آیا خدای عهدعتیق با خدای عهدجدید فرق دارد؟ آیا خدا در عهدجدید نسبت به عهدعتیق فرق کرده است؟ آیا خدا عوض شده است؟
اینها سؤالهایی هستند که در ذهن بسیاری از مسیحیانی که کتابمقدس را مطالعه کردهاند، نقش میبندند. با مطالعهٔ سطحی کتابمقدس، ممکن است این تصور ایجاد میشود که خدا در عهدعتیق، خدایی خشن، ستیزهجو و بیرحم بوده که حکم به قتلِعام کودکان میداده و احکامی خشن و سختگیرانه وضع میکرده، اما در عهدجدید بهیکباره تبدیل میشود به خدایی مهربان و رحیم که همه کس را میبخشد و بیقیدوشرط محبت میکند.
چنین تصوری درست نیست. خدا در عهدجدید همانقدر سختگیر است که در عهدعتیق بود؛ و خدا در عهدعتیق همانقدر مهربان بوده که در عهدجدید میباشد. خدا تغییر نکرده، اما این انسان است که تغییر کرده است.
مراقب گفتههای «شعارگونه» باشیم
پیش از هر چیز باید مراقب «شعارها» در گفتوگوها یا گاه حتی در برخی موعظههای واعظین غربی بود. متأسفانه در موعظهها گاه پارهای از تعالیم کتابمقدس چنان خارج از اندازهٔ واقعی خود مورد تأکید قرار میگیرند که شنونده تصور میکند تمامی تعالیم کتابمقدس حولوحوش آن نکته میگردد. این امر در خصوص «محبت خدا» بهطور خاص صدق میکند. در روزگار ما، گاه در موعظههای واعظان غربی بهگونهای بر محبت خدا در مسیح تأکید میشود که صفات دیگر او که همانا عدالت و مکافات الهی هستند رنگ میبازند. متأسفانه بسیاری از این واعظان امروزی موضوع داوری هولناک الهی را که در عهدجدید با همان سختگیری عهدعتیق (یا شاید هم سختگیرانهتر) آشکار شده، پنهان میکنند تا پیامشان با ذائقه مردم؛ یا شاید هم با نیازهای روانیشان سازگار گردد. اما باید توجه داشت که واقعیات در عهدجدید به گونهای دیگر است.
خدای محبت در عهدعتیق
بر خلاف تصور برخی از مسیحیان، خدا در عهدعتیق نیز خدایی پُرمهر میباشد. او با محبت کامل و فقط و فقط از روی رحمت و فیض خود، قومی را انتخاب میکند تا ملت خاص او باشد. این انتخاب نه به دلیل شایستگی این قوم، بلکه صرفاً محض فیض او صورت گرفت.
این خدا با وجود ظاهر سختگیرانهٔ احکامش، در حق این قوم بسیار رئوف و شکیبا بود. او در مقابل کفرگوییهای مکرر و نافرمانیهای متعدد این قوم، ایشان را بالکل از میان نبرد. او با محبت و شکیبایی طی قرنها خطاها و بیمهریهای ایشان را تحمل کرد. کتاب هوشع حکایت از محبت بیقید و شرط خدایی دارد که حاضر است همچون شوهری مهربان، زن خیانتپیشهٔ خود را نزد خود باز گرداند.
کتاب تثنیه که همچون انجیل عهدعتیق است، بیانگر این است که این خدا علیرغم هشدارهای قاطع خود در فصل ۲۸، هیچگاه قوم خود را بهخاطر بیوفایی بالکل از میان نبرد. حتی وقتی نافرمانی قوم به اوج خود رسید، او ایشان را تنبیه کرد، اما فقط برای مدت هفتاد سال. بعد از آن، ایشان را بار دیگر به سرزمین خود باز گرداند. اما او حتی از این نیز جلوتر رفت. وقتی این قوم خاص، مسیحای موعود خود را با شقاوت رد کرد و به مرگ سپرد، باز کماکان خدا بقیتی از این قوم را تا به امروز نگاه داشته است.
آیا باز فکر میکنید که خدای عهدعتیق خدایی سختگیر و بیرحم بوده است؟