با هر نوزادی که به دنیا قدم می‌گذارد، دو فرد بزرگسال (اغلب بی‌تجربه) نقش جدید پدر و مادر بودن را بر عهده می‌گیرند. نقشی که از هر شغل و مسئولیت دیگری سنگین‌تر و حساس‌تر است و لحظاتی در زندگی خواهد بود که پدر و مادر دچار سردرگمی و اضطراب شده و در جستجوی راه حلی برای برخورد با چالش‌هایی که با فرزند خردسال خود دارند، خواهند گشت.

چالش‌هایی مانند؛ از چه سنی باید آموزش استفاده از توالت را  شروع کرد؟ آیا پسر من لکنت دارد؟ وقتی دختر سه ساله‌ام بهانه گیری می‌کند! چه راه حلی مفیدتر است؟ چرا فرزند من دیگران را گاز می‌گیرد؟

در این سلسله مقالات سعی خواهیم داشت به این پرسش‌ها پاسخ دهیم. پرسش‌هایی که والدین کودکان ٢-۵ سال هر روزه با آنها روبه رو می‌شوند. 

 امید ما این است که این مقالات به شما کمک کند که درک بهتری از نیازهای فرزندان خود داشته باشید و هم چنین سعی خواهیم کرد؛ راه حل‌های مفیدی نیز در این زمینه به شما ارائه کنیم. 

بخش اول: 

بدخلقی یا تَنتروم (Tantrums)

اولین مبحثی که به آن می‌پردازیم، موضوع بدخلقی‌ در این دوران است. بدخلقی یا بهانه گیری، بخش طبیعی از رشد کودکان است. 

به عنوان مثال، با کودک خود در یک فروشگاه شلوغ مشغول خرید هستید. فرزند شما اسباب بازی می‌بیند و مصرانه آن را می‌خواهد، اما شما قصد خرید این اسباب بازی را ندارید. فرزندتان گریه می‌کند، جیغ می‌زند و توجه همه را به خودش جلب می‌کند، حتی ممکن است روی زمین دراز بکشد و پا بکوبد.

بهترین واکنش در چنین موقعیتی چیست؟ چرا چنین ناهنجاری رخ داده؟ آیا می‌توان از رخ دادن این رفتارها جلوگیری کرد؟ 

وقتی کودک خردسال در موقعیتی دشوار قرار می‌گیرد، احساس عجز و ناتوانی به او دست می‌دهد و این احساسات را با بدخلقی  به شما نشان می‌دهد. در اصل این بدخلقی‌ها راهی برای بیان احساساتی است که نمی‌تواند به شکل دیگر بروز دهد. کودک شما نتواند موقعیتی را که در آن قرار گرفته است درک کند یا نمی‌تواند از عهده کاری که از او خواسته شده است٬ برآید. این مسأله در او احساس ناتوانی ایجاد کرده  که با بدخلقی و بهانه گیری آن را ابراز می‌کند.

هم‌چنین، این بدخلقی‌ها زمانی اتفاق می‌افتد که کودک، مهارت‌های کلامی لازم برای بیان احساساتش را ندارد. به طور مثال دامنهٔ لغاتش اندک است و نمی‌تواند کلمه‌ای مناسب برای بیان احساساتش پیدا کند. ناتوانی در بیان احساسات می‌تواند موجب عصبانیت و در نهایت بدخلقی  و بهانه‌گیری او شود. اگر کودک خسته، گرسنه و یا تشنه باشد، احتمال وقوع بدخلقی بیشتر است. 

نکته‌ای که باید در نظر گرفت، این است که فرزند شما نقشه نمی‌کشد که بدخلقی کند و شما را در برابر دیگران معذب و ناراحت کند. برای بیشتر کودکان بدخلقی روشی است برای بیان نیازهای خود به والدین و اگر این رفتارها در سنین بالاتر اتفاق بیفتد، رفتاری است که کودک یاد گرفته است. اگر هر بار که این رفتارها اتفاق می‌افتد، شما به کودک آن چیزی را که می‌خواهد بدهید، در واقع به خاطر این رفتارها به کودک پاداش داده‌اید. اگر با انجام این رفتارها کودک متوجه شود، که می‌تواند از زیر بار مسئولیت‌ها یا عواقب رفتارهایش فرار کند، این رفتارها ادامه پیدا خواهد کرد. 

جلوگیر‌‌‌‌‌‌‌ی از وقوع این بدخلقی‌ها بسیار دشوار است، اما شما می‌توانید از راه‌های متفاوتی رفتارهای خوب کودکتان را تشویق کنید و بدین ترتیب احتمال وقوع رفتارهای بد را کاهش دهید. 

به نظر شما چه روشی مؤثرترین رویکرد در مقابله با این رفتارهاست؟ در بخش نظریات درباره تجربیات خود چه منفی و چه مثبت  برایمان بنویسید. در بخش بعدی، درباره رویکرد صحیح در مقابله با بدخلقی‌های کودکان خواهید خواند.

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.