پیشگفتار:
آیا تابهحال دوستی داشتهاید که شریک غم و مشکلاتتان بوده، ولی به دلایل مختلفی اکنون از شما دور است؟ بسیار دشوار است که شاهد رفتن آنها باشید، اینطور نیست؟ ما بدون آنها کجا میبودیم، اکنون بدون آنها چه کنیم؟ این مسئله میتواند زمانی دشوارتر شود که یک رهبر روحانی یا کسی که به نظرمان، از طرف خدا در زندگی ما بوده و به ما کمک کرده، ما را ترک کرده باشد. ما بدون آنها هرگز نمیتوانستیم به شرایط بحرانی و بسیار دشوار رسیدگی کنیم. در واقع، حتی نمیدانیم ایمان ما امروز در چه وضعیتی میبود. چگونه از عهدۀ غیاب آنها برآییم؟ اکنون خدا چگونه در زندگیمان عمل خواهد کرد؟
این دقیقاً همان چیزی است که قوم اسرائیل با آن مواجه شدند. آنها نزدیک سرزمین وعده بودند، اما هنوز به آن نرسیده بودند که موسی از دنیا رفت. وقتی موسی مسئولیت را بر عهده داشت، خدا معجزات شگفتانگیزی انجام داده بود. معلوم بود که خدا از طریق او کار میکرد تا در بسیاری از مشکلاتشان به آنها کمک کند. حالا آنها باید چه میکردند؟ البته که حالا یوشع مسئول بود، اما بدون موسی چگونه نقشههای خدا برای آنها مشخص میشد؟ آیا هنوز خدا با آنها بود؟ آیا هنوز به آنها اهمیت میداد؟
خدا تصمیم گرفت به آنها نشان بدهد که واقعاً هنوز با آنهاست و از طریق یوشع به کارش ادامه میدهد و به هر یک از نیازهایشان رسیدگی و برایشان مهیا خواهد کرد. او با توقف آبهای عظیم رود اردن و انباشتن آنها بر روی یکدیگر، این موضوع را نشان داد تا آنها بتوانند در امنیت عبور کنند. بعد خدا آنها را هدایت کرد که با سنگهای رود اردن یک بنای یادبود بسازند تا هرگز فراموش نکنند که خدا همیشه با آنهاست.
میبینید، برای خدا مهم نیست که چه کسی مسئولیت را بر عهده دارد؛ یا حتی چه تغییرات دیگری در زندگی ما رخ داده است. خدا بالاتر از همۀ اینهاست و همیشه با ما خواهد بود. کار او در زندگی ما و مراقبت او از هر یک از ما، وابسته به دیگران نیست. او نقشهای دارد و آن را انجام خواهد داد. او همیشه در کنار ماست. بیایید آمادۀ پذیرش این حقیقت تسلیبخش باشیم. این امر در سختیهایمان به ما کمک خواهد کرد.
این حقیقت به بچههایمان نیز کمک خواهد کرد. آنها هم با تغییراتی در زندگیشان مواجه میشوند؛ تغییراتی در رهبران، تغییراتی در معلمان، تغییراتی در اعضای خانواده، تغییراتی در محیط و حتی تغییراتی که شاید آنها را بترساند و باعث احساس بیثباتی شود. پس بیایید این داستان را به آنها بیاموزیم تا آنها هم مطمئن شوند که خدا همیشه در کنارشان است. سپس، میتوانند به این حقیقت تکیه کنند که با وجود همۀ تغییرات در زندگیشان، خدا همیشه از آنها مراقبت کرده و مسائل را برای تحقق اهداف عالیاش پیش خواهد برد. بیایید به آنها کمک کنیم که این موضوع را درک کنند، چون آنها هم بهاندازۀ ما نیاز دارند آن را بدانند!
نگاهی به کتابمقدس:
یوشع ۳:۱ – ۴:۱۴
آیهٔ کلیدی:
یوشع ۱:۵ب، «همانگونه که با موسی بودم، با تو نیز خواهم بود. تو را ترک نخواهم کرد و وانخواهم گذاشت.»
مفهوم کلیدی:
مهم نیست چه تغییراتی ایجاد میشود، خدا همیشه با ماست. او همیشه میخواهد از ما مراقبت کند، چون ما همیشه قوم او خواهیم بود و او همیشه نقشهای خوب دارد.
اهداف درس (دانستن، احساسکردن، انجامدادن):
۱- بدانند یوشع قوم اسرائیل را بهسوی رود اردن هدایت کرد، خدا آبها را شکافت تا آنها در امنیت عبور کنند. آنها یادبودی درست کردند تا یادشان باشد خدا برای آنها چه کرد.
۲- احساس کنند که خدا آنقدر به آنها اهمیت میدهد که حتی با وجود تغییرات در زندگیشان، هرگز آنها را ترک نمیکند.
۳- به خاطرات خوبشان فکر کنند. اینکه خدا از چه طریق با آنها بوده، در منزل سنگ جمعآوری و رنگآمیزی کنند، بهعنوان یادبود دائمی از اینکه خدا همیشه با آنهاست.
وسایل مورد نیاز:
– کتابمقدس
– کیسه/ سبد هدایا
– خوراکی
– سرودهای پرستشی کودکان
– تختۀ سفید (وایت بُرد) یا کاغذ، ماژیک، چسب، کاغذ سفید
– طراحی داستان یوشع و معجزۀ رود اردن
– کیسهای که شفاف نیست و اشیایی که میتواند خاطرات خوبی را به یاد بچهها بیاورد. (مثلاً پفک، تیتاپ، ماشین اسباببازی، شانه یا برس مو، هواپیما، جعبۀ هدیه، دوچرخه، شکلات، دفترچه و…)
– سطل، آب، پارچ و حوله
– سنگهای کوچک و ماژیکهای دائمی که پاک نمیشوند. ۱۲ سنگ برای هر نفر، رنگ، قلممو، کیسههای پلاستیکی بهعنوان پیشبند.
خوشامدگویی:
– سرود خوشامدگویی (سرود مربوط به این قسمت و قسمتهای دیگر، برای دانلود در آخر همین صفحه قرار داده شدهاند.)
– خوراکی: خوراکیهایی را به بچهها بدهید که نیاز به تمیزکاری بعد از خوردن نداشته باشند. مانند آبمیوه و بیسکویت. زمانی را برای خوردن خوراکیها تعیین کنید: مثلاً ۱۰ دقیقه.
– زمان گفتوگو: با بچهها دربارهٔ هفتهای که داشتند صحبت کنید. از آنها بپرسید چه کارهایی کردند، چه احساسی داشتند و… . نشان دهید که به آنها اهمیت میدهید.
– در مورد درس هفتهٔ گذشته از آنها سؤال کنید.
پرستش و هدیه:
– سرودهایی دربارۀ یوشع و قوم اسرائیل، حضور، مراقبت و محبت خدا
– جمعآوری هدیهٔ بچهها (به یک سبد یا کیسه برای جمعآوری هدایا نیاز دارید. به آنها بگویید که این هدایا را بهعنوان پرستشی برای خدا جمعآوری و برای کمک به دیگران استفاده میکنید.)
همراهی خدا
کاشکی میشد بگم من به هر کسی که تنهاست | غصه دلیل نداره وقتی خدا پیش ماست | |
خدایی که قومش رو از توی دریا رد کرد | یوشع رو بعد موسی رهبری با خِرد کرد | |
همیشه همراه ماست حتی اگه تنها شیم | مثه یونس گرفتار تو وسط دریا شیم | |
(اگر که دوست خوبی از پیش ما دور بشه | خورشید خوابش بگیره چراغی کمنور بشه | |
اگر توی دنیا هر چیزی تغییر کنه | سرما زورش زیاد شه بهار اگه دیر کنه | |
فرقی برام نداره وقتی خدا با منه | هر چی میخواد عوض شه خودش نگهدارمه) ۲بار | |
دعا برای درس:
درس را با دعا شروع کنید. خدا را بهخاطر خاطرات خوبی که داریم و بهخاطر اینکه خاطرات خوب بیشتری به ما میدهد، شکر کنید. خدا را شکر کنید که با وجود اتفاقاتی که در زندگیمان رخ میدهند، همیشه در کنارمان است. از خدا کمک بطلبید تا بتوانیم همۀ چیزهای خوبی را که او در طول سالها برای ما انجام داده، به یاد آوریم و تسلی بیابیم که او همیشه با ماست.
قلاب (جلب توجه آنها):
قبل از کلاس اشیایی را که شاید خاطرات خوبی را به یاد بچهها بیاورد در کیسهای بگذارید که شفاف نیست و بچهها نمیتوانند داخل آن را ببینند.
بگویید: «من امروز یه کیسه با خودم آوردم که پر از چیزای خوبه. به نظرتون چه چیزای خوبی میتونه توی این کیسه باشه؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.) خب، شاید این چیزایی که گفتین، توی این کیسه باشه. اما شاید هم نباشه. این یک رازه، مگه نه؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.)
امروز به همهتون اجازه میدم دستتون رو توی این کیسه بکنین و یه چیزی بیرون بیارین. کی دوست داره نفر اول باشه؟ (اجازه دهید پاسخ دهند و یکی از بچهها را انتخاب کنید که شروع کند.) خیلی خب، حالا یه چیزی از تو کیسه بیرون بیار.
چی داری؟ (اجازه دهید پاسخ دهد.) این یه … هست. حالا، وقتی این … رو میبینی، اولین چیزی که به ذهنت میرسه، چیه؟ (اجازه دهید پاسخ دهد.) آیا خاطرۀ خوبی رو به یادت میاره؟ (اجازه دهید پاسخ دهد.) میتونی این خاطرۀ خوب رو بهمون بگی؟ (اجازه بدهید که آن را در میان بگذارد.) آره، واقعاً چه خاطرۀ خوبی.»
ادامه داده و اجازه بدهید که هر بار یکی از بچهها چیزی را از داخل کیسه خارج کند. بعد این سؤالات را از او بپرسید. همچنین اجازه بدهید که خاطرات بد را نیز در میان بگذارند. نکتۀ مهم این است که نشان بدهید این چیز خاص میتواند خاطرهای از گذشته را یادآوری کند. با کسانی که خاطرات بدی دارند، همدردی کنید.
«خب، امروز به درسهامون دربارۀ یوشع و ماجراهاش با قوم اسرائیل ادامه میدیم. اونا توی این داستان، تجربۀ خیلی جالبی داشتن و چیزی رو درست کردن که بهشون کمک میکرد اون رو به یاد بیارن. میخواین بدونین داستان چی بود؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.) پس با دقت گوش کنین…»