تعجب‌می‌کنم‌که‌بدین‌زودی از آن‌کس‌که‌شما را به‌فیض‌مسیح‌خوانده‌است‌، بر می‌گردید به‌سوی انجیلی دیگر، که‌(انجیل‌) دیگر نیست‌. لکن‌بعضی هستند که‌شما را مضطرب‌می‌سازند و می‌خواهند انجیل‌مسیح‌را تبدیل‌نمایند. بلکه‌هرگاه‌ما هم‌یا فرشته‌ای از آسمان‌، انجیلی غیر از آنکه‌ما به‌آن‌بشارت‌دادیم‌به‌شما رساند، اناتیما باد. چنانکه‌پیش‌گفتیم‌، الان هم‌باز می‌گویم‌: اگر کسی انجیلی غیر از آنکه‌پذیرفتید بیاورد، اناتیما باد.»

(غلاطیان ۱: ۶ – ۹)

مقدمه 

آنچه در این مقاله مورد نظر نویسندۀ این سطرها بوده است ناظر به تمایز اشخاص سه‌گانه در مبحث تثلیث است. چنانکه در این روزها گوییا این آموزۀ سترگ مسیحی با پاره‌ای واژه‌ھا، عبارات و جمله‌ھا به کار می‌رود که نه تنھا مفید مقصود نیستند؛ بلکه باعث اختلال هستند و گاه، بازگشتی به بیراهه‌های بدعت‌های محکوم شده توسط کلیسا هستند.

سلوک کلیسای راست دین

تاریخ، ظاهراً لابد از تکرارهاست. از این نظر تاریخ اندیشهٔ مسیحی نیز از این قاعده مستثنی نیست، لذا هر از چندی بدعت‌هایی که کلیسای اولیه بر ضد آن اقامهٔ دعوی کرده است دگرباره سر از مغاک تاریخ بیرون می‌آورند تا به شکلی دیگر خود را بر کلیسا بنمایانند. بدین شکل، کلیسای معاصر نیز چون گذشتگان خویش پیوسته بر خود فرض و واجب دانسته است که مسیحیت راست‌دین را از هر اندیشهٔ مخل و ناصواب پالایش کرده، ایمان راستین را محفوظ داشته و به امانت به نسل‌های آتی بسپارد.
کلیسای مسیحی راست‌دین از دورۀ آبای کلیسا تا به امروز بر تمایز پدر، پسر و روح‌القدس پا فشرده است و هر کوششی را برای یکی دانستن اشخاص سه‌گانه حتی در آیین‌های نیایشی و سرودهای پرستشی محکوم کرده است.

از این دریچه است که موضوع این مقاله (آیا می توان مسیح را پدر نامید؟)، اهمیت دو چندان می‌یابد؛ زیرا که هر کوششی برای یکی دانستن پدر، پسر و روح‌القدس ما را به ورطۀ بدعت «مونارشیانیسم» می‌کشاند؛ بدعتی که در قرون دوم و سوم مسیحی به چالشی عمده برای مسیحیت راست‌دین تبدیل شده، ایمان کلیسای اولیه را با خطری درونی مواجه ساخت. پیروان این نظریه، معتقد بودند که خدا واحد است، بدان معنا که پدر همان پسر است و روح القدس همان پدر و همین‌طور تا به آخر. ایشان تمایز بین اشخاص سه‌گانه را غیر‌حقیقی می‌پنداشتند به قسمی که به‌عنوان مثال شما می‌توانید در عین حال هم فرزند پدر خویش باشید و هم می‌توانید برای فرزندان خود پدر بوده، در عین حال خوانندۀ این سطرها باشید. آبای کلیسا همچون ترتولیان بر این بدعت شوریده‌اند و این بدعت را محکوم کرده‌اند.

پرسش اساسی

آیا اشعیا ۶:۹ «زیرا که برای ما ولدی زاییده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد»، مورد نقضی بر تمایز اشخاص سه‌گانه از یکدیگر نمی‌باشد؟ و آیا بر طبق این آیه، می‌توان عیسی را پدر نامید؟ از نظر الهیاتی چه اشکالی دارد که ما پسر را پدر بنامیم؟

با ما باشید تا در قسمت بعدی به بررسی این پرسش بپردازیم.

 

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.