مروری بر قسمت قبل:

اکثر افراد اغلب بر این باور هستند که احساساتشان به رفتار دیگران و یا اتفاقاتی که در اطراف آنها رخ می‌دهند بستگی دارد. به‌طور مثال: «رفتار همکارم مرا عصبی کرد»، «همسرم مرا عصبانی کرد»، «مسافرت آرامش‌بخشی بود» و یا «بیکاری افسرده‌ام کرد.» شاید ما جملاتی از این دست را بارها از دیگران و یا گاهی از خودمان شنیده باشیم.

فکر می‌کنید پیغامی که پشت این جملات نهفته است چیست؟ با این جملات ما بیان می‌کنیم که کسی و یا چیزی خارج از خودمان تعیین کننده احساسات ما می‌باشد. در حقیقت ما بدون فکر‌کردن به صحت این عقیده، به‌صورت خود‌به‌خود در ذهنمان به این نتیجه می‌رسیم. در صورتی که اگر لحظه‌ای مکث کنیم و افکار و احساسات خود را ارزیابی کنیم، متوجه خواهیم شد که پله میانی بین این دو را جا انداخته ایم. 

آنچه که واقعاً بر احساسات ما تأثیر می‌گذارند «رفتار دیگران»، «اتفاقات اطراف ما» و یا «دیگر عوامل خارجی» نیستند. بلکه برداشت ما از این عوامل هستند که تأثیر بسیار زیادی بر احساسات ما دارند. 

من چه احساسی دارم؟

آگاه بودن از درون خود و حال روحی‌مان همیشه آسان نیست. گاهی اوقات ما قادر به بیان‌کردن احساسات خودمان در قالب کلمات و جملات نیستیم. لیست زیر شامل کلماتی است که حالت‌های مختلف روحی و احساسی ما را بیان می‌کنند. این لیست به ما کمک می‌کند که راحت‌تر احساسات خود را شناخته و با افکار و احساسات خود تعامل و ارتباط داشته باشیم. 

 کلماتی که برای ابراز احساسات استفاده می‌شوند:

شاد، خوشحال، لذت، هیجان، خوشایند، امیدواری
علاقه‌مند، شاداب، رضایتمندی، حمایت
معذب‌بودن، وحشت زده، مضطرب، نگران
دلواپس، ترس، بی‌قراری، شرمندگی، بد،
حسادت، دلتنگی، یأس، غم، نا‌امیدی، استرس
بی‌ارزشی، تنهایی، طرد‌شدگی، بدون انرژی

بسیاری از افکار انسان از روی عادت، و یا به صورت خود‌به‌خود و به موازات افکار آگاهانه و آشکار؛ در ذهن شکل می‌گیرند. این افکار اتوماتیک (خود‌کار) به صورت ناگهانی و خیلی سریع در ذهن ما شکل می‌گیرند و ما کمتر از آنها آگاه هستیم. همچنین افکار خودکار، بسته به مثبت و یا منفی بودنشان، می‌توانند هیجان خوب و یا بد در ما ایجاد کنند. 

افکار خودکار سه‌ نوع می‌باشند:

  • افکار خنثی: به طور مثال، «شاید امروز دوستم را ملاقات کنم.» 
  • افکار مثبت: «استعداد من در موسیقی خیلی خوب است.»
  • افکار منفی: « من آدم بی‌عرضه‌ای هستم، چون فرصت شغلی خوبی را از دست دادم.»

 بیایید به این مثال نگاه کنیم:

فرض کنید شما به خانه تلفن می‌زنید و کسی جواب نمی‌دهد. بعد از چند دقیقه دوباره زنگ می‌زنید و همچنان کسی جواب نمی‌دهد. در نتیجه شما چندین بار به صورت متوالی تماس می‌گیرد. در این شرایط افراد می‌توانند واکنش‌های مختلفی داشته باشند. برخی ممکن است نگران شوند، برخی بدون نگرانی تماس‌گرفتن را به زمان دیگری موکول می‌کنند و برخی بعد از همان تماس اولیه بی‌جواب، دیگر تماسی نمی‌گیرند. 

رفتار این افراد انعکاسی از افکاری است که از ذهنشان گذشته است. افرادی که در این شرایط نگران می‌شوند، احتمالاً با خود فکر کرده‌اند که حتماً اتفاق بدی افتاده است، گروه دیگر احتمالاً با خود فکر کرده‌اند که اعضای خانواده برای کاری از خانه بیرون رفته‌اند و یا خواب هستند. این نوع افکار که سریعاً و بدون آگاهی در ذهن ما شکل می‌گیرند، افکار خودکار نامیده می‌شوند. 

افکار خودکار می‌توانند انعکاسی از چیزهایی باشند که ما می‌شنویم، می‌بینیم و یا یاد می‌گیریم. اما اکثر اوقات این افکار بازتابی از ترس‌ها و نگرانی‌های ما هستند. به همین خاطر است که این افکار منفی خودکار در ما حس بد و ناخوشایندی را ایجاد می‌کند. افرادی که افسرده هستند اغلب افکاری منفی در مورد خود، دیگران، زندگی و آینده دارند. تغییر‌دادن این افکار می‌تواند احساسات و حالت روحی آنها را دگرگون کند. 

احساسات ما افکار ما نیستند

به‌یاد داشته باشید که تمیز افکار از احساسات در اول شاید کار راحتی نباشد. اگر چه احساسات و افکار ما ارتباط نزدیکی با هم دارند، اما این دو یکی نیستند. آگاه‌بودن از افکار و احساسات درونی خود، اولین قدم به سمت بهبودی است. اگر افکار و اندیشه تأثیر زیادی بر احساسات ما دارند، پس اولین قدم برای تغییر احساسات، تغییر اندیشه و طرز فکرمان است. 

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.