پیشگفتار:
ما بهراحتی میتوانیم اطرافیان خود را برنجانیم یا بیازاریم. این بخشی از طبیعت انسان است. ما نیز بهراحتی میرنجیم یا آزرده میشویم. بهنظر میرسد که ما نمیتوانیم همیشه جلوی این کار از طرف دیگران را بگیریم! ما نیز دیگران را آزار میرسانیم یا میرنجانیم. این اتفاق بارها تکرار میشود، طوری که ما باور میکنیم که رنجش و آزار در زندگی امری عادی است و انتظار آن را میتوانیم داشته باشیم. متأسفانه، نتیجۀ آن خشم و تلخی نسبت به کسی است که باعث این آزار و رنجش شده است. این موضوع، به چرخهای معیوب تبدیل میشود که راهی برای خروج از آن نیست. شاید هم راهی وجود داشته باشد! بیایید به زندگی یوسف نگاهی بیندازیم تا به این موضوع پی ببریم.
یوسف عمیقاً از برادران بزرگترش آزرده شده بود، یعنی از هر ۱۰ نفرشان. آنها او را در چاهی انداخته و به بردگی فروخته بودند. وقتی که توانست دوباره بهدنیا اعتماد کند، درست زمانی که همه چیز در حال بهترشدن بود، یک نفر دیگر او را آزرد. این بار با اتهاماتی دروغین. کسی که یوسف فکر میکرد به او اعتماد دارد، تصمیم گرفت ادعای دروغین شاکی را باور کند. اما این آخر کار نبود! او بهخاطر این اتهامات دروغین، زندانی شد… آن دو نفری که یوسف در زندان کمک زیادی به آنها کرده بود، او را فراموش و در بدبختی رها کرده بودند.
بالاخره او از زندان بیرون آمد و زندگیاش وقتی که دست راست پادشاه مصر شد، بهتر شد. اما بعد، ناگهان سروکلۀ برادرانش پیدا شد، یعنی همان کسانی که سالها پیش شدیداً او را آزرده بودند. یوسف باید چهکار میکرد؟ در ابتدا، یوسف عصبانی بود. او نمیتوانست کار بدشان را نادیده بگیرد. اما بعد، ناگهان قلبش تغییر کرد و مملو از مهربانی و رحمت شد. او ریشۀ خطرناک تلخیای که قلبش را کنترل میکرد، بیرون انداخت و آنها را بخشید. بهاینترتیب، با برادرانش آشتی کرد و دوباره توانست در کنار پدرش باشد و برکات خدا بر همۀ آنها جاری شد. تمام اینها بهخاطر تصمیم یوسف به حقیقت پیوستند. چه نتیجهای بهتر از این میتوانست وجود داشته باشد؟
پس بیایید این راه را انتخاب کنیم: راه بخشش و آرامش! بیایید اجازه ندهیم تلخی ما را فرا بگیرد. بیایید اطاعت از خدا را انتخاب کرده و آزاردهندگانمان را ببخشیم. اما در همین جا متوقف نشویم! بیایید به کودکان خود، داستان یوسف را بیاموزیم تا آنها تفاوتی را که بخشش ایجاد میکند، ببینند و بدانند که بخشش، انتخاب بهتری است. بدین وسیله، آنها هم میتوانند بخشش را انتخاب و آرامش و برکت حاصل از آن را تجربه کنند. این در رابطۀ آنها با خدا و دیگران تأثیر بسزایی خواهد داشت؛ چون وقتی انتخاب میکنیم که ببخشیم، حیات ابدی و آرامش زمینی در دسترس ما خواهد بود. بیایید در این مواهب سهیم شویم و کودکانمان را نیز در آن سهیم کنیم. همگی ما به آن احتیاج داریم!
نگاهی به کتابمقدس:
پیدایش ۴۱:۴۱ – ۴۷:۱۲
آیهٔ کلیدی:
افسسیان۴:۳۲، «با یکدیگر مهربان و دلسوز باشید و همانگونه که خدا شما را در مسیح بخشوده است، شما نیز یکدیگر را ببخشایید.»
مفهوم کلیدی:
ما خطا کردهایم و خدا ما را بخشیده است. به همین ترتیب، خدا از ما میخواهد که کسانی را که نسبت به ما خطا کردهاند، ببخشیم، حتی هفتاد مرتبه هفت بار.
اهداف درس (دانستن، احساسکردن، انجامدادن):
۱- بدانند که خانوادۀ یوسف برای تهیهٔ به مصر رفتند. آنها یوسف را نشناختند. یوسف بهخاطر آن آسیب، عصبانی بود، اما در نهایت آنها را بخشید. او برای مردم و آنها غذا فراهم کرد.
۲- احساس کنند چون خدا اشتباهاتشان را بخشیده است، مهم است که آنان نیز دیگران را بهخاطر خطاهایی که مرتکب شدهاند، ببخشند و با این کار، در احساس خشنودی خدا سهیم شوند.
۳- اشتباهات دیگران را ببخشند؛ یا طلب بخشش کنند. سپس، هدایا/کارتهایی را آماده کرده و به کسانی بدهند که از آنها طلب بخشش داشته یا آنها را میبخشند.
وسایل مورد نیاز:
– کتاب مقدس
– خوراکی
– کیسه/ سبد هدایا
– سرودهای پرستشی کودکانه
– تختۀ سفید (وایت بُرد) یا کاغذ، ماژیک
– راهنمای طراحی داستان دیدار مجدد خانوادۀ یوسف
– برگۀ مسیریابی مارپیچ، مداد، پاککن و یک زیردستی
– سیب و نمک
– پاکت، کاغذ رنگی، کاغذ کادو، وسایل رنگآمیزی، مداد، پاککن، قیچی، چسب و هر چیزی که برای تزئین هدایا لازم است.
خوشامدگویی:
- سرود خوشامدگویی (سرود مربوط به این قسمت و قسمتهای دیگر، برای دانلود در آخر همین صفحه قرار داده شدهاند.)
- خوراکی: خوراکیهایی را به بچهها بدهید که نیاز به تمیزکاری بعد از خوردن نداشته باشند. مانند آبمیوه و بیسکویت. زمانی را برای خوردن خوراکیها تعیین کنید: مثلاً ۱۰ دقیقه.
- زمان گفتگو: با بچهها دربارهٔ هفتهای که داشتند صحبت کنید. از آنها بپرسید چه کارهایی کردند، چه احساسی داشتند و… . نشان دهید که به آنها اهمیت میدهید.
- درس هفتۀ گذشته را پیگیری کنید.
پرستش و هدیه:
– سرودهایی دربارۀ یوسف یا بخشش
– جمعآوری هدیهٔ بچهها (به یک سبد یا کیسه برای جمعآوری هدایا نیاز دارید. به آنها بگویید که این هدایا را بهعنوان پرستشی برای خدا جمعآوری و برای کمک به دیگران استفاده میکنید.)
بخشش
نه تو مصر و نه تو کنعان دیگه نبود یه لقمه نان | مزرعهها خشک شده بود رودخونهها، باغ و بستان | |
اما یوسف که تو زندان خواب فرعون رو تعبیر کرد | فرمانروای مصر شد و واسه قحطی خوب تدبیر کرد | |
پسرانش رو فرستاد به سرزمین مصر یعقوب | به این امید که بگیرند آذوقه و غذای خوب | |
یوسف که بود عزیز مصر شناختشون با یک نگاه | انداختشون توی زندان اما نبود پایان کار | |
یعقوب و بنیامین رو آوردند از کنعان | تا یوسف رو شناختند ترسیدند برادران | |
فکر میکردند که یوسف زود انتقام می گیره | غافل از اینکه یوسف از جان و دل بخشید | |
(خداوند میخواد که ببخشیم دیگران رو | همونطور که خودش بخشیده گناهان رو | |
باید که قلبمون باشه پر از محبت | همه رو ببخشیم بیمنت، خیلی راحت) ۲ بار | |
باید که قلبمون باشه پر از محبت | همه رو ببخشیم بیمنت، خیلی راحت |
دعا برای درس:
درس را با دعا شروع کنید. خدا را بهخاطر خانوادههایشان و تفاوتهایشان شکر کنید. از خدا بخواهید که به آنها کمک کند تا بهتر بتوانند با اعضای خانوادۀ خود کنار آمده، به خدا اعتماد کنند تا وی بدون توجه به سختیهای در حال حاضر، اهداف نیکویش را به اجرا در آورد.
قلاب (جلب توجه آنها):
«هفتۀ قبل دربارۀ یعقوب صحبت کردیم. یادتون میاد؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.) خوشحالم که یادتونه. خب، یادمه بهتون گفتم که یعقوب بچههای زیادی داشت. دقیقاً ۱۲ تا. بیاین ببینیم که اونا کیا بودن (آدمکها یا چهرههای شاد بکشید و اسامی ۱۲ فرزند را درحالیکه به زبان میآورید، روی تختۀ سفید (وایت برد) بنویسید). رئوبین، شمعون، لاوی، یهودا، یساکار، زبولون، دان، نفتالی، جاد، اشیر، یوسف و بنیامین. یعقوب چند تا دختر هم داشت. خونوادهشون خیلی بزرگ بوده، مگه نه؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.) کسی رو میشناسین که ۱۲ تا بچه داشته باشه؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.)
امروز ازتون میخوام خونوادۀ خودتونو بکشین. ما میتونیم با نگاهکردن به نقاشی همدیگه، چیزای زیادی دربارۀ خونوادههای همدیگه یاد بگیریم. چیزایی مثل اینکه خونوادۀ شما چند نفریه؟ کی بزرگتره؟ کی کوچیکتره؟ اسماشون چیه؟ چه شکلی هستن؟… بیاین امروز یه کم وقت بذاریم و با خونوادۀ همدیگه آشنا بشیم (وسایل را تقسیم کرده و اجازه بدهید که خانوادههای خود را نقاشی کنند. بیشتر از ۷ دقیقه به این کار اختصاص ندهید). آفرین به همه. حالا کسی دوست داره دربارۀ نقاشیش با ما صحبت کنه؟ (اجازه بدهید که ۲ یا ۳ نفر از بچهها دربارۀ نقاشیشان صحبت کنند.) خیلی جالبه! همۀ خونوادهها با هم فرق دارن، مگه نه؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.) حالا به من بگید شما چطوری با خانوادۀ خودتون کنار میاین؟ (با همۀ کلاس صحبت کنید و اجازه دهید پاسخ دهند.) کنار اومدن با برادر خواهراتون چه سختیهایی داره؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.) کنار اومدن با همۀ افراد خونواده میتونه سخت باشه، مگه نه؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.)
خب، امروز میخوایم یه کم بیشتر با پسرای یعقوب آشنا بشیم. مخصوصاً اینکه یه چیزایی دربارۀ یوسف یاد میگیریم. اون و برادراش اصلاً با هم کنار نمیاومدن و این موضوع، برای همیشه زندگی یوسف رو تغییر داد. دوست دارین در موردش بیشتر بدونین؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.) پس گوش کنید…»