زمانی که به دنیا میآییم، دارای یکسری احساسات اولیهٔ ذاتی هستیم. این احساسات شامل: خشم، نفرت، ترس، شادی، غم و شگفتی میباشند. بزرگسالان در طول زندگی یاد میگیرند که چطور این احساسات ذاتی را کنترل کنند، ولی کودکان از بدو تولد در یادگیری کنترل این احساسات، به کمک احتیاج دارند. وقتی احساسات کودک بر او غلبه میکنند، کمک شما باعث آرامش او میشود. هنگامی که نوزادتان گرسنه است، احساس سرما میکند، ترسیده است، احساس تنهایی میکند و یا بیشفعال است میتواند احساسات شدید و اضطرابآوری را تجربه کند که منجر به فشار روحی میشوند. کنار کودک ماندن تا زمانی که آرام شود، به او چگونگی مدیریتکردن احساساتش را میآموزد.
احساسات دیگری مانند تواضع، بخشش، ناامیدی، امید و همدردی باید آموخته شوند. همچنانکه کودکتان بزرگترمیشود، کلمات و معانی این احساسات را به او بیاموزید. به این ترتیب، کودک شما خواهد آموخت که چطور احساساتخود را در دوران بزرگسالی بهطور مناسب ابراز کرده، از مغلوبشدن در شرایط اضطراری جلوگیری کند.
بهطور کلی انسان با احساسات توسط سرکوبکردن، سخنگفتن و یا اقدام به رفتارهای نامناسب سروکار دارد. درستشبیه به یک سطل زبالهٔ شلوغ که میتواند احساسات مضری را که سرکوب شدهاند، در نهایت لبریز کند. این احساساتموجب ابراز خشم ناگهانی و یا تجربهٔ افسردگی در فرد میشوند. در واقع، بسیاری از بیماریها را میتوان به احساساتسرکوبشده نسبت داد.
«ابراز احساسات از طریق کلمات»، مثبتترین روش جهت به اشتراک گذاشتن احساسات است. گاهی اوقات کودککلماتی برای توصیف احساسات خود ندارد بنابراین، وظیفهٔ شما والدین است که به کودکتان کلماتی احترامآمیز، جهتبیان احساسات یا عواطف یاد بدهید. عملکرد تهاجمی، رفتاری از روی عصبانیت است و هرگز روش مناسبی جهت بیاناحساسات نیست. گاهی اوقات مشکلی اساسی مانند ترس، نگرانی و یا درد بهوجود میآید، بهطوریکه باعث میشودکودک قادر به بیان آن از طریق کلمات نباشد. در جستجوی پیامهای مخفی کودک باشید.
از آنجا که خشم و عصبانیت، یکی از متداولترین احساسات مورد استفاده در جامعه است، لازم است که آنرا بهطور دقیقتری مورد بررسی قرار دهیم. کمککردن به تغییر رفتار خشمگین کودک، یکی از مهمترین وظایف والدین و یکی از نیازهایی است که توانایی مدیریت شما بر خشمتان را نشان میدهد.
خشم، یک احساس متشنج است که باعث برانگیختگی یک رویداد، یا تعامل بین مردم میشود. این احساسی ابتداییاست و معمولاً واکنشی در مقابل درد و یا ترس. همانطور که در بالا خواندید، ما از بدو تولد دارای این احساس هستیم. این یک واکنش دفاعی از خود است و هدف آن دفاع و حمایت در مقابل خطر است. اگر رفتاری مناسب نشان ندهید،خشم میتواند باعث قطعشدن روابط و در نهایت منجر به احساس گناه شود. این موضوع اغلب پایه و اساس افسردگیو اضطراب است. همچنین میتواند سبب بیماریهای جسمی باشد. خشم یا عصبانیت، نسبت به احساسات دیگر میتواند آسیب بیشتری را به روابط خانوادگی وارد کند.
خشم و عصبانیت از طرق مختلف -به صورت منفی- بروز میکند:
- از طریق واکنشهای بدنی، مانند حالات چهره، عرقکردن، گریهکردن، کج خلقی و ازدستدادن کنترل خود؛
- از طریق بیان لفظی با استفاده از جیغ، بددهنی یا مشاجره؛
- از طریق خشونت فیزیکی مانند ضربهزدن، لگدزدن یا پرتاب اشیا؛
- از طریق رفتارهای پرخاشگرانهٔ تأثیرپذیر مانند رفتار خودسرانه، طفرهرفتن، فراموشی و لجاجت؛
- از طریق افسردگی منجر به احساس ناامیدی، انزوا و افکار متمایل به خودکشی.
- ابراز خشم در هر خانوادهای متفاوت است. در خانوادهٔ دوران کودکی شما، ابراز خشم به چه صورت بود؟
- شما چگونه خشم و عصبانیت خود را بروز میدهید؟ یا به قولی: « شما چگونه خشم خود را خالی میکنید؟»
- چه عواملی باعث میشوند که شما خشمگین شوید و راه صحیح برخورد با عصبانیت چیست؟
شاید برایتان جالب باشد که بدانید کودکان نیز مانند بزرگسالان احساس خشم را درک میکنند. در قسمت دوم از این درس به موضوع عصبانیت در کودکان و دلایل آن خواهیم پرداخت. همچنین راهکارهایی برای مقابله با این خشم ارائه خواهیم داد.