چه چیزی کتابمقدس را منحصربهفرد میسازد؟ جواب این سؤال را در قسمت قبلی میتوانید پیدا کنید.
خدا خود را بر انسان مکشوف میسازد
پیش از هر چیز، باید این مسئله بهطور عمیق درک شود که خدا مایل است خود را به بشر آشکار سازد و با او سخن بگوید. خدا میخواهد با انسان مصاحبت و ارتباط داشته باشد. خدا، خدایی است که سخن میگوید و خود را مکشوف میسازد. اما خدا چگونه با انسان سخن میگوید و خود را آشکار میفرماید؟
- شناخت خدا از طریق طبیعت: خدا، وجود و ارادهٔ خود را از چند طریق به انسان آشکار ساخته است. خدا از راه طبیعت با انسان سخن گفته است. در طبیعت میتوان مکاشفهای را از خدا مشاهده کرد. کلام خدا در این خصوص میفرماید: «چیزهای نادیدهٔ او یعنی قوت سرمدی و الوهیتش از حین آفرینش عالم بهوسیلهٔ کارهای او فهمیده و دیده میشود تا ایشان را عذری نباشد.» (رومیان ۱ : ۲۰) باز در جای دیگری میفرماید: «آسمان جلال خدا را بیان میکند و فلک از عمل دستهایش خبر میدهد.» (مزمور ۱۹:۱)
- شناخت خدا بهواسطۀ وجدان: خدا از طریق وجدان انسان نیز با او سخن میگوید. انسان بهطور ذاتی از وجود خدا آگاه است. هر شخص در درون خود احساس میکند که وجود برتری هست که خالق همه چیز میباشد. معیارهای اخلاقی نیز گویا در وجدان انسان حک شده و او را بهسوی انجام راستی دعوت میکند. پولس رسول نیز میفرماید که شریعت و احکام خدا حتی در دل بیدینان نیز مکتوب است و وجدان ایشان گواه است بر احکام الهی (رومیان ۲ : ۱۴ – ۱۵).
نارسایی این طرز شناخت
بلی، خدا از بیرون بوسیله کائناتی که آفریده است صحبت میکند و از درون توسط وجدان انسان. اما آیا انسان به حقایق الهی موجود در طبیعت و به ندای وجدان خود پاسخ مثبت میدهد؟ آیا طبیعت و وجدان به تنهایی انسان را بهسوی شناخت ذات خدا و ارادهٔ او هدایت کرده است؟ واقعیت این است که انسان با وجود دسترسی به نور تابانی که در خلقت هست، خدا را ترک کرده و به ضد او قیام کرده است. خدا بهقدر کافی برای شناساندن خود روشنایی بخشیده است تا کسی ادعا نکند که او بیانصاف است. اما انسان با میل خود، نور طبیعی را رد کرده و خود را به هلاکت ابدی سپرده است. پس این خدا نیست که انسان را به جهنم میفرستد، بلکه این خود انسان است که از خدا میخواهد او را تنها بگذارد، چون میخواهد مطابق میل خود زندگی کند. وقتی خدا با ناراحتی و بیمیلی، انسان را به حال خود وامیگذارد، جز نابودی و ارتداد و جهنم چیزی برای او باقی نمیماند. بنابراین، طبیعت و وجدان به تنهایی نمیتوانند انسان را بهسوی خدا رهبری کنند.
مکاشفۀ کامل خدا در مسیح
خدا بر آن شد که خود را از طریق فرزندش عیسی مسیح به بشر آشکار سازد و او را بهسوی خود فرا خواند. کلام خدا در این زمینه توضیح داده میفرماید: «خدا در ایام قدیم، در اوقات بسیار و به راههای مختلف بهوسیله پیامبران با پدران ما تکلم فرمود. ولی در این روزهای آخر بهوسیله پسر خود با ما سخن گفته است.» (عبرانیان ۱:۱و۲ ترجمه جدید فارسی خدا رستگاری انسان را از طریق فرزندش عیسی مسیح مهیا کرده است. او تنها وسیلهٔ نجات بشر از گناه و محکومیت ابدی است.
نقش کتابمقدس
اما یگانه راه برای آشنایی با پیام نجاتبخش مسیح، کتابمقدس است. در کتابمقدس است که چهرهٔ مسیحِ نجاتدهنده آشکار شده است. از کتابمقدس است که درمییابیم خدا جهان را آنقدر محبت نمود که پسر یگانهٔ خود، یعنی عیسی را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد. از کتابمقدس است که درمییابیم عیسی مسیح آمد تا با مرگ خود بر صلیب، باعث شود خدا گناهان انسان را ببخشد و او را به فرزندی بپذیرد. از کتابمقدس است که پی میبریم عیسی مسیح چهرهٔ قابل رؤیتِ خدای نادیده است و فقط اوست که میتواند خدا را آنطور که هست بر انسان آشکار سازد. این پیام نجات، فقط از طریق کتابمقدس آشکار میشود. بنابراین، کتابمقدس آشکارکنندۀ خاص حقایق الهی است.
پس اگر کسی میخواهد خدا را بشناسد و بداند که خدا برای انسان و نجات او چه طرحی دارد، باید به کتابمقدس رجوع نماید. اینجاست که اهمیت کتابمقدس بهطور کامل آشکار میشود.