی دارم
بندگردان
آه خداوند، شبان من است
محتاج به هیچ چیزی نخواهم
تا ابد در خانه خداوند
ساکن خواهم بود، ساکن خواهم بود
بند ۴
در برابر چشم دشمنان
سفرهای بهرم گسترانیدی
مرا چون مهمان پذیرفتهای
و جام مرا لبریز کردهای